فردای اقتصاد: رفع تحریمها و کاهش ریسکهای سیستماتیک چگونه میتواند ظرفیت رشد ۱۰۰ درصدی بورس تهران را رقم بزند؟ سوالی که پاسخ به آن نیازمند بررسی وضعیت بازارهای سهام در دیگر کشورها با شرایط اقتصادی مشابه کشورمان است. بخش قابل توجهی از سهامداران، برجام را به زیان خود و بورس تهران را تورمدوست تصور میکنند. حال آنکه احیای توافق هستهای میتواند به صورت پایدار و البته واقعی ارزشگذاری در سهام را ارتقا بخشد.
بررسیهای «فردای اقتصاد» نشان میدهد بورس کشورهای منطقه و بازارهای نوظهور از وضعیت به مراتب مناسبتری نسبت به بورس تهران برخوردارند؛ جایی که میانگین نسبت قیمت به درآمد آیندهنگر بورس اقتصادهای نوظهور با وجود ریزشهای اخیر حدود ۱۱ مرتبه است و در میان همسایگان نیز میانگین ۱۷ واحدی را شاهد هستیم. در بورس تهران اما تحریم و تورم در کنار دخالتهای دولتی، با بالا بردن ریسک سرمایهگذاری نسبت قیمت به درآمد را به کمتر از ۶ مرتبه کاهش داده است. حال اگر حصول توافق هستهای و سامان گرفتن شرایط اقتصادی-سیاسی کشور را پلی به سوی همترازی ارزشگذاری با اقتصادهای نوظهور بدانیم به معنای ظرفیت بالقوه دو برابر شدن قیمت سهام در بورس تهران است. برای بالفعل شدن این ظرفیت اما سه پیش شرط رفع تحریمها، دستیابی به رونق پایدار اقتصادی از مسیر مهار تورم و البته تنظیم قواعد داخلی بازارها و تشویق به حرکت سرمایهها از بازارهای سفتهبازانه به سمت فعالیتهای مولد اقتصادی وجود دارد. پیش بینی بورس فردا
نگاه پرحسرت سهامداران به همسایگان عربی
بانکها و شرکتهای انرژی کشورهای عربی در ماه گذشته تحت تاثیر عوامل چندگانه افزایش نرخ بهره، رشد قیمت جهانی نفت در سال جاری و همچنین دیدار جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده با محمد بن سلمان، سود بردند. هر چند در حال حاضر سرمایهگذاران نگران کاهش قیمت نفت و ریسک آن برای درآمد شرکتها و البته رشد جهانی در بحبوحه ادامه سیاستهای انقباضی فدرال رزرو و سایر بانکهای مرکزی بزرگ هستند.
شاخص ترکیبی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس (MSCI GCC) در سال جاری، پس از بازگشت در ماه جولای، ۷.۹ درصد رشد داشته است؛ این در حالی است که ۱۵ درصد کاهش برای شاخص جهانی همه کشورها MSCI ثبت شده است.
به این ترتیب شاخص مذکور بهترین عملکرد ماهانه از ژانویه را به ثبت رساند و در عین حال وضعیت بهتری از سایر کشورهای در حال توسعه داشت و اکنون با ۴۳ درصد پریمیوم نسبت به سهام بازارهای نوظهور MSCI معامله میشود که تقریباً سه برابر میانگین پریمیوم در ۱۰ سال گذشته است.
از نظر دلار آمریکا، «شاخص بهینهکاوی» benchmark index در ابوظبی، قطر و کویت در میان ۱۰ شاخص برتر عملکرد در جهان در سال جاری قرار دارند.
مزیت وضعیت شکننده بورسهای منطقه برای ایران در چیست؟
به تازگی کارشناسان با استناد به کاهش ۲۲ درصدی قیمت نفت خام برنت نسبت به اوج خود، برتری بورسهای عربی را در معرض خطر میبینند. به گفته علی الادو، رئیس مدیریت دارایی در سرمایهگذاری دامن، «ما در ماههای آینده منتظر دورهای پرنوسان هستیم، زیرا بازارهای جهانی بسیار پیش رفتهاند؛ به ویژه اینکه انتظار نمیرود فدرال رزرو در کوتاهمدت از سیاستهای خود عقبنشینی کند.»
شرکتهایی مانند گلدمن ساکس و Bank of America Corp نیز هشدار میدهند که فروش میتواند از سر گرفته شود. اما این لغزش احتمالی چه سودی برای بورس تهران میتواند داشته باشد؟
هر چند سرمایهگذاران بازار سهام کشورهای حوزه خلیجفارس نگران کاهش قیمت نفت و ادامه سیاستهای انقباضی فدرال رزرو و سایر بانکهای مرکزی بزرگ به سبب شرایط تورمی اقتصادهای جهانی هستند که آنگونه که آمارها نشان میدهد بورس این کشورها، همچنان در وضعیت مناسبتری نسبت به بورس تهران برخوردارند. اما چگونه میتوان از این دو عامل یعنی لغزنده بودن شرایط بورسهای عربی و البته احتمال بالای احیای برجام در آینده نزدیک به نفع بازار سهام کشور بهره جست؟
در حال حاضر اقتصاد تورمی و ریسکهای سیستماتیک ناشی از بسته بودن فضای سیاسی و اقتصادی ایران به سبب اعمال تحریمهای بینالمللی سبب شده تا نسبت قیمت به درآمد بورس تهران در سطوح بسیار نازل نسبت به میانگین منطقه و حتی کشورهای نوظهور ثبت شود. اگر نگاهی گذرا به بازار سهام کشورهای حوزه خلیجفارس بیندازیم متوجه میشویم که P/E فوروارد در عربستان ۱۶.۲، در کویت ۲۰.۵۱، در امارات ۱۳.۴۲ و در قطر ۱۳.۲۷ مرتبه است و دیگر کشورهای همسایه نیز شرایط مشابهی دارند. میانگین P/E فوروارد کشورهای نوظهور نیز بر اساس آخرین به روزرسانیها در حال حاضر حدود ۱۱ واحد است.
در بورس تهران اما آخرین گزارش اجماع تحلیلگران این نسبت را ۵.۹ مرتبه برآورد کرده است که از فاصله زیادی خبر میدهد.
حال در صورت احیای برجام چه در انتظار بورس تهران است؟ همانطور که اشاره شد در صورتی که حصول توافق هستهای را پلی به سمت همترازی ارزشگذاری با اقتصادهای نوظهور بدانیم، ظرفیت بالقوه برای دوبرابر شدن قیمت سهام در بورس تهران وجود دارد. بالفعل شدن این شرایط اما سه پیششرط مهم دارد.
پیش شرط اول: کاهش ریسکهای سرمایهگذاری
یکی از مهمترین مواردی که اقتصاد کشور و بورس تهران از آن رنج میبرد تحریم است. در گذشته بعضا میشنیدیم که برخی به اشتباه از فواید به نتیجه نرسیدن مذاکرات برای بورس و سهامداران سخن میگفتند. این در حالی است که افزایش ریسک سرمایهگذاری یکی از نتایج وجود تحریم در اقتصاد ایران است که به سبب آن سهامدار برای سرمایهگذاری، انتظار بالاتری برای کسب سود دارد که تا کنون حاصلی جز کاهش نسبت قیمت به درآمد در بازار سهام نداشته است. ضمن آنکه با کاهش ریسکهای سرمایهگذاری و رفع تحریمها سرمایهگذاران جدیدی نیز وارد بورس تهران خواهند شد. موضوعی که به لحاظ تنوعبخشی از اهمیت بالایی برخوردار است.
پیش شرط دوم: رونق پایدار اقتصادی
دومین پیششرط را در حوزه سیاستهای اقتصاد کلان باید جستجو کرد. جایی که لازم است سیاستگذار به سمت تقویت رونق اقتصادی حرکت کند. به جرات میتوان گفت آنچه رشد بورس را فراهم و تضمین میکند، دستیابی به رونق پایدار اقتصادی است که لازمه آن مهار تورم است که میتواند اثری دوجانبه بر بورس تهران به جای بگذارد؛ افزایش سودآوری و رشد نسبت قیمت به درآمد در بازار سهام.
واقعیت این است که کاهش تورم و پایداری آن در سطوح پایین پس از توافق میتواند اثر خود را در افزایش نسبت قیمت به درآمد انتظاری منعکس کند؛ چرا که با کاهش پایدار تورم، نرخ سود بدون ریسک روندی نزولی به خود خواهد گرفت تا سهام به جای اینکه به بهانه قیمت به درآمد بازار پول در سطوح پایینی قیمتگذاری شوند بتوانند در همین حجمهای کنونی با جهش قیمت همراه شوند. در واقع در چنین شرایطی، سرمایهگذار بورسی به درآمد کمتری نسبت به سرمایهگذاری انجام شده رضایت داده که به معنی رشد بیشتر نسبت P/E و افزایش قیمت سهام خواهد بود.
در حقیقت تورم، ریسکهای فزاینده اقتصادی و سیاسی همچون تحریم و دخالتهای دولتی در سازوکار بازارها و نگاه پرتردید به آینده از جمله عواملی است که به سبب آن بورس تهران P/E پایینی را در اختیار گرفته است. کاهش این ریسکها اما شرایط را تغییر خواهد داد. اگر نگاهی به گذشتهای نه چندان دور بیندازیم، در زمان تحریمهای پیشین یعنی برش زمانی ۹۲ تا ۹۴، میانگین نسبت قیمت به درآمد بورس تهران حدود ۵.۷۲ واحد بود که پس از توافق هستهای (سالهای ۹۵ تا ۹۶)، با رشد ۱.۴۳ واحدی (رشد ۲۵ درصدی) به ۷.۱۵ مرتبه افزایش پیدا کرد. حال اگر این گشایشها با آزاد شدن فضای سرمایهگذاری و البته کنارهگیری دولت از سیاستهای دستوری و قیمتگذاری همراه شود حتی میتوان انتظار سطوح بالاتری برای P/E بازار سهام را داشت.
رفع کامل تحریمها پس از توافق و ایجاد یک فضای آزاد برای ورود سرمایهگذاران خارجی میتواند شرایطی مناسب برای بورس تهران و البته کل اقتصاد کشور رقم بزند. جایی که با بازشدن درهای اقتصاد ایران به بازارهای جهانی، همین نسبت قیمت به درآمد پایین و همزمان با آن بهبود چشمانداز سودآوری شرکتها میتواند برگ برندهای برای بورس تهران باشد و پریمیوم مثبتی برای بازار سهام ایران نسبت به بازارهای سهام کشورهای همسایه ایجاد کند.
پیش شرط سوم: تشویق سرمایهگذاری مولد
از فضای اقتصاد سیاسی و کلان که عبور کنیم، سومین پیششرط برای رشد قیمت سهام در تالار شیشهای، تنظیم قواعد داخلی بازارها است. در حال حاضر بیشترین مداخلات دولتی در بازار سرمایه و شرکتهای بورسی مشاهده میشود؛ این در حالی است که در بازارهای سفتهبازی و غیرمولد همچون ملک، با معافیت ملاکان از مالیات اصلی ملکی (مالیات سالانه) و سرگرمشدن سیاستگذار به مالیات فرعی (مالیات خانههای خالی و خانههای لوکس)، فرش قرمزی برای سرمایهگذاران گسترده شده است. سفتهبازی در بازارهایی نظیر دلار، سکه و خودرو نیز با حداقل دشواری مواجه است. از این رو لازم است فضای اقتصاد خرد از مالیات گرفته تا مداخلات دولتی به گونهای تنظیم شود که با کاهش انگیزههای سفتهبازی شاهد تبدیل شدن بازار سهام به محلی برای سرمایهگذاری مولد و تامین مالی بخش واقعی اقتصاد باشیم.