۲۵ مرداد ۱۴۰۱ - ۲۰:۰۰

در چند روز گذشته امکان توافق در مذاکرات بیشتر شده است. برای بررسی پتانسیل‌های این توافق برای ارتقای اهداف صنعت نفت و گاز ایران ‌باید به چند پیش‌شرط با نگاه عملی و موثر برای جذب سرمایه و تکنولوژی توجه کرد.

۱. ذخایر نفت و گاز ایران جمعا از همه کشورهای جهان بیشتر است و به حدود ۳۴۰ میلیارد بشکه معادل نفت و گاز می‌رسد. در چندین دهه گذشته سرمایه‌گذاری‌ لازم برای استفاده بهینه از این منابع و صادرات آن انجام نگرفته است و ایران نسبت به کشورهای تولیدکننده نفت از گردونه سرمایه‌گذاری شرکت‌های بین‌المللی انرژی خارج بوده است.

اگر این ذخایر خداداد به سرعت تولید و تبدیل به منابع مالی برای سرمایه‌گذاری در بخش‌های دیگر اقتصادی کشور نشود، امکان آنکه در دو سه دهه پیش رو، نیاز جهان به منابع هیدروکربور با پیشرفت توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر کم شود و قسمتی از این ذخایر قابل استفاده نباشد، زیاد است.

۲. نیاز به جذب تکنولوژی‌های روز در صنعت نفت و گاز و سرمایه‌گذارهای کلان در این صنعت سال‌هاست که توسط مدیران ارشد وزارت نفت اعلام شده است و بیشتر متخصصین بر این باورند که عدم توجه به این مهم، حتی می‌تواند تأمین نیازهای داخلی به انرژی را هم به مخاطره اندازد و ایران واردکننده انرژی شود.

۳. صنعت نفت و گاز تنها بخشی از اقتصاد کشور است که شرکت‌های بین‌المللی انرژی همواره برای سرمایه‌گذاری در آن راغب بوده‌اند. در چنین شرایطی دولت نباید منابع مالی خود را به این بخش اختصاص دهد که سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی برای آن می‌توانند تأمین مالی کنند. دولت می‌باید منابع خود را در بخش‌هایی مانند آموزش و بهداشت و درمان به کار گیرد که سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی رغبتی برای سرمایه‌گذاری در آن را ندارد.

۴. سرمایه‌گذاری شرکت‌های بین‌المللی انرژی بالاخص شرکت‌های وابسته به آمریکا علاوه بر آنکه تداوم موافقت برجام را به نحوی تضمین می‌کند، مشوق سرمایه‌گذاری شرکت‌های بین‌المللی دیگر در سایر بخش‌های اقتصاد ایران مانند پتروشیمی، معدن و گردشگری نیز می‌شود.

اولویت‌های جذب سرمایه‌گذاری و تکنولوژی از منابع جهانی در صنعت نفت و گاز ایران با شرایط فوق‌الذکر می‌باید در وهله اول در حوزه‌های نفت و گاز مشترک در خلیج فارس و همسایگی با عراق صورت گیرد تا تأخیر در بهره‌برداری از این میادین در گذشته را برطرف کند که در غیراین‌صورت منابع ملی کشور به طرف دیگر واگذار می‌شود. در این رابطه باید به سرمایه‌گذاران در حوزه مشترک، پیشنهادهایی داده شود که کمتر از پیشنهاد رقبای ایران در این رابطه نباشد.

سرمایه‌گذاری در حوزه نفتی موجود که به علت کهولت حوزه‌ها نیاز به بهره‌برداری ثانویه (Secondary Recovery) با به‌کارگیری تکنولوژی‌های پیشرفته شرکت‌های بین‌المللی نفتی دارد نیز از اولویت‌ برخوردار است.

بهره‌برداری بهینه از این منابع نفتی که می‌تواند در زمانی کمتر از دو سال تولید از این حوزه‌ها را به مقدار زیادی افزایش دهد مورد علاقه شرکت‌های بزرگ نفتی نیز هست، چون بازده آن در زمانی بسیار کوتاه‌تر از توسعه میادین جدید انجام می‌شود. توسعه این میادین می‌تواند با قراردادهایی بر مبنای موفقیت شرکت‌ها در تولید بیشتر با در نظر گرفتن بهترین روش‌های توسعه منابع شکل گیرد و ایران و شرکت‌ها در زمانی کوتاه به منافع تولید بیشتر برسند.

سرمایه‌گذاری و جذب تکنولوژی در حوزه‌های نفتی و گازی جدید نیز ‌باید مدنظر باشد. در این رابطه نقش بخش‌خصوصی در ایران باید تقویت شود و این بخش به‌عنوان بازوی اجرایی شرکت‌های بین‌المللی انرژی به کار گرفته شود.

تجربه ثابت کرده است که مهندسین و متخصصین ایرانی قادرند به بهترین وجهی جذب تکنولوژی‌های پیشرفته را امکان‌پذیر کنند. مشارکت شرکت‌های ایرانی با شرکت‌های بزرگ نفتی مناسب‌ترین راه انتقال تکنولوژی است.

سرمایه‌گذاری برای استفاده بهینه از منایع انرژی و کاهش گازهای فلر نیز از اهمیت زیادی برخوردار است که هم از اتلاف انرژی می‌کاهد و هم در تعهدات ایران برای کاهش گازهای گلخانه‌ای محاسبه می‌شود.

برای موفقیت در موارد فوق باید در نظر گرفت که در شرایط فعلی سیاسی و انرژی در جهان، وقت برای مذاکرات طولانی با شرکت‌های بزرگ و رفت‌وآمدهای بی‌حاصل مانند گذشته نیست و اگر سرعت عمل و روح همکاری نباشد و بروکراسی دولتی حاکم شود، نتایج گذشته تکرار خواهد شد.

در حال حاضر و در قالب قرارداد IPC که در زمان برجام تدوین گردید، می‌توان وارد عمل شد، اما باید قبول کنیم که برای رسیدن به هدف جذب تکنولوژی و سرمایه در اسرع وقت باید از سخت‌گیری‌های بی‌جا پرهیز شود.

کارشناس ارشد انرژی