همانطور که از نام آن پیداست، حداقل دستمزد نشان دهنده کمترین مقدار پولی است که کارفرمایان میتوانند به طور قانونی به کارمندان خود بپردازند. جالب این که اولین نمونه تاریخی تنظیم دستمزد دقیقا برعکس حداقل دستمزد بود. این نمونه در واقع سقف دستمزد در سال 1349 میلادی بود. طاعون سیاه در سال 1348 درصد قابل توجهی از جمعیت انگلستان در قرون وسطی را کشت. بنابراین عرضه نیروی کار به شدت کاهش یافت، دستمزدها زیاد شد و پادشاه ادوارد سوم تصمیم گرفت حداکثر دستمزد تعیین کند. با این حال، از سال 1389، این روند معکوس شد و دستمزدها برای حمایت از معیشت افراد با توجه به قیمت مواد غذایی اصلاح میشد. این شروع روند حداقل دستمزد بود.
امروزه قوانین حداقل دستمزد تقریباً در همه کشورهای توسعهیافته وجود دارد. اما منتقدان آن چه میگویند؟ یک: کف دستمزد از طریق کاهش سود شرکتها در ایجاد مشاغل نیازمند مهارت پایین، بیکاری را در کشور مورد نظر افزایش میدهد و اساساً به شرکتها انگیزهای برای برونسپاری این مشاغل میدهد. دو: بسیاری از شرکتها به سادگی قیمتها را افزایش میدهند تا با مقررات دستمزد همگام شوند و هزینهها را به مصرفکنندگان منتقل میکنند. سه: پس از یک بحران مالی یا شوک دیگری، شرکتها نمیتوانند به طور موقت دستمزدها را کاهش دهند تا سازگار شوند؛ به جای آن مجبورند با اخراج کارکنان، تعدادی شغل را از بین ببرند.
با این حال، مدافعان بر این باورند که حداقل دستمزد؛ یک: استاندارد زندگی را در میان فقیرترین کارگران افزایش میدهد، زیرا باعث میشود شرکتها بخش بیشتری از سود خود را با آنها به اشتراک بگذارند و کمتر ثروت جمع کنند، در نتیجه پول اضافی را در جیب افرادی که احتمال خرجکردن بیشتری دارند، میاندازد. دوم: مردم را تشویق میکند تا فرصتهای شغلی قانونی را به جای جایگزینها در بازار سیاه دنبال کنند. سه: به شرکتها انگیزه میدهد به خاطر هزینه بالاتر نیروی کار، کارآمدتر شوند. حقیقت این است که فعلاً اقتصاددانان به طور قطع نمیدانند که قوانین حداقل دستمزد خوب است یا بد.
- رسانه تصویری «فردای اقتصاد» برای آموزش این مفاهیم کلیدی به تهیه و دوبله ۱۰۰ ویدئوی کوتاه (بین یک تا ۲ دقیقه) از محتواهای معتبر علمی مبادرت کرده است.
- تماشای این ویدئوها، قدرت تجزیه و تحلیل مباحث اقتصادی و پیشبینی تحولاتی همانند تورم، شوکهای اقتصادی، فراز و فرود قیمتها و حباب بازارها را برای همه افراد افزایش میدهد.