فردای اقتصاد- بر اساس دومین گزارش رسمی پایش فقر در سال ۱۴۰۰ که ازسوی وزارت رفاه منتشر شد، حدود ۳۰ درصد از مردم ایران، چیزی در حدود ۲۵.۶ میلیون نفر، دچار فقر مطلق هستند. این نرخ در طول چهار سال از حدود ۲۰درصد به ۳۰ درصد افزایش یافته و وخیمتر شدن وضعیت اقتصادی خانوار را نشان میدهد. در این رابطه بخوانید: تازهترین آمار رسمی از خط فقر
همزمان با کاهش رشد مصرف سرانه شهروندان ایرانی در دهه نود، سرمایهگذاری در ایران نیز متوقف شد و به تدریج روندی کاهشی به خود گرفت. در این رابطه بخوانید: موتور رشد رفاه چرا در دهه ۹۰ خاموش شد؟
همچنین براساس آمارهای موجود، گسترش فقر مطلق در سالهای اخیر سبب شده تا بیش از نیمی از ایرانیان کمتر از حداقل کالری مورد نیاز (۲۱۰۰ کیلوکالری در روز) مصرف کنند. در این رابطه بخوانید: ایرانیها روزانه چقدر کالری مصرف میکنند؟
محاسبه میزان مصرف گوشت قرمز برای هر فرد شهری در پانزده سال گذشته نشان میدهد که سفره خانوار ایرانی کوچکتر شده و میزان مصرف گوشت قرمز در آن، چهل درصد کاهش یافته است. در همین رابطه بخوانید: میزان گوشت قرمز در سفره خانوار از ۱۳۸۶ تا ۱۴۰۰ چقدر کم شد؟
ازسویی مقایسه خط فقر با حداقل دستمزد نشان میدهد در شهرهای بزرگ که هزینههای زندگی بالاتر است، حداقل دستمزد، کفاف خط فقر یک خانوار سهنفره را هم نمیدهد. اما از سوی دیگر برای برخی مناطق خط فقر در ۱۴۰۰ پایینتر از حداقل دستمزد کشوری بوده است. در این رابطه بخوانید: فاصله حداقل دستمزد از خط فقر در ۳۱ استان
در همین رابطه با مجید عینیان، پژوهشگر اقتصادی حوزه فقر گفتوگویی داشتیم. عینیان در گفتوگو با «فردای اقتصاد» تأکید میکند که هرچند اختلاف نظر بر سر «خط فقر» وجود دارد، اما روند نزولی سطح رفاه و میزان مصرف کالری خانوار نشان میدهد که هرروز تعداد بیشتری از مردم گرفتار تله فقر میشوند.
او در این گفتوگو یادآور میشود که هر ملاکی را بهعنوان معیار خط فقر در نظر بگیریم، نشان میدهد در طول حداقل دو دهه اخیر، درصد افراد بیشتری توانایی رسیدن به ضروریات زندگی را از دست دادهاند.
عینیان در پاسخ به انتقادات درباره تفاوت رقم خط فقر با شهود آنها میگوید: «روند مورد اشاره در این گزارش با دادههای مربوط به اصناف مرتبط با مصرف خانوار و همچنین در گفتوگو با مصرفکنندهها مبنی بر کوچک شدن سبد مصرفیشان، همخوانی دارد. اگر کسی در این آمار تشکیک وارد میکند باید اعلام کند که براساس چه آماری بر این گزارش اشکال وارد میکند.»
این پژوهشگر اقتصادی با نگاهی به وضعیت فقر در جهان در ۱۵ سال اخیر میگوید: «در ۱۵ سال گذشته اکثر مناطق جهان با کاهش فقر همراه بودند، جز خاورمیانه که از سال ۲۰۱۴، همراه با جنگ داخلی با فقر روزافزون روبرو بود. در این میان هرچند ایران درگیر جنگ داخلی نبوده است، اما شاهد هستیم که در ۱۵ سال اخیر بهبودی در وضعیت فقر حاصل نشده و حتی در سه تا چهار سال اخیر، وضعیت فقر در ایران بدتر شده است.»
او در بیان علت عدم بهبود فقر در ایران و وخیمتر شدن آن در سالهای اخیر تصریح میکند: «باید بپذیریم هرچند سیاستهای حمایتی برای بخشی از جامعه ضروری است، اما موتور اصلی کاهش فقر فقط رشد اقتصادی پایدار و همهشمول است.»
عینیان با نگاهی به آمار گزارش پایش فقر وزارت رفاه میافزاید: «درآمد سرانه کشور همانگونه که در گزارش به آن اشاره شده در دهه گذشته حدود ۳۰درصد کاهش یافته است که با آمارهای رشد اقتصادی و کاهش سرمایهگذاری در کشور، همخوانی دارد.»
این پژوهشگر اقتصاد از تبعات افزایش فقر در کشور، به کاهش جمعیت، کاهش کیفیت سرمایه انسانی و همچنین کاهش سرمایهگذاری در کشور اشاره میکند که میتواند آینده ایران را تحت تأثیر قرار دهد.
او با اشاره به آمارهای کلان اقتصادی تأکید میکند که انباشت سرمایه در طول یک دهه اخیر بهشدت رو به افول نهاده و استهلاک سرمایه را نیز پوشش نمیدهد.
به گفته او، این کاهش سرمایهگذاری همزمان با افزایش فقر، اصلاحات اقتصادی را از بعد تبعات اجتماعی-سیاسی امکانناپذیر میکند.
عینیان تأکید میکند که حتی اگر تحریمهای اقتصادی برداشته شود، به این زودی نمیتوانیم درآمد سرانه بالاتری را تجربه کنیم، زیرا انباشت سرمایه در کشور دچار محدودیت شده و ظرفیت تولید در ایران بهشدت کاهش یافته است.
او یادآور میشود: «آمارها نشان میدهد که نرخ فقر در حدود ۳۰درصد، به تثبیت رسیده است. با این حال بسته به سیاستهای اقتصاد کلان، وضعیت میتواند بدتر شود و انتهایی برای آن متصور نشد، مگر آنکه به فکر راهکارهایی برای رشد اقتصادی پایدار باشیم تا به مرور از وخامت اوضاع کاسته شود.»