فردای اقتصاد: صندوق بینالمللی پول در بخشی از جدیدترین گزارش خود در مورد مسیر آینده سیاستهای پولی، به الزامات اساسی برای اثرگذاری مداخلات در بازار ارز میپردازد که بدون آنها، هرگونه تلاش برای ثبات بازار ارز، نتیجهبخش نخواهد بود. با توجه به جهشهای ارزی متعدد در ایران و واکنشهای تقریبا مشابه سیاستگذاران، این عوامل میتوانند راهنمای خوبی جهت اجرای هر چه بهتر مداخلات ارزی باشند.
مداخله در بازار ارز به سیاست گذاران اجازه میدهد تا سرعت و میزان افزایش یا کاهش ارزش پول ملی را تعدیل کرده و همچنین با کنترل انتظارات در مورد آینده نرخ ارز، با فشار برای افزایش آن مقابله کنند. با این حال هنگام دفاع از یک ارز در حال تضعیف، عوامل متعددی بر احتمال اثربخشی مداخلات ارزی تاثیرگذار هستند که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره میشود.
بنیادهای اقتصادکلان
فشار بر نرخ ارز به دلیل کاهش تراز تجاری، اغلب منعکسکننده شکست در ایجاد یک اقتصاد متنوع، رقابتی و یکپارچه در سطح جهانی است. در این شرایط، مداخله کمکی نخواهد کرد. همچنین اگر بنیادهای اقتصادکلان داخلی ضعیف مانند کسری بودجه زیاد، رشد بیش از حد نقدینگی، یا تورم بالا بر نرخ ارز تأثیر بگذارد، مداخله بیهوده خواهد بود. تا زمانی که تلاشهای قاطعانهای برای مقابله با این ضعفها صورت نگیرد، این عوامل همچنان به تأثیر منفی بر ارز ادامه خواهند داد.
سطح ذخایر ارزی
استفاده از ذخایر خارجی بدون هزینه نیست اما زمانی که نرخ ارز تحت فشار کاهش غیرقابل توجیهی قرار میگیرد، بسیار ارزشمند است. سطح ذخایر نه تنها برای مداخله، بلکه برای القای اعتماد به توانایی یک کشور در پرداختهای ارزی نیز مهم است. حفظ ذخایر به اندازه کافی بزرگ، یک ملاحظه مهم سیاستی است.
یکی از راههای کاهش تقاضا برای ذخایر بانک مرکزی، توسعه بازار ارز خارجی محلی است که فرصت بیشتری برای واسطهگری خصوصی جریانهای ارزی و ابزارهای پوششدهی جدید فراهم میکند. این کار بایستی دفعات مداخله بانک مرکزی را کاهش دهد. یک مشکل رایج در زمان عدم اطمینان این است که ارز خارجی به دلیل تقاضای مازاد یا احتکار، خشک میشود. در نهایت، ذخایر بانک مرکزی باید دوباره سازوکار قابل اطمینانی را برای بازار فراهم کند.
پایداری ذخایر، به منابعی که از آنها ساخته میشوند نیز بستگی دارد. به طور کلی ذخایر ایجاد شده از مازاد حساب جاری و جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی نسبت به ذخایر حاصل از جریانهای کوتاه مدت درآمدی قابلاعتمادتر است. این ذخایر باید طی زمانهای با وضعیت خوب ساخته شوند. بانکهای مرکزی اغلب در برابر فشارهای سیاسی که ذخایر موجود را به اهداف دیگر منحرف میکند، آسیبپذیر هستند. این امر کشورها را آسیب پذیر کرده و ظرفیت بانکهای مرکزی را برای مداخله در صورت نیاز محدود میکند.
مدیریت پیامدهای نقدینگی ناشی از مداخله
استحکام اقتصاد داخلی، قابلیت بیشتری را در مورد اینکه چقدر باید مداخله کند یا اجازه دهد نرخ ارز حرکت کند، به بانک مرکزی میدهد. این امر، امکان مداخله مؤثرتر را فراهم میکند زیرا بانک مرکزی مجبور نیست به طور فعال در عملیات نقدینگی شرکت کند که مداخلات ارزی آن را تضعیف میکند. وقتی بانک مرکزی برای دفاع از نرخ ارز مداخله میکند، عرضه ارز داخلی را کاهش داده و عرضه ارز خارجی را افزایش میدهد، با ثبات سایر عوامل، این کار باید از نرخ ارز داخلی حمایت کند. همچنین کاهش عرضه ارز داخلی، نرخ های بهره داخلی را افزایش میدهد که حمایت بیشتری از نرخ ارز را فراهم میکند. با این حال، بانک مرکزی اغلب می خواهد از اقتصاد داخلی در برابر نرخهای بهره بالاتر محافظت کند. دولت همچنین احتمالاً از هزینه بالاتر تامین مالی بدهی عمومی ناراضی است. بنابراین بانک مرکزی معمولاً نقدینگی را به سیستم بانکی تزریق میکند و نرخهای بهره محلی را نسبتاً ثابت نگه میدارد اما تلاشهای آن برای حمایت از ارز را تضعیف میکند. اگر ارز ضعیفتر باعث تورم داخلی بالاتر شود، این عملیات نقدینگی نه تنها نرخ ارز بلکه ثبات قیمت داخلی را نیز تضعیف میکند. این امر باعث می شود سیاست پولی و عملیات مداخلهای کمتر موثر واقع شود.
کنترل حساب سرمایه
یک حساب سرمایه باز میتواند جریانهای دو طرفه را در شرایط عادی تسهیل کند، اما جریانهای یک طرفه بزرگ در زمانهای بیثباتی میتواند بر توانایی بانک مرکزی برای تثبیت ارز غلبه کند. اجتناب از نوسانات بزرگ در نرخ ارز بسیار مهم است، زیرا سهولت جریانهای مالی کوتاهمدت توسط ساکنان و غیرمقیمها میتواند در پاسخ به انتظارات نرخ ارز رخ دهد. زمانی که ذخایر رو به اتمام است، یا جریان سرمایه آنقدر زیاد است که احتمال موفقیت مداخله وجود ندارد، برای بازگرداندن ثبات، به مداخله مستقیم بیشتری نیاز است. در این شرایط سیاستگذاران میتوانند اقداماتی را برای محدود کردن جریانهای مالی در نظر بگیرند.
بسیاری از عواملی که مداخله ارزی را موفقیتآمیز میکنند در تعیین موفقیت کنترل سرمایه نیز نقش دارند. سیاستگذارانی که کنترل سرمایه را اعمال میکنند باید در زمانبندی حذف آن نیز محتاط باشند زیرا انجام پیش از موعد این کار میتواند به اندازه نگهداشتن آنها برای مدت طولانی خطرناک باشد. کنترل سرمایه اگر به درستی انجام شود، میتواند به عنوان یک تکیهگاه برای حفظ ذخایر خارجی عمل کند و به سیاستگذاران فضای تنفس موقتی را برای اصلاحات جهت کاهش آسیبپذیری و حمایت از اقتصاد، بدون نگرانی از بیثباتی خارجی بدهد. اعتماد به اقتصاد داخلی یک اصل اساسی است که باید از طریق سیاستهای معتبر احیا شود و پس از آن میتوان به تدریج کنترلها را کاهش داد و حذف کرد.
در همین رابطه بخوانید: