متعاقب سفر اخیر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران و انجام ملاقات و مذاکرات با مسئولان بلندپایه، پایان جلسه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی بدون صدور بیانیه یا قطعنامه در خصوص کشورمان و عادیسازی روابط دیپلماتیک تهران-ریاض با محوریت پکن، امیدها در مورد احیای برجام فزونی یافته است. این نوشتار در تلاش است تا به دو پرسش مهم پاسخ دهد؛ ۱- آیا در مسیر احیای برجام قرار داریم؟ ۲- احیای برجام چه نقشی در آینده اقتصاد ایران دارد؟
برای پاسخ به سوال اول، بایست نگاهی به «نقش» و «منافع» بازیگران اصلی این توافق انداخت. تجربه اجرای برجام نشان داد که توافق اصلی بین تهران-واشنگتن صورت میگیرد و دیگر اعضاء نهایتا «تعدیلگر» یا «تسهیلگر» این دو طرف در انعقاد و اجرای توافقاند. آنگونه که از شواهد و قرائن یافت میشود، تهران در اندیشه رفع موانع احیای توافق قرار دارد تا حتی بهطور موقت بتواند بخشی از فشارهای اقتصادی تحریمها را کنترل کرده و به منابع مالی بلوکه شده خود دست یابد. نقش پررنگ چینیها در از سرگیری روابط دیپلماتیک تهران-ریاض، مانند یک شمشیر دولبه خواهد بود. با هوشمندی ایران، احیای برجام میتواند با همکاری نزدیک چین صورت گیرد تا هم روابط تهران-پکن وسیعتر، عمیقتر و برای ایران کمهزینهتر باشد و هم از این فرصت برای «تنوعبخشی» به سبد روابط اقتصادی خارجی کشورمان و کاهش وابستگی به پکن ناشی از اضطرار، بطور مطلوبی استفاده شود. در صورت عدم اتخاذ استراتژی فعال، تهران میتواند وجهالمصالحهای برای طرف چینی باشد تا امتیازات لازم را از ایران و غرب در قبال احیای برجام اخذ کند.
تکلیف تروئیکای اروپایی نیز با پایان داستان طنز راهاندازی «اینستکس» در روزهای گذشته، بیش از پیش مشخص شد. عدم توان نقشآفرینی، حتی به اندازه انجام یک تراکنش مالی، توسط تروئیکای اروپایی، یک درس آموخته مهم اجرای برجام بود. آنها در مذاکرات نقششان در حد یک «پیامرسان» تنزل یافته بود و با تحولات اجتماعی ماههای اخیر و تدابیر انتخابی آنها، دیگر چنین نقشی نیز برای آنان قابل تصور نیست. پس از انعقاد و اجرای برجام، شرکتهای اروپایی از فرصت سرمایهگذاری بلندمدت در ایران استفاده نکرده و تنها بر تجارت که امری کوتاه مدت است، متمرکز شدند. در نهایت پس از خروج ایالات متحده از برجام، هیچگونه اقدام عملی و نتیجه بخشی برای احیای توافق نتوانستند انجام دهند. در شرایط فعلی حتی در صورت احیای برجام، تمایل چندانی برای شرکتهای اروپایی جهت حضور جدی در ایران وجود ندارد.
روسها که در آخرین دورهای مذاکرات تلاش میکردند با تلاش رسانهای، خودشان را نزدیک به ایران و موثر در به نتیجه رسیدن مذاکرات نشان دهند، با توجه به گذشت یک سال از جنگ پرهزینه و فرسایشی با اوکراین، مانند سابق نمیتوانند نقشآفرینی کنند. این نگرانی در طرف روسی وجود دارد که در صورت احیای برجام و رفع برخی محدودیتهای تحریمی، طرف ایرانی همان رفتاری را با آنها انجام دهد که خودشان در زمان تحریمی بودن ایران، نشان دادند. اولویت اول روسیه، کاهش فشارهای جهانی بر این کشور است که امکان دارد با احیای برجام قابلیت سهیم کردن یک کشور دیگر در برابر فشارهای گسترده، برایشان وجود نداشته باشد.
مذاکرات برجام میتواند فرصتی برای روسها باشد تا ضمن کاهش تنشهایش با غرب، معافیتهای تحریمی برای همکاریهای اقتصادی با ایران دریافت کنند. هر چند روابط تهران-مسکو مهمتر و عمیقتر از قبل شده است، اما ایران باید «روابط دوجانبه با روسیه» و «نقش و انتظارات روسها در چارچوب توافق چندجانبه برجام» را بطور جداگانه تحلیل کرده و در نهایت اتخاذ تصمیم کنند.
چینیها در صورتیکه ایران توافقات و روابط بلندمدت خود با این کشور را به امید توسعه روابط با غرب در صورت احیای برجام به مانند زمان اجرای توافق برجام فراموش نکند، این توافق را فرصتی میدانند تا با «ریسک» کمتری به روابط اقتصادی با ایران بپردازند. نقشآفرینی چین-و نه فقط میانجیگری- در بازسازی روابط تهران-ریاض، میتواند ضمن پایدارتر کردن این روابط، تجربهای برای محوریت این کشور در احیای توافق برجام باشد. در این صورت نقش چین بهعنوان یک قدرت موثر جهانی، بیش از پیش نمایان خواهد شد. از طرف دیگر، با توجه به افزایش تدریجی قدرت چین در راستای تلاش برای ابرقدرت شدن، حضور موثرش در احیای توافق، امری بدیهی است. دیپلماسی اقتصادی چین با تمرکز بر چندجانبهگرایی در تلاش است تا دسترسی پایدار به منابع انرژی و طبیعی، بازار و سرمایه را بیش از پیش تسهیل کند.
ایالات متحده در شرایط فعلی، بیان میکند که احیای برجام در اولویت این کشور نیست، اما همزمان «دیپلماسی» را بهترین ابزار برای حل مشکلات میداند. این موضوع در قالب «بازی رسانهای» و «استراتژی دوگانه اعمال فشار-مذاکره» با هدف اخذ امتیازات بیشتر و داشتن موقعیت بالاتر در مذاکرات، توسط ایالات متحده قبلا نیز انجام پذیرفته است. با توجه به نزدیکی تهران-مسکو، توسعه توان هستهای ایران و نقشآفرینی پکن در راستای کاهش تنش در منطقه، آنها گزینهای بهتر از احیای برجام پیشرو نخواهند داشت.
تعلل دولت بایدن در ابتدای استقرار دولتش و به تعویق افتادن تصمیمگیری نهایی در خصوص احیای برجام توسط تهران و واشنگتن در آخرین دور مذاکرات، مسالهای است که دیگر قابلیت تکرار ندارد. «زمان» یکی از مهمترین و بنیادیترین متغیرهای تعیینکننده کارآیی و اثربخشی یک تصمیم و توافق است، بهگونهای که حتی گاهی «دقایق» تعیینکننده خواهند بود و نه روز، ماه یا سال!. در شرایط فعلی تا انتخابات آتی ریاست جمهوری ایالات متحده، حدود یک و نیم سال زمان باقی مانده و در صورت انفعال، این فرصت نیز از دست خواهد رفت. مهمترین علائمی که نشان از حرکت در مسیر احیای برجام خواهد داشت، اجرای توافق تبادل زندانیان در ازای آزادی منابع بلوکه شده و اجرای توافق فنی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. در شرایط فعلی در صورتیکه تعاملی در قالب احیای توافق انجام نپذیرد، روی دیگر سکه احتمالا «تقابل» طرفین از طریق فعال کردن «اسنپبک» توسط غربیها و خروج احتمالی ایران از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای(NPT) خواهد بود. این اتفاق عملا وضعیت تنش را به حداکثر رسانده و چالشهای متعددی ایجاد خواهد کرد؛ امری که بهطور منطقی نباید مورد نظر تهران و واشنگتن باشد.
و اما در پاسخ به سوال دوم، میتوان گفت که نظام اقتصادی مانند هر نوع سیستم باز دیگری، دروندادهایی از محیط بیرونی گرفته و همچنین بروندادهایی به آن عرضه میکند. هیچ سیستم اقتصادی نمیتواند همه نیازهایش را تولید و مصرف کند از این رو شرط لازم برای بقاء و توسعه اقتصادی، ارتباطات دوسویه و موثر با محیط خارجی است. در صورت احیای برجام، نمیتوان انتظار داشت که همه مصائب اقتصادی کشور حل شود اما به صورت محدود و شاید موقت بخشی از مشکلات مرتفع شده و فضایی برای بروزرسانی بخشی از زیرساختهای تجارت خارجی کشور فراهم میشود. بروزرسانی دانش، تکنولوژی و تجهیزات تولیدی و صنعتی و متنوع سازی مبادی واردات کالاهای اساسی و مقاصد صادراتی کشور از مهمترین اولویتهایی است که با احیای توافق، قابلیت تحقق خواهد داشت.
انفکاک از سیستم رسمی تجارت جهانی و مهمتر از آن «نظام مالی» به عنوان قلب تپنده تجارت بینالملل، نیازمند اراده و برنامهریزیهای فراتر از احیای برجام است. از این رو، احیای برجام میتواند نقطه آغازی بر حرکت و برنامهریزی در این مسیر باشد. از طرف دیگر، در فضای داخلی اقتصاد کشور مشکلات متعددی مانند بیثباتی نرخ ارز، تورم فزاینده، مداخله مستقیم و غیرمستقیم دولت در اغلب امور تجاری و اقتصادی، نبود امنیت و ثبات کافی در فضای کسبوکار جهت انجام تجارت، جذب سرمایه خارجی و ممانعت از خروج سرمایه از کشور، وجود دارد که احیای برجام به تنهایی قادر به مرتفع کردن آنها نیست، هرچند متغیری اثرگذار در راهکارهای قابل استفاده در این زمینه خواهد بود. اصلاح ساختار اقتصاد کشور و محوریت اقتصاد در سیاست خارجی از ضرورتهای مهم حکمرانی اقتصادی کشور است.