۲۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۵

چالش اساسی آمریکا این است که کشورهای خاورمیانه نمی‌خواهند بین ایالات متحده یا چین یکی را انتخاب کنند.

انتخاب: آنها بر این باورند که داشتن روابط با دو طرف ممکن است؛ تعامل با چین در مورد مسائل تجاری و همزمان تعامل با ایالات متحده در مورد چالش‌های سنتی امنیت ملی.

جاناتان فالتون در نشنال اینترست نوشت: مقامات آمریکایی همچنان در تلاشند به رهبران خاورمیانه نشان دهند که روابط اقتصادی، تجاری و سرمایه‌گذاری با شرکت‌های فناوری چین روابط امنیتی آنها با ایالات متحده را به خطر می‌اندازد، اما این رهبران همچنان بی‌توجهی می‌کنند.

در ادامه این مطلب آمده است: چالش اساسی آمریکا این است که کشورهای خاورمیانه نمی‌خواهند بین ایالات متحده یا چین یکی را انتخاب کنند. آنها بر این باورند که داشتن روابط با دو طرف ممکن است؛ تعامل با چین در مورد مسائل تجاری و همزمان تعامل با ایالات متحده در مورد چالش‌های سنتی امنیت ملی.

انور قرقاش، مشاور ارشد دیپلماتیک اماراتی اخیراً گفته است که "... روابط اقتصادی می‌تواند جدا از نگرانی‌های [امنیتی و سیاسی] وجود داشته باشد. "

برای واشنگتن، امنیت اقتصادی امنیت ملی است. تمایز معناداری وجود ندارد و نمی‌تواند وجود باشد. در گفت‌وگوی سالانه منامه در نوامبر گذشته در بحرین، کالین کال، معاون وزیر دفاع آمریکا در امور سیاست هشدار داد که چین "روابط خود را صرفا بر اساس منافع محدود، معاملاتی، تجاری و ژئوپلیتیکی خود دنبال می‌کند. "

اینطور نیست که بازیگران خاورمیانه، پکن را به عنوان یک قدرت خوش خیم ببینند که همکاری برد-برد و مزایای اقتصادی بدون انتظار را به آنها ارائه می‌کند. تاریخچه‌ای طولانی از حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای در خاورمیانه وجود دارد و بیشتر مقامات این منطقه فرصت طلبی قدرت‌های خارجی را خوب تشخیص می‌دهند. اما آنها چین را، حداقل مثل واشنگتن، یک تهدید جدی نمی‌بینند.

چین بزرگترین شریک تجاری آنها، یک قدرت بزرگ با کرسی دائمی در شورای امنیت سازمان ملل متحد و یک غول فناوری است که خود را از جهان سوم به دنیای اول رسانده است. پس از چندین سال هشدار از سوی دولت ترامپ و بایدن، و اینکه مسئله فاصله گرفتن از چین به شکلی بهتری برای این کشورها تعریف نشده، مقامات منطقه حاضر به پیروی از آمریکا در این موضوع نشده‌اند.

البته آمریکا فشار بر این کشورها را بر سر روابطشان با چین متوقف نخواهد کرد. سیاست آمریکا مستلزم چنین فشاری است. کنار گذاشتن این خطر نیز به معنای کاهش نگرانی‌های ایالات متحده است. اما صرفاً ادامه فشار بر کشورهای منطقه برای تغییر دیدگاه، رفتار یا روابط کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا کافی نخواهد بود.

واشنگتن به یک استراتژی جدید نیاز دارد

ساختار دوگانه‌ای که در آن ایالات متحده شریک امنیتی کشورهای عربی و چین شریک اقتصادی آنهاست، نقش مهمی را که متحدان و شرکای ایالات متحده به عنوان شرکای تجاری، سرمایه‌گذاری و قراردادی در سراسر خاورمیانه ایفا می‌کنند نادیده می‌گیرد.

به عنوان مثال، امارات متحده عربی، چین بزرگترین شریک تجاری آن است، اما هم‌زمان هند یا ژاپن در رتبه سوم و پس از آن ایالات متحده قرار دارد. نکته مهم این است که هند و ژاپن نیز با چین مشکل دارند. برای عربستان سعودی، چین بزرگترین مقصد صادراتی آن است. اما ایالات متحده، امارات متحده عربی، آلمان و هند در پنج رتبه اول قرار دارند.

رویکرد هوشمندانه‌تر این است که ایالات متحده به روایت رقابت استراتژیک دوجانبه پایان دهد و در عوض از شبکه‌های متحدان و شرکای خود برای توسعه سریع ائتلاف‌های چندجانبه‌تر مانند هند، اسرائیل، امارات متحده عربی، گروه‌بندی ایالات متحده (I۲U۲) استفاده کند. این امر نیازمندی‌های اقتصادی و توسعه‌ای را که چین را به یک شریک جذاب برای کشورهای خاورمیانه تبدیل می‌کند، برطرف می‌کند.

استرالیا، ژاپن، کره جنوبی، تایوان و هند همگی لبه تند قدرت اقتصادی چین و انبوهی از مشکلات مرتبط با استقبال از فناوری چین را تجربه کرده‌اند.

کانبرا می‌تواند به کاهش بیشتر پیشروی چین در زمینه مواد معدنی حیاتی کمک کند. با توجه به رهبری سامسونگ، SK Hynix و TSMC در این زمینه، باید یک توافق رسمی با سئول و تایپه به عنوان جایگزین‌های جهانی و غیر آمریکایی در زمینه نیمه هادی‌ها وجود داشته باشد. توکیو درحال‌حاضر در زمینه ۶G پیشرو است و می‌تواند برای همکاری مشترک در این زمینه به توافقاتی با عربستان و ایالات متحده برسد و هند با توجه به نزدیکی میزان جمعیتش به چین، می‌تواند حتی جایگزین بهتری برای تولید و مصرف باشد.

مشکل آمریکا این است که بدون ارائه جایگزین‌های معقول، خواستار عدم همکاری با چین است. عادلانه یا غیرعادلانه، برای داشتن هر گونه شانسی برای کاهش روابط بین کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا با چین، بازارهای بادوام و جایگزین کلید اصلی هستند و متحدان ایالات متحده می‌تواند چنین بازاری را فراهم کند.

این ساختارهای جدید به این معنی نیست که ایالات متحده از تلاش‌های خود در این بخش‌ها دست می‌کشد. این امر به منزله تشخیص این است که به تنهایی نمی‌تواند چنین روندی را پیش ببرد. همکاری با متحدان تنها راه برای تامین سرمایه‌گذاری و جایگزین‌های تجاری کافی برای شرکای خاورمیانه در این بخش‌ها و در عین حال محافظت از نگرانی‌های امنیت ملی ایالات متحده است.

پیام واشنگتن درحال‌حاضر برای متحدان خاورمیانه‌ای‌اش جذاب نیست. زمان شراکت بهتر با متحدان و دادن امکان تعامل به آنها فرا رسیده است