هم میهن: این عدد عجیب از دل محاسبات دخل و خرج ایران بیرون میآید. بررسی اقتصاد ایران و ناترازیهای آن، صندوق بینالمللی پول را به این نتیجه رسانده که اگر نتوانیم نفت را به قیمت ۳۵۰ دلار در بشکه بفروشیم نمیتوانیم هزینهها را تامین کنیم. نتیجهای که از محاسبات کارشناسان داخلی هم استنتاج میشود.
نفت ایران با نفتکشهای ارواح به سایر کشورها از جمله چین صادر میشود و کشتیهای ارواح به دلیل اینکه نفت ایران را بهصورت قاچاق صادر میکنند، هزینه حملونقل بیشتری دریافت میکنند. کارشناسان عقیده دارند که هزینه صادرات نفت با این کشتیها ۱۰۰درصد بالاتر از صادرات نفت به صورت آزاد است. از طرفی ایران به دلیل اینکه بتواند نفت خود را بفروشد، تخفیفهای زیادی به مشتریان خود میدهد و همین موضوع هم در کاهش درآمدهای نفتی ایران بیتاثیر نیست.
بعد از سال ۹۷ انتشار آمارهای رسمی میزان صادرات ممنوع و نفت به یک مسئله امنیتی تبدیل شد، اما اظهارات مقامات مسئول نشان میدهد که ایران روزانه حدود ۲/۱ تا ۴/۱ میلیون بشکه نفت به چین میفروشد، اما درآمد حاصل از این مقدار فروش نفت به دلیل تحریمها به کشور بازنمیگردد. صندوق بینالمللی پول چند روز گذشته در گزارشی اعلام کرد که اگر ایران بخواهد کسری بودجه نداشته باشد باید هر بشکه نفت را ۳۵۰ دلار بفروشد. با توجه به شرایط بینالمللی ایران برای فروش نفت به چین هم حدود ۱۲ دلار در هر بشکه تخفیف میدهد، یعنی هر بشکه چیزی حدود ۶۰ دلار برای ایران درآمد دارد. بر مبنای تحلیل صندوق بینالمللی پول، ایران یک خلأ ۲۹۰ دلاری در هر بشکه نفت در درآمدها دارد که باید آن را از طریقی جبران کند؛ راهی که منتهی به چاپ پول و تورم برآمده از آن میشود.
اگرچه صادرات کالاهای غیرنفتی هم راه دیگری برای درآمدزایی است، اما بررسی تراز بازرگانی ایران هم نشان میدهد که کسریهای زیادی وجود دارد. آمارهای رسمی گمرک نشان میدهد میزان کل صادرات ایران در سال ۱۴۰۱ حدود ۵۳ میلیارد دلار بود، اما میزان واردات کشور در همین سال حدود ۵۹ میلیارد دلار بود. این یعنی ایران در سال گذشته حدود ۶میلیارد دلار کسری تراز تجاری داشته است. این آمارها نشان میدهد که درآمدهای غیرنفتی ایران هم عایدی زیادی برای کشور ندارد که هیچ، حتی کفاف واردات کالاهای اساسی را هم نمیدهد. در همین میان که کشور از ارز حاصل از صادرات نفت محروم شده و درآمدهای غیرنفتی هم جوابگوی نیازهای کشور نیست، بسیاری از مسئولان از دلارزدایی و اقتصاد بدون نفت حرف میزنند. دولت سیاستهای جدیدی از جمله فروش اوراق و مولدسازی را برای جبران کسری بودجه پیش گرفته است، اما کارشناسان عقیده دارند که فروش اوراق به اعتماد مردم نیاز دارد و در شرایط فعلی مردم به دولت اعتماد ندارند. از طرفی درآمدهای حاصل از مولدسازی هم چندان قابل اعتنا نیست و نمیتوان روی این درآمد برای جبران کسری بودجه حساب کرد.
اگر درآمد نفتی نداشته باشیم و درآمدهای غیرنفتی هم جوابگوی نیاز کشور نباشد، چه راهی جز چاپ پول باقی میماند؟ این روزها ماشینهای چاپ پول پرسرعتتر از همیشه کار میکنند تا نیازهای مالی دولت را برطرف کنند. کار اقتصاد کشور به جایی رسیده که برخی مسئولان میگویند دولت برای پرداخت حقوق بازنشستگان پول ندارد و شاید مجبور شویم خاک بفروشیم. دولت کسری بودجه شدیدی دارد. اظهارات برخی مسئولان از کسری بودجه ۴۰۰ هزار میلیارد تومانی در سال گذشته، حکایت از همین مسئله دارد، اما برخی آمارهای رسمی از کسری بودجه هزار هزار میلیارد تومانی خبر میدهند. حال با این وضعیت انگار ماشینهای چاپ پول بانک مرکزی یکسره شدهاند و قرار نیست در سال جدید خاموش شوند؛ چاپ پولهایی که نتیجهاش میشود تورم. سال گذشته میزان تورم به صورت میانگین بالای ۴۰ درصد بود و با توجه به آمارها و دادههای اقتصادی نمیتوان به کاهش تورم چندان امیدوار بود.