فردای اقتصاد: اکونومیست در یکی از گزارشهای اخیر خود به پیشی گرفتن سهم کشورهای «بریکس» در تولید جهانی از کشورهای «گروه هفت» اشاره کرده است. در این گزارش به بررسی نقش محوری ژاپن در راستای تعادلبخشی به نفوذ گسترده شرق به رهبری چین در اقتصادهای در حال توسعه و نیز کاهش سیاستهای تهاجمی کشورهای غربی پرداخته شده است.
اهداف تشکیل گروه هفت و بریکس
در اواسط دههٔ هفتاد میلادی با بروز بحران نفتی ۱۹۷۳ و فروپاشی سیستم ارزی برتن وودز، کشورهای بزرگ صنعتی با پیشنهاد رئیس جمهور وقت فرانسه و صدر اعظم آلمان، به فکر حل بحران با یک راهکار بینالمللی برآمدند. اولین کنفرانس اقتصاد جهانی سال ۱۹۷۵ در پاریس با حضور شش کشور آمریکا، بریتانیا، آلمان، فرانسه، ایتالیا و ژاپن تشکیل شد و سپس کانادا نیز در سال ۱۹۷۶ به این گروه تحت عنوان گروه هفت (G۷) پیوست. در آغاز، هدف نشست ها، مشورت دربارهٔ مسائل روز و راهبردهای اقتصادی جهان بود. اما بعدها مسائل مهم تری مانند اقتصاد کلان، تجارت جهانی، تجارت الکترونیک، اشتغال، انرژی، مهاجرت، محیط زیست و ... را هم بر گرفت. در دهههای بعد، این دموکراسیهای ثروتمند جهان، سیاستهای اقتصادی جهانی را رهبری کردند اما با کاهش سهم آنها از اقتصاد جهانی، اخیرا این اتفاق کمرنگ شده است. با این حال، G۷ سال گذشته و در میان یک بحران دیگر، هدف جدیدی را مبنی بر همکاری جهت «کمک به اوکراین» و «اعمال تحریمها علیه روسیه» پیدا کرد.
در طرف مقابل، اولین نشست گروه بریکس در سال ۲۰۰۹ در روسیه و با حضور نمایندگان کشورهای بریک (BRIC) برزیل، روسیه، هند و چین برگزار گردید. در این اجلاسیه کشورهای عضو بر موضوعاتی نظیر روشهای بهبود وضعیت اقتصادی و اصلاح نظام مالی جهان متمرکز گردیدند. همچنین این کشورها در خصوص برقراری روابط پولی و تجاری نزدیک با یکدیگر و ایفای نقش مؤثر و بیشتر در امور اقتصادی جهان به بحث و تبادل نظر پرداختند. رهبران کشورها هشدار دادند که باید در نظام مالی جهان اصلاحاتی صورت بگیرد تا بتواند به یک نظام کارا، مطمئن و باثبات تبدیل شود. آفریقای جنوبی نیز در سال ۲۰۱۰ به عضویت در این گروه درآمد و نام گروه نیز به بریکس (BRICS) تغییر یافت.
رویکردها به جنگ اوکراین
حمایت G۷ از اوکراین، همچنین نشان دهنده اختلاف بین کشورهای «ثروتمند» و «در حال توسعه» در مورد جنگ است. بسیاری از کشورهای فقیرتر، حتی اگر از حمله روسیه ناراحت شوند، اما در محکوم کردن آن به شدت تردید دارند و عمدتاً در مورد تأثیر آن بر بازارهای مواد غذایی و انرژی گلایه میکنند. این ناهماهنگی، ژاپن را به عنوان رئیس G۷ و تنها عضو آسیایی آن، نگران میکند. بنابراین مقامات ژاپنی، پیش از گردهمایی در هیروشیما، سفرهای خارجی را آغاز کردند. در دو ماه گذشته، نخست وزیر ژاپن از مصر، غنا، هند، کنیا، موزامبیک و سنگاپور بازدید کرده است. وزیر امور خارجه ژاپن نیز به آمریکای لاتین سفر کرد. نخست وزیر ژاپن در مصاحبه با اکونومیست با لحنی محتاطانه بیان کرد: «در بحبوحه جنگ اوکراین، برخی از کشورهای جهانی با مشکلات بزرگی روبرو هستند و همچنین جنبشی وجود دارد که سعی می کند جهان را با استفاده از چنین موقعیتهایی تقسیم کند». با این حال مقامات و دیپلمات های ژاپنی در مباحث خصوصی صراحتاً بیان میکنند: «وقتی صحبت از دستیابی به «جهان جنوب» به میان میآید، غرب در حال شکست خوردن از چین است».
کاهش قدرت اقتصادهای غربی
قدرت نسبی اقتصادی G۷ و نظم بین المللی همراه آن، رو به کاهش است. سهم اعضای G۷ از تولید ناخالص داخلی جهانی اسمی در اواخر دهه ۱۹۸۰ به ۷۰ درصد رسید، اما در سال ۲۰۲۱ به کمتر از ۴۵ درصد کاهش یافت. از نظر برابری قدرت خرید، سهم گروه بریکس (۳۲.۳ درصد) از G۷ (۲۹.۷ درصد) پیشی گرفته است. بر اساس دادههای صندوق بینالمللی پول، پیشبینی میشود که این نسبت در سال ۲۰۲۸ برای بریکس به ۳۳.۶۵ درصد افزایش یافته در حالی که برای گروه هفت به ۲۷.۸ درصد کاهش یابد و لذا اختلاف آنها بیشتر از قبل به نفع بریکس شود.
نمایندگان ژاپنی بر این باورند که غرب در متقاعد کردن بسیاری از کشورهای فقیرتر از مزایای نظم کنونی ناکام است. آنها گزارش میدهند که از رهبران جاهای مختلف، شکایات زیادی درباره آشفتگی در سیاست داخلی آمریکا، فقدان پیشنهادات اقتصادی در سیاست های تجاری آمریکا، عدم احترام در دیپلماسی آمریکا شنیدهاند. آنها نگرانند که نخبگان حاکم در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، تعامل با چین را ترجیح دهند، چرا که دستاوردهای ملموسی مانند ثبات بیشتر، جادهها و پلهای بیشتری را ارائه داده و کمتر صحبت میکنند.
مقابله با جهان دو قطبی
ژاپنیها معتقدند، سخنان آمریکا به ویژه در مورد دموکراسی، بیاثر بوده است و لیبرال دموکراسی یک «فریاد جمعی ضعیف» را نشان داده است. ژاپن امیدوار است که صحبت مورد علاقه بایدن در مورد «نبرد بین دموکراسی و استبداد» را به نفع حمایت قوی G۷ از حاکمیت قانون تغییر دهد. مقامات ژاپنی بر این باورند که ایستادگی برای تخطی از مرزها، به جای ارزشهای مبهمتر، برای طیف وسیعتری از شرکای بالقوه، جذاب خواهد بود و مزایای یک سیستم بین المللی «مبتنی بر قوانین» به جای «قدرت صِرف»، را آشکارتر میکند. این کار همچنین از وادار کردن کشورها به یک انتخاب دوگانه، بین قدرتهای لیبرال و غیرلیبرال، اجتناب میکند. یکی دیگر از مقامات ژاپنی بیان کرد که از ایجاد بلوکهای جدید حمایت نمیکنند. هند به همراه اندونزی (رئیس فعلی آسه آن)، کومور (رئیس اتحادیه آفریقا)، جزایر کوک (رئیس مجمعالجزایر اقیانوس آرام)، استرالیا، برزیل، کره جنوبی و ویتنام هشت مهمان دعوت شده برای مشاهده اجلاس هیروشیما هستند. آمریکا نیز از چنین اقداماتی از جانب ژاپن حمایت کرده است.
ژاپن؛ میانجی غرب و شرق
ژاپن همچنین امیدوار است از اجلاس امسال برای ارتباط نگرانیهای امنیتی گروه ۷ (عمدتاً یورو-آتلانتیک) و منطقه هند و اقیانوس آرام استفاده کند. سفیر آمریکا در ژاپن میگوید: این نشست هم «پاسخی به جنگ» و هم «یادآوری چگونگی جلوگیری از جنگ در آینده» است. نخست وزیر ژاپن، جنگ در اوکراین را به «تهدیدات چین علیه تایوان» مرتبط دانسته است. استفاده از زور برای تغییر وضعیت موجود را نباید در هیچ منطقهای اعم از اروپا یا آسیا تحمل کرد. در پی سفر امانوئل مکرون به پکن که مقامات ژاپنی را ناامید کرد، وزرای خارجه G۷ در ماه گذشته به دنبال طرح حمایت یکپارچه از تایوان دیدار کردند. نشست رهبران در هیروشیما ممکن است به یک بیانیه در مورد رویکرد مشترک به «تهدید اقتصادی» یا رویه چین در استفاده از تجارت و امور مالی برای تنبیه دیگران به دلیل سرپیچی ژئوپلیتیکی، منجر شود. بنابراین، این نشست نشاندهندهی نقش دیپلماتیکی (اجماع سازی و راهبردی) است که ژاپن در دنیایی در حال تغییر بازی میکند. دیپلماسی ژاپن به ویژه در هند و اقیانوس آرام مناسب است. ژاپن منطقه را بسیار بهتر از هر عضو دیگر گروه ۷ درک میکند و میتواند اقدامات تهاجمی سایر اعضای غربی G۷ را کاهش دهد. با این حال، رویکرد سنجیده ژاپن، دارای نقاط منفی هم هست. مقامات ژاپن در مورد حاکمیت قانون در سطح بین المللی و نه داخلی صحبت میکنند. سکوت در مورد نقض حقوق یا عقبگرد از دموکراسی به خاطر ائتلاف سازی، این ریسک را دارد که مشکلات در آینده بدتر شوند.