فردای اقتصاد: پس از ریزشهای شدیدی که بازارهای مالی و کالایی در نیمه ابتدایی سال جاری میلادی تجربه کردند، اکنون شرایط کمی برای بهبود بازارها هموارتر شده است. در دوران رکودی مردم همواره به فکر راهی برای جلوگیری از کاهش ارزش سرمایه خود در برابر تورم هستند و در این میان انتخابهای مختلفی نیز بر سر راه آنها قرار دارد. اما پیروز این رقابت نفسگیر کسی است که بازار درستی را برای سرمایهگذاری انتخاب کند. اکنون آمریکاییها نیز در چنین شرایطی قرار دارند. تورم بالا باعث شده است که مردم این کشور به فکر انتخاب مسیری برای جبران باشند. این سرمایهگذاران مسیرهایی همچون نگهداری پول نقد، خرید ارز (فیات یا دیجیتال)، داراییهای امن (مانند طلا)، اوراق قرضه دولتی و بازار سهام را پیش روی خود میبینند اما به نظر میرسد سرمایهگذاران آمریکایی امیدوارند از کانال بازار سهام بتوانند از گزند تورم در امان بمانند. موضوعی که مورد توجه تحلیلگران اکونومیست قرار گرفته است.
بازار سهام آمریکا بیش از یک دهه را در نگرانیهای مختلف سپری کرده است. این کشور که مدتهاست درگیر مشکلات مربوط به همهگیری ویروس کووید۱۹ بود، حالا با جنگ و تورم هم دست و پنجه نرم میکند که همه و همه ریسک سرمایهگذاری در بازار سرمایه این کشور را افزایش داده است اما با وجود تمام این مسائل، فروشهای سنگین سهام در نیمه ابتدایی سال و کوچ سرمایهها به بازارهای دیگر، نشان داد که گزینههای جایگزین نیز تا چه مقدار ایمنی کمی دارند.
داراییهایی که دیگر امن نیستند
طلا از دیرباز همواره به عنوان یک دارایی امن شناخته میشد. داراییهای امن باید پوشش مناسبی در برابر خطرات ژئوپلیتیکی و کاهش ارزش ارزهای دولتی باشند. با این حال از آغاز سال جاری، همهگیری کرونا و شروع جنگ در اروپا، نرخ تورم را به مقدار زیادی افزایش داده اما قیمت دلاری طلا نه تنها افزایش نداشت بلکه با کاهش بیش از ۳ درصدی نیز مواجه شد. گویا این فلز ارزشمند به دلیل نداشتن یک جریان درآمدی مختص به خود، با افزایش نرخ بهره واقعی، کارایی خود را از دست داده است.
تحت چنین شرایطی بود که برخی حتی بیتکوین را به عنوان جایگزینی برای طلا به عنوان یک دارایی امن معرفی میکردند و اعتقاد داشتند که این ارز دیجیتال میتواند پناهگاه خوبی برای دارایی افراد در برابر نابسامانیهای سیاسی و اقتصادی در دنیا باشد. اما شرایط بر وفق مراد این افراد نیز رقم نخورد و پادشاه ارزهای دیجیتال نیز در طول ریزش بازارها، با سقوط بیش از ۵۰ درصدی، از بالای ۶۰هزار دلار تا زیر ۲۰هزار دلار نیز کاهش یافت. بنابراین به نظر میرسد که شرایط این روزهای اقتصاد جهانی، متفاوتتر از چیزی است که سرمایهگذاران در گذشته تجربه کرده بودند و داراییهای امن در حال حاضر توانایی انجام وظایف ذاتی خود را ندارند.
در کنار داراییهای امنی مانند طلا، برخی به اعتبار وزارت خزانهداری آمریکا تکیه میکنند و خرید اوراق قرضه این کشور را به دلیل ریسک نکول نزدیک به صفر، پناهگاه امنی عنوان کردند. اما همانطور که افزایش بازدهی نرخ خزانهداری به ارزش سایر داراییها ضربه میزند، آنها نیز به خود خزانهداری ضربه میزنند به این شکل که با افزایش بازدهی بازار، ارزش اوراق قرضه با کوپن ثابت کمتر میشود. شاخص بازده کل وزارت خزانهداری آمریکا که توسط بلومبرگ ارائه میشود، در سال جاری بیش از ۹ درصد کاهش یافته است و در تصویری مشابه شاخص اوراق قرضه دولتی جهانی (FTSE) با کاهش ۸ درصدی مواجه بوده است. از این رو به نظر میرسد اوراق قرضه نیز دفاعی در برابر تورم ارائه نمیکنند.
پایان بهشت ژاپن برای سرمایهگذاران؟
تحت چنین شرایطی است که ممکن است سرمایهگذاران به سمت ارزهایی همچون ین ژاپن هدایت شوند که سرسختانهای در برابر تورم مقاومت کرده و برای مدتها پناهگاه امنی در برابر بازارهای آشفته بودهاند. نرخ تورم منفی ۲.۴ درصدی ژاپن در سال منتهی به جون، در مقایسه با تورم ۸.۵ درصدی آمریکا در جولای، رویای بانکهای مرکزی کشورهایی است که اکنون با تورم بالایی دست و پنجره نرم میکنند اما در حال حاضر سرمایهگذاران این ارز پرطرفدار نیز نگران هستند. بانک ژاپن در یک دهه گذشته با خرید مادیر زیادی اوراق قرضه و سهام در تلاش برای جلوگیری از کاهش تورم بود. نتیجه آن شد که در آغاز سال میلادی جدید، یک دلار برابر با ۱۱۵ ین بود اما اکنون میتوان با یک دلار ۱۳۵ ین خریداری کرد.
دلار طی چند ماه گذشته تقریبا نسبت به هر ارز یا دارایی دیگری بیشتر صعود کرده است اما برای سرمایهگذاران، نگهداری دلار نقد میتواند منجر به از بین رفتن ارزش آن به واسطه تورم شود که به نظر استراتژی مناسبی نمیآید. بنابراین عجیب نیست که سرمایهگذاران دوباره به بازار سهام برگشتهاند. اما چرا بازار سهام میتواند مسیر سعادت آمریکاییها در اقتصاد متورم کنونی باشد؟ این مسیر میتواند ادامه یابد؟
آیا سهام میتواند راه نجات باشد؟
همین چند ماه پیش بود که بازارهای مالی تحت تاثیر جنگ، تورم، چشمانداز افزایش سریع نرخ بهره قرار گرفتند تا بدترین نیمه اول سال در بیش برای سهام آمریکا در پنج دهه گذشته تجربه شود. شاخص S&P۵۰۰ به عنوان نماگر اصلی بازار سهام آمریکا ۲۱ درصد سقوط کرد و نزدک نیز با کاهش ۳۲ درصدی روبرو شد. با این حال از اواسط ماه ژوئن، بازار سهام ایالات متحده برگشت قابل توجهی داشت و آنگونه که آمارها نشان میدهد شاخص نزدک تاکنون افزون بر ۲۰ درصد از پایینترین سطح خود فاصله گرفته است و رسما از ورود به فاز گاوی خبر میدهد. S&P۵۰۰ با رشد ۱۷ درصدی در حال نزدیک شدن به قلمرو صعودی خود است. اپل نیز به عنوان یکی از اصلیترین سهام حوزه تکنولوژی، تنها ۷ درصد از ارزش ۳ تریلیون دلاری خود فاصله دارد. اما سوال اصلی این است که آیا این چرخش ایجاد شده میتواند ادامهدار باشد؟
خبر خوب این است که این رالی صعودی با خبرهای خوبی پشتیبانی میشود. اگر به گزارش درآمدی شرکتها در هفتههای اخیر نگاهی بیاندازیم، پیداست که بسیاری از شرکتها فعلا در وضعیت مناسبی قرار دارند که دلیل اصلی آن را میتوان در وضعیت مناسب مصرف آمریکاییها جستجو کرد. برای مثال والمارت در گزارش اخیر خود از رشد بالای مخارج خانوادهها خبر داد که تاثیر قابل توجهی نیز در رشد ۸.۴ درصدی درآمد این شرکت داشته است. آمار وضعیت بیکاری نیز مطلوب است و آمریکا در ماه جولای ۵۳۰هزار شغل جدید ایجاد کرد. شاخص قیمت مصرفکننده به عنوان نماینده تورم در این ماه نسبت به ماه گذشته افزایش نداشت و سقوط بازارها در نیمه ابتدایی سال هنوز خطرات مهمی در سیستم مالی را نشان نمیدهد. همه این عوامل باعث شده است تا بار دیگر با افزایش خوشبینی، سرمایهها خود را به بازار سهام برسانند.
تقابل خوشبینی و بدبینی به آینده
شاید نگاه خوشبینانه به این شکل باشد که فرودی نرم (Soft Landing) در حال انجام است (فرود نرم در اقتصاد، کاهش ملایم در رشد اقتصادی به وسیله افزایش نرخ بهره و کاهش محرکهای اقتصادی است به طوری که از رکود جلوگیری شود) و حتی ممکن است که فدرال رزرو نیازی به افزایش سریع نرخ بهره نداشته باشد. شاخصها نشان میدهند که انتظارات مصرفکنندگان از تورم، حتی برای سال پیشرو، به شدت کاهش یافته است و قیمتگذاری بازارهای سهامی و کالایی نشان میدهد که احتمالا فدرال رزرو با سرعت ملایمتری از آنچه که پیشبینی میشد نرخ بهره را افزایش دهد. حتی کارشناسان سرمایهگذاری در والاستریت نیز انتظار دارند که شرکتها در سال جاری با کاهش معناداری در وضعیت درآمدی خود مواجه نشده و آسیبی از این منظر متحمل نشوند.
اما این تمام ماجرا نیست و ممکن است بازارها در آیندهای نه چندان دور دوباره شوکه شوند. بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که ثبات نرخ تورم در ماه جولای به دلیل کاهش هزینههای انرژی بوده است و از آنجایی که همچنان در دنیا به دلیل تداوم جنگ روسیه و اوکراین، بحران انرژی و حتی غذا به پایان نرسیده است، این احتمال وجود دارد که در ماههای آینده و با جهش دوباره قیمت این دو، تورم نیز راه صعودی گذشته را در پیش بگیرد و فدرال رزرو را بیش از قبل به افزایشهای سنگین نرخ بهره مجاب کند. از سمت دیگر آمار بیکاری ایالات متحده برای ماه گذشته نشان داد که تعداد شغلهای جدید با شدت بالایی افزایش یافته و دستمزدها نیز رو به رشد است که میتواند سیگنالی از مصرف و تقاضای بیشتر در آینده نزدیک باشد که تاثیر مهمی بر وضعیت تورم خواهد داشت. همچنین با وجود بهبود وضعیت درآمدی بسیاری از شرکتها، برخی از تولیدکنندگان خبرهای خوبی را از وضعیت عملیاتی خود منتشر نمیکنند و ممکن است که در ادامه این چالش به دیگر شرکتها نیز منتقل شود. برای مثال شرکت آلفابت درآمدی که گزارش داد، کمی کمتر از انتظارات تحلیلگران بود اما سهام آن به دلیل شرایط ایجاد شده، نزدیک به ۸ درصد رشد کرد که میتواند ریسک سرمایهگذاری را افزایش دهد.
منبع: اکونومیست