۳ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۲

«در یکی از پروژه‌های پارس جنوبی، ناظر یک شرکت پیمانکاری سازنده مخزن بودم و می‌دیدم جوشکارها از صبح تا شب در دمای بالای ۵۰ درجه، بی‌وقفه جوشکاری می‌کنند. همگی، لاغر و خمیده بودند و استخوان‌های‌شان، انگار در حال شکستن. در حیرت بودم که اینها چطور از پا نمی‌افتند تا اینکه از یکی شان پرسیدم چطور می‌توانید روزی ۱۲ ساعت جوشکاری کنید؟ گفت با کمک مواد. گفت ما باید برای زن و بچه‌مان پول بفرستیم. گفت اگر کار نکنیم یا اگر کم کار کنیم یا اگر حواس‌مان پرت شود و نقطه جوش، حباب هوا داشته باشد و ببُرد، ما را اخراج می‌کنند. گفت پیمانکار برای ما تریاک می‌آورد و هر روز قبل از شروع کار، تریاک می‌کشیم تا توان کار داشته باشیم.»»

روزنامه اعتماد گزارشی از شرایط اسفبار زندگی کارگران در خوابگاه های نیروگاه های عسلویه منتشر کرده که بخش زیر فقط به اعتیاد و وابستگی شدید این کارگران به مواد مخدر مربوط می‌شود. این بخش روایت محصول روایت خبرنگار و همچنین مصاحبه با چند فعال کارگری ممنوع‌الکار در همین منطقه است:

*کارگران بعد از انجام کارهای سخت و بسیار سنگین در هوای بالای ۵۰ درجه و در شرجی ۸۰ درجه، روی آسفالت کف محوطه می‌نشینند و غذا می‌خورند و روی همان آسفالت، سر بر زمین می‌گذارند تا نیم ساعت استراحت کنند. به دلیل کیفیت بسیار بد غذا، آمار مسمومیت غذایی و سوءتغذیه کارگران بالاست و سوءتغذیه ناشی از غذای بی‌کیفیت، توان جسمی کارگران برای انجام کارهای سخت را هم کاهش داده که اغلب کارگران، این کاهش قوای بدنی را با مصرف مواد جبران می‌کنند.»

*این فعال کارگری در تحقیقات خود شاهد بود که سختی کار در پارس جنوبی همراه با محرومیت‌های شغلی و قانونی، زمینه گرایش کارگران به مصرف مواد مخدر را ایجاد کرده و می‌گوید: «مواد در عسلویه، هم بسیار ارزان و هم بسیار در دسترس است. خاصیت مواد برای کارگران این است که فشار خردکننده ۱۲ ساعت کار روزانه در هوای آلوده و سمی را از یادشان می‌برد. در یکی از پروژه‌های پارس جنوبی، ناظر یک شرکت پیمانکاری سازنده مخزن بودم و می‌دیدم جوشکارها از صبح تا شب در دمای بالای ۵۰ درجه، بی‌وقفه جوشکاری می‌کنند. همگی، لاغر و خمیده بودند و استخوان‌های‌شان، انگار در حال شکستن. در حیرت بودم که اینها چطور از پا نمی‌افتند تا اینکه از یکی شان پرسیدم چطور می‌توانید روزی ۱۲ ساعت جوشکاری کنید؟ گفت با کمک مواد. گفت ما باید برای زن و بچه‌مان پول بفرستیم. گفت اگر کار نکنیم یا اگر کم کار کنیم یا اگر حواس‌مان پرت شود و نقطه جوش، حباب هوا داشته باشد و ببُرد، ما را اخراج می‌کنند. گفت پیمانکار برای ما تریاک می‌آورد و هر روز قبل از شروع کار، تریاک می‌کشیم تا توان کار داشته باشیم.»

*از اواخر دهه ۱۳۸۰، قاچاق مواد روانگردان از مبدا حوزه خلیج‌فارس از طریق مرز دریایی و همچنین ترانزیت مخدرها از نوارساحلی ایران به این کشورها، مشکلات مزمنی برای منطقه محرومِ در ظاهر ثروتمندِ عسلویه ایجاد کرده و البته کارگران غیربومی که جمعیت‌شان از جمعیت شهر عسلویه هم بیشتر است، در صف اول قربانیان قاچاق مواد هستند. طبق مشاهدات «اعتماد»، در زمین وسیع متروکه‌ای نبش جاده اصلی و معروف به سه راه عسلویه، در هر ساعتی از روز می‌توان سراغ از مردان ویرانی گرفت که در گذشته‌ای نه چندان دور، کارگر متخصص و ماهر در مجتمع گاز و پتروشیمی عسلویه بوده‌اند اما به دنبال پایان قراردادهای کوتاه‌مدت ۶ ماهه و یکساله، در نوبت انتظار برای تسویه معوقات مزدی قرار گرفته‌اند و برای تامین مخارج زندگی خانواده، به ناچار به خرید و فروش مواد متوسل می‌شوند چون در سطح شهر، شغلی نصیب غیر بومی‌ها نمی‌شود و آسیب این خرده‌فروشی، اول گریبان خودشان را می‌گیرد که رنج از دست دادن شغل را با مصرف همان موادی که می‌فروشند تسکین می‌دهند. تعداد زیادتری از معتادان ساکن در این بیابان هم، کارگران اخراجی به دلیل اعتیاد هستند که به دنبال وابستگی به مصرف، نه تنها توان کار و درآمدزایی برای خانواده‌ای که کیلومترها دورتر در استانی دیگر ساکن است را از دست می‌دهند، به دلیل اخراج بعد از اعتیاد، امکان بازگشت به شهر خود را هم ندارند و به کارتن‌خواب عسلویه تبدیل می‌شوند. مواد موجود در عسلویه که در واقع، ایستگاه اول تخلیه مواد قاچاق از مبدا حوزه خلیج فارس به ایران است، نسبت به ایستگاه‌های بعدتر، خلوص بسیار بالاتری دارد و بنابراین، تخریب بیشتری در مدت کوتاه‌تری ایجاد می‌کند آن‌هم برای کارگرانی که همگی، نیروهای پیمانکاری و با قراردادهای موقت و امنیت شغلی ناپایدار هستند. هر ماه، جسد مردانی با هویت معلوم، غیر بومی، فوت‌شده به دلیل مصرف مواد، متعلق به استان‌هایی در فاصله ۵۰۰ و ۷۰۰ و ۴۰۰ کیلومتری عسلویه، کفن پیچ به فرودگاه می‌رود تا به مقصد ایستگاه آخر اعزام شود. تنها وسیله همراه این اجساد، پرونده و سابقه کارگری آنها در فازهای مجتمع گاز پارس جنوبی است. 

کل استان درگیر «زار» 
 تبعات باری که بر شانه‌های عسلویه تحمیل شده، چندان متفاوت از استان بوشهر نیست. بررسی‌های «اعتماد» از شاخص‌های اجتماعی و اقتصادی استان بوشهر نشان می‌دهد در فاصله سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۹، به موازات کاهش نرخ ازدواج از عدد ۷.۴ در هزار نفر به ۵.۸ در هزار نفر در استان بوشهر، آمار طلاق در این مدت از ۱.۶ در هزار نفر پایین‌تر نبوده و سال ۱۳۹۹ به ۱.۸ در هزار نفر افزایش یافته است. نرخ تورم در استان بوشهر از ۶.۸ درصد در سال ۱۳۹۶، به ۴۱.۶ درصد در آذر امسال رسیده و تعداد سارقان دستگیر شده به ازای ۱۰ هزار نفر جمعیت استان، از ۲۲.۴۵ نفر در سال ۱۳۹۶ به ۲۹.۴۰ نفر در سال ۱۳۹۹ افزایش یافته است. در همین دوره سه‌ساله، میانگین وزن مواد مخدر کشف‌شده به نسبت ۱۰ هزار نفر جمعیت استان، از میانگین کشوری بالاتر بوده چنانکه سال ۱۳۹۶، میانگین کشفیات مواد در کل کشور به ازای ۱۰ هزار نفر جمعیت ۹۹.۷۴ کیلوگرم و در استان بوشهر ۱۴۷ کیلوگرم بوده و سال ۱۳۹۹ هم میانگین وزن کشفیات مواد در کل کشور و به ازای ۱۰ هزار نفر جمعیت به ۱۴۰ کیلوگرم اما در استان بوشهر، به عدد ۱۴۳ کیلوگرم رسیده است. در فاصله سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸، پوشش تحصیلی دوره دوم متوسطه در استان از ۸۹ درصد بالاتر نرفته و با وجود آنکه بهمن ۱۳۹۸ نماینده استان بوشهر اعلام کرد درآمد جنوب استان از فرآوری ذخایر گاز به ۳۲۵ میلیارد دلار رسیده، نرخ بیکاری استان در تابستان ۱۴۰۰ به ۱۰.۵ درصد و نرخ بیکاری گروه سنی ١٥ تا ٢٤ سال به ٢٥,٧ درصد افزایش یافته است. در فاصله سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۹ تعداد مددجویان جدید کمیته امداد، هر سال نسبت به سال قبل افزایش یافته چنانکه سال ۱۳۹۵، تعداد ۷۳۴۵۱ نفر به عنوان مددجوی کمیته امداد پذیرش شده‌اند اما در سال ۱۳۹۹، اداره کمیته امداد استان برای ۸۲۹۲۳ نفر پرونده جدید تشکیل داده است. 

نتایج تحقیقات ملی درباره بحران اعتیاد کارگران «پارس جنوبی» 
 سال ۱۳۸۶، محققان دانشگاه علوم پزشکی ایران و مرکز تحقیقات ایدز دانشگاه علوم پزشکی تهران، تحقیقی با عنوان «وضعیت مصرف مواد، اعتیاد و خدمات مربوطه در کارگران منطقه صنعتی عسلویه» انجام دادند. جمعیت مورد مطالعه در این تحقیق، کارگران و کارکنان بخش گاز و پتروشیمی، مردم بومی، فروشندگان و مصرف‌کنندگان مواد بودند. در یافته‌های تحقیق اعلام شد: «تقریبا همه مواد اعتیادآور موجود در کشور، در منطقه پارس جنوبی و عسلویه نیز یافت می‌شود. تریاک و شیره آن به عنوان شایع‌ترین مواد مصرفی منطقه به‌طور مکرر ذکر شدند. به نظر می‌رسد الکل، هرویین و حشیش، مواد مصرفی بعدی را تشکیل می‌دهند. روش غالب مصرف در کمپ‌های کارگری، تدخین و خوراکی و در محل کار به شیوه خوراکی بوده اما طبق گفته نگهبان یکی از کمپ‌ها، در صورتی که اعتیاد شدید شود به تزریق مواد روی می‌آورند. میزان مصرف مواد در میان کارگران کمپ‌ها را می‌توان ۱۵ تا ۴۰ درصد برآورد کرد. حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد از کارگران معتاد، مصرف تزریقی دارند و طبق گفته یکی از سرگروه‌های معتادان گمنام، شیوع تزریق در معتادان، خارج از کمپ‌های کارگری ۸۰ درصد و در افراد بیکار و طردشده بیشتر است. شیوع مصرف مواد در کارگران پیمانکاری و کارگران با نوع کار سخت از جمله جوشکاری، آرماتوربندی، بتن‌ریزی، کار در ارتفاع یا روی داربست و راننده‌ها، بیشتر بوده است.»
 محققان در این تحقیق به این نتیجه رسیدند که ساخت‌وساز سریع و تراکم جمعیت کارگری، کار طاقت‌فرسا در شرایط آب‌وهوایی نامطلوب، کاهش امکان کنترل محیط، وفور و دسترسی آسان به مواد، اعتیاد کارگران حین ورود به مجموعه، بالا بودن ساعت کار روزانه، تاخیر در دریافت حقوق و دوری از خانواده، کمبود تفریح و سرگرمی، بی‌توجهی پیمانکاران به مصرف مواد توسط کارگران و کمبود خدمات پیشگیرانه و درمانی، عوامل مهم شیوع اعتیاد در جمعیت کارگری منطقه پارس جنوبی بوده و یافته‌های این تحقیق، موید زمینگیر شدن تعداد زیادی از کارگران معتاد در عسلویه بود و تایید شد که کارگران معتاد به‌شدت در معرض اخراج هستند و «اغلب اخراجی‌ها، مصرف‌کننده هرویین بوده‌اند.»
 نتایج این تحقیق تایید کرد که وضعیت استخدام و تعهد شغلی کارگر هم از دیگر عوامل موثر در گرایش به مصرف مواد بوده به این معنا که «مصرف تریاک به عنوان عامل افزایش کارآیی و تحمل شرایط سخت در منطقه‌ای که اغلب ماه‌های سال دمای ۴۰ تا ۵۰ درجه و رطوبت همواره بالای ۶۰ درصد و گاه تا ۸۸ درصد دارد، بالاست. از جمع ۳۰ معتاد مورد مطالعه، ۱۸ نفر کارگر پیمانکاری بودند. نتیجه مطالعه مشابه در عسلویه می‌گوید که بیش از ۷۰ درصد کارگران مصرف‌کننده مواد، وضعیت استخدامی قراردادی و پیمانکاری داشتند، بیش از ۵۳ درصد مصرف‌کنندگان به صورت اقماری کار می‌کردند و ۶۶ درصد مصرف‌کنندگان، شیفت کاری بیش از ۱۲ ساعت داشتند.»
 ۱۰ سال بعد از انجام این تحقیق، نتایج مطالعه‌ای جدید که توسط وزارت تعاون و ستاد مبارزه با مواد مخدر انجام شد، نشان داد در این فاصله زمانی، «شیوع اعتیاد بین کارگران پارس جنوبی به ۲۳ درصد رسیده، تریاک، جای خود را به مت آمفتامین و ترامادول و شیره تریاک و حشیش داده، ۲۳ درصد مصرف‌کنندگان سواد بالاتر از دیپلم دارند، ۲۵.۶ درصد مصرف‌کنندگان، مجرد و ۷۳.۵ درصد، متاهلند، ۲۸.۳ درصد مصرف‌کنندگان، کارگر ساده، ۳۰ درصد کارگر ماهر، ۱۱.۷ درصد کارمند اداری و ۶۳.۷ درصد غیربومی هستند.»