درباره ضرورتهای احیای برجام، رویکردهای مختلفی ارائه شده است. برخی از تحلیلگران به این موضوع اشاره دارند که اروپا و ایالات متحده به این جمعبندی رسیدهاند که باید از سازوکارهای تغییر رژیم در ایران استفاده کنند. بر اساس چنین نگرشی، ایران در زمره کشورهای گریز از مرکز قرار دارد. الگوی رفتاری آنان در حمایت از بحران اجتماعی و گسترش نافرمانی مدنی یکی از نشانههای الگوی رفتاری قدرتهای بزرگ، در ادراک تحلیلی چنین تحلیلگرانی است.
برخی دیگر از نظریهپردازان به این موضوع اشاره دارند که آمریکا و اروپا از سازوکارهای کنش فرسایشی برای کاهش قدرت ایران استفاده میکنند. بر اساس چنین رویکردی، آنان همواره سیگنالهای امیدوارکننده میدهند، اما از انجام اقدام عملی برای نیل به توافق در روند دیپلماسی هستهای خودداری میکنند.
گروه سوم به این موضوع اشاره دارند که الگوی کنش اروپا، آمریکا، روسیه و چین در فرایند دیپلماسی هستهای ماهیت سینوسی دارد. از یک سو، نشانههای همکاریجویانه در دستور کار قرار میگیرد، اما همواره عوامل مخدوشکننده دیپلماسی هستهای نیز وجود دارد. در چنین شرایطی طبیعی به نظر میرسد که موضوع دیپلماسی هستهای بیش از آنکه تبدیل به انگاره رفتاری در سیاست خارجی شود، به عنوان بخشی از ابهام در الگوی کنش متقابل کشورها محسوب میشود. ناپایداری بازار ارز را باید انعکاس چنین شرایطی در ذهنیت جامعه، همچنین عقلانیت بازار مالی، پولی، بانکی و بازار ارز دانست.
۱-نشانههای احیا برجام
دیپلماسی یکی از ابزارهای سیاست خارجی محسوب میشود. هرگاه مذاکرات در وضعیت ابهام، عدم اطمینان و برگشتپذیری قرار گیرد، طبیعی است که زمینه برای میانجیگری به وجود خواهد آمد.
طی ماههای گذشته همواره میانجیگری یکی از عوامل، ابزارها و روندهای سیاست خارجی ایران در کنش تعاملی با آمریکا و اروپا در ارتباط با برنامه جامع اقدام مشترک بوده است. کشورهای جهان عرب بهویژه کارگزاران سیاست خارجی دولتهای عراق، قطر و عمان در روند میانجیگری نقش موثر و تعیینکنندهای داشتهاند. تمامی کشورهای یاد شده از الگوی کنش همکاریجویانه و دوستانه با آمریکا برخوردارند. آنان بر این امر واقف هستند که اگر روند احیای برجام به نتیجه مطلوب نرسد، امکان شکلگیری درگیری در محیط منطقهای اجتنابناپذیر خواهد بود.
هرگاه در محیطی همانند فضای ژئوپلتیکی خاورمیانه و عرصه پیرامونی مرزهای ایرانی درگیری شکل گیرد، از قابلیت تسری و گسترش به حوزه همجوار برخوردار خواهد بود. به همین دلیل است که میانجیگری یکی از شاخصهای اصلی و بنیادین در سیاست خارجی کشورهای منطقه برای ایجاد موازنه، ثبات نسبی، تعادل قدرت و همکاریهای چندجانبه محسوب میشود. میانجیگری به این دلیل اهمیت دارد که زمینه تفاهم، همکاری و درک متقابل امنیتی سازنده و همکاریجویانه بین بازیگران منطقهای و قدرتهای بزرگ را به وجود آورده و زمینه هرگونه کنش خشونتآمیز که تاثیر خود را بر موازنه و معادله قدرت به جا میگذارد را کنترل میکند.
۲-فرآیندهای اعاده برجام
اعاده برجام نیازمند دیپلماسی سازنده خواهد بود. در سه سال گذشته، مقامات وزارت امور خارجه ایران، تلاشهای همکاریجویانه خود را به انجام رساندهاند. این گونه از فعالیتها در راستای ایفای نقش همکاریجویانه برای ارتقای همکاریهای سازنده در جهت منافع متقابل ایران و تمامی قدرتهای بزرگ به انجام رسیده است. واقعیت آن است که بخش قابل توجهی از چالشها و اختلافهای دوجانبه و چندجانبه در روابط ایران، آژانس، آمریکا، کشورهای اروپایی، روسیه و چین برطرف و حل شده است. ایران آمادگی خود را برای راستیآزمایی، همکاریهای متقابل و مشارکت برای ایجاد سازوکارهای حقوقی و نهادی پایدار در جهت تحقق اهدافی معطوف به عدم گسترش هستهای در سطح منطقهای انجام شده است. این انگاره از سالهای دهه ۱۹۷۰ وجود داشته و همواره بر ضرورت منطقه عاری از سلاح هستهای تاکید داشته است.
در حالیکه اسرائیل به گونه فزایندهای قدرت هستهای خود را در فضای عدم همکاری با نهادهای بینالمللی گسترش میدهد، اما ایران هرگونه ارتقا قابلیت اصلی خود را صرفا در چارچوب پادمان هستهای و حتی برخی از همکاریها مربوط به پروتکل الحاقی ۹۳ به علاوه دو، سازماندهی کرده است.
چنین رویکردی نشان میدهد که الگوی کنش رفتاری ایران برای اعاده برجام مثبت، سازنده و همکاریجویانه بوده است. همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ۶ ماه گذشته فراز و نشیبهای خاص خود را داشته است. قطعی شدن سفر گروسی به تهران به این دلیل انجام میگیرد که برخی از مذاکرات و همکاریهای فنی با متخصصان آژانس انجام گرفته است. انگاره ایران در راستای راستیآزمایی مبتنی بر الگوی همکاریهای متقابل سایر بازیگران در جهت نیل به توافق پایدار و سازنده خواهد بود. توافق پایدار و سازنده در شرایطی شکل میگیرد که هر یک از بازیگران به بخشی از منافع ملی خود نایل شوند. حداقل درخواستهای ایران در روند احیای برجام، پایان یافتن تحریمهای یکجانبه و تحریمهای ثانویه ایالات متحده علیه ایران بوده است.
نتیجه
همکاریهای فنی و تکنیکی ایران و کارشناسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سه ماه گذشته یکی از عوامل و نشانههای ارتقای سطح همکاریها و اعاده برجام محسوب میشود. برنامهریزی سفر گروسی به تهران به عنوان دومین نشانه احیای برجام تلقی شده که میتواند زمینه لازم و موثر را برای اعاده دیپلماسی وین فراهم سازد. سومین مولفه را باید در نقشیابی شورای روابط خارجی ایران، همچنین آقای عراقچی در روند مذاکرات آینده مورد توجه قرار داد.
اگرچه این موضوع از سوی رسانهها و مقامات وزارت امور خارجه انکار و تکذیب شده است، اما واقعیت آن است که نقش ساختاری شورای روابط خارجی به صورت تدریجی ارتقا یافته و زمینه لازم برای جایگاهیابی افرادی همانند عباس عراقچی را امکانپذیر میسازد.
نقشیابی هر فردی در جهت همکارهای سازنده و ارتقای امنیت ملی ایران از آن جهت اهمیت دارد که میتواند برای آینده برجام و منافع عمومی جامعه موثر و سازنده باشد. موضوعات امنیت ملی ماهیت فراجناحی داشته و میتواند نقش موثر و سازنده خود را در روند تامین منافع ملی فراهم کند. کنش دیپلماتیک، یکی از عرصههای نقشیابی افراد و کارگزارانی است که از قابلیت لازم و امکانپذیری ساختاری برای ارتقای سطح همکاریهای متقابل سازنده برخوردارند و نیل به توافق در شرایط بحرانی را امکانپذیر میسازد.