در برنامه بورسان سهشنبه میزبان مهدی حیدری، کارشناس مسائل اقتصادی و مالی بودیم و به بررسی شرایط اقتصاد کلان کشور و تاثیر آن بر بورس تهران پرداختیم. در این برنامه همچنین نقش سازمان بورس در فضای کنترلگری دولت بر بازار سرمایه مورد بررسی قرار گرفت. وی در ابتدا ارزیابی خود از فضای افتصادی کشور و رکوردزنی جدید تورم بیان کرد و اعتقاد داشت: مسائل اقتصادی در کشور برای قشر بزرگی از جامعه به یک معضل جدی تبدیل شده است. بررسی نمودار تورم در ۴۰ سال اخیر نشان میدهد که در سالهای قبل پس از یک جهش تورمی مقداری از شدت این تورم کاسته شده است و ثبات حدود ۴ ساله در تورم را شابودهایم اما ز سالهای اخیر این روند تغییر کرده و شاهد جهشهای پی در پی در تورم هستیم اما به نظر میرسد این وضعیت نمیتواند ادامه دار باشد.
حیدری در رابطه با راهکار عبور از این شرایط اقتصادی گفت: ما اطلاعات ناقصی از تصمیمات سیاستها داریم اما بخش زیادی از راهکار خروج از وضعیت موجود در گرو گشایشهای سیاسی است و بهبود شرایط سیاستهای داخلی بدون توجه به سیاستگذاری بینالمللی نمیتواند موفق باشد هرچندکه در سیاستگذاری های داخلی نیز شرایط مناسبی وجود ندارد و به نظر میرسد کنترل تورم با قیمتگذاری دستوری راهکار مفیدی نیست، همانگونه که در سالهای گذشته نیز این مدعا به اثبات رسیده است.
وی در ادامه به ارزیابی وضعیت بورس با توجه به متغیرهای اقتصاد کلان پرداخت و عنوان کرد: تورم بالا لزوما بر شرکتهای بورسی حداقل به لحاظ اسمی تاثیر منفی ندارد و تورمهای بالا در کنار نرخ بهره حقیقی منفی میتواند وضعیت شرکتها را به صورت اسمی بهبود ببخشد و به مرور باید منتظر بهبود سودآوری شرکتها باشیم اما این رشد واقعی نبوده است هرچندکه به نظر میرسد بازار سرمایه میتواند خود را با روند تورم هماهنگ کند.
این کارشناس در ادامه به تاثیر کنترلگری دولت بر بازار سهام پرداخت و خاطرنشان کرد:۸۰ درصد ارزش بازار سرمایه ایران توسط حاکمیت به معنی دولت، صندوقهای بازنشستگی و ... در حال کنترل شدن است و این به مفهوم مالکیت نیست و همین موضوع باعث عدم اجرای درست حاکمیت شرکتی و تعارض منافع بین حقیقیهاو حقوقیهای بازار سرمایه شده است.
مهدی حیدری در پاسخ به این سوال که با وجود کنترل گری دولت بر بورس آیا مردم میتوانند برای سرمایه گذاری بلندمدت روی بورس حساب کنند؟ اعتقاد داشت: دخالت دولت در بورس رخداد جدیدی نیست و این روند در ۳۰ سال گذشته تکرار شده است و حتی میتوان گفت این روند در سالهای اخیر مقداری بهبود یافته است. بررسی بازدهی بازار سرمایه در بلندمدت حاکی از برتری بورس نسبت به سایر بازارهاست. به نظر میرسد که ریسک دخالت دولت در بورس در قیمت سهام دیده شده است و قیمت پایینتر از ارزش ذاتی شرکتها نیز به همین موضوع برمیگردد به عنوان مثال ارزش بازار شرکتهای سرمایهگذاری بسیار پایینتر از سبد این شرکتها است و دلیل اصلی این موضوع عدم اعتماد مردم به بازار سرمایه است و تمام این دست ریسکها در قیمت سهام لحاظ شده است.
او در نهایت به نقش سازمان بورس در فضای مداخلهگری دولت در بازار سرمایه پرداخت و تاکید کرد: سازمان بورس متولی حفظ شاخص کل و ممانعت از ریزش قیمت سهام نیست؛ این سازمان تنها وظیفه نظارت و ایجاد بستری شفاف و عادلانه را برای خریداران و فروشندگان را دارد و باید مردم و سازمان به این حقیقت اعتقاد داشته باشند که سازمان بورس مسئولیتی در قبال ریزش یا نزول بورس ندارد و مسئولان سازمان نیز باید از دخالتهایی که نظم بازار و اعتماد سرمایهگذاران به بازار را خدشهدار میکند، خودداری کنند.