طرفداری: به بهانه دربی صدم پایتخت از غلامرضا فتح آبادی که هم برای استقلال در دربی گل زده و هم برای پرسپولیس، دعوت کردیم تا با او درباره صدمین دربی پایتخت حرف بزنیم.
غلام فتح آبادی، اولین گلزن مشترک سرخابی ها در دربی، زننده اولین گل دربی بعد از انقلاب، آقای گل بازی های آسیایی سئول، پدیده فوتبال ایران در سال ۱۳۵۹ و چهره خوشنام فوتبال ایران، میهمان رسانه طرفداری بود. قرار بود با غلام سرطلایی درباره دربی گپ و گفت کنیم اما وقتی مهدی حدادپور به غلامرضا فتح آبادی گفت شما سرطلایی فوتبال ایران بودید، بغض فتح آبادی ترکید. سرطلایی فوتبال ایران بعد از آنکه گفت الان چه کسی هستم و چه کسی از من خبر دارد؟ بغضش ترکید و از اتفاقات تکان دهنده زندگی اش در سال های اخیر، بیماری همسرش، صدور حکم جلب برای او به دلیل یک چک امانتی و بی مهری اهالی فوتبال و ورزش گفت.
گفتگوی کامل با غلامرضا فتح آبادی طی روزهای آینده تقدیم شما می شود اما پیش از آن حتما درددل های غلامرضا فتح آبادی را ببینید.
یادم است به یکی از روستاها که رفتیم، آقای همایون بهزادی را دیدم و عکس یادگاری کنار دریا با هم داریم. اما پسرشان آقا شاهین آن زمان در فوتبال انگلیس بود، می گفت حق پدر مرا خوردی؟ چرا اسم پدر مرا روی تو گذاشتند؟ به بابام می گفتند سرطلایی! گفتم من که به خودم نگفتم غلام سرطلایی، مردم گفتند، روزنامه ها نوشتند، شدم غلام سرطلایی!
الان چی؟ من غلام سرطلایی هستم؟ من خیلی گرفتاری دارم، کسی خبر ندارد! چرا انقدر دورم؟ چه کسی می داند من کجا هستم؟ چه کسی می داند زن و بچه من چه می کنند؟ خبر دارند؟ می دانند به من چه گذشته؟
کسی که برای مملکتش این اندازه تلاش می کند. بدون هیچی همه کار کردم. بازیکن ساختم، تلاش کردم، از زندگیم زدم، یک نفرشان حال مرا نمی پرسد. زنم بیمار است و شیمی درمانی می کند. کاسه لگن خودم شکسته است. چرا فوتبالی ها به من کمک نمی کنند؟ چرا فدراسیون فقط قول داد؟ هیچکاری برای من نکردند. آقای معینی، آقای تاج که آن موقع معاون بودی رییس فدراسیون نبودی! مگر نگفتی مرا مربی تیم ملی امید می گذاری؟ آقای میرشاد ماجدی، مگر مدارک من بد بود؟ افتخاراتی که دارم هیچکدام ندارند. حمایت نشدم، فقط آقای مایلی کهن کمکم کرد. بازیکنانی که ساختم میلیاردی می گیرند، چرا الان یک زنگ به من نمی زنید؟ چرا جواب تلفن مرا نمی دهید؟ چی خواستم از شما؟ می دانید من برای شما چه کار کردم؟ من شما را میلیاردر کردم!
آقای مهدی کیانی، آقای هادی عقیلی که الان نمی دانم ایران هستی یا آمریکایی؟ آقای سعید دقیقی که شمس آذر قزوین بودی، پیکان بودی، سایپا بودی، همه جا بودی. من بهت زنگ زدم و پرسیدم تو را چه کسی بزرگ کرد؟ گفت شما چه کسی هستی؟ گفتم غلام فتح آبادی! گوشی را قطع کرد!
چه کسی این کار را کرد؟