همانطور که این دو نام نشان میدهند، نفرین منابع یا پارادوکس فراوانی حول این ایده می چرخد که کشورهای سرشار از منابع طبیعی بدتر از دیگران عمل می کنند، از نظر رشد اقتصادی گرفته تا حقوق بشر. نمونههایی از آن در سال 1711 توسط نشریاتی مانند اِسپِکْتِیتور بیان شده و مثالهای فراوان امروزی از کشورهای آفریقایی تا ونزوئلا قابل مشاهده است.
توضیحات متفاوتی برای آن وجود دارد. مثلاً یکی به ابعاد افزایش ارزش پول تحت تأثیر «بیماری هلندی» برمیگردد؛ با کشف منابع گاز طبیعی چشمگیر هلند در سال 1959، صادرات منابع طبیعی منجر به افزایش ارزش پول و کاهش ارزش ارزهای خارجی برای آنها شد. در نتیجه بر صادرات و رقابتپذیریشان تاثیر منفی گذاشت. در توضیح دوم، این کشورها با برندگان لاتاری مقایسه میشوند که در نهایت به دلیل عدم مدیریت صحیح ابعاد مختلف ثروتی که به تازگی به دست آوردهاند، همه آن را از دست میدهند.
طبق توضیح سوم، سیاستمداران نمیتوانند به درستی با نوسانات قیمت کنار بیایند، زیرا قیمت منابع طبیعی میتواند به شدت نوسان کند، و دولتهای کشورهای متکی به درآمد منابع طبیعی، همیشه برنامهریزی قبلی ندارند و عاقلانه واکنش نشان نمیدهند.
چهارم: درآمد آسان منابع طبیعی، باعث میشود دولت این کشورها کمتر مشتاق تنوعبخشی و اندیشه بلندمدت باشند، مثلاً با فکرکردن به بودجه آموزش. چرا که با تسهیل بهرهبرداری از منابع طبیعی در کوتاهمدت درآمد بالایی به دست میآید. این فهرست میتواند ادامه یابد، اما مشاهدات چه میگویند؟ نمونههایی مانند این که بیش از نیمی از 51 کشوری که توسط صندوق بین المللی پول، صاحب منابع شناخته شدهاند، کشورهای با درآمد پایین و متوسط به پایین هستند، به سختی قابل چشم پوشی است. موارد خاصی مثل ونزوئلا هم این را تأیید میکنند. با این حال، بسیاری از اقتصاددانان پیوند بین منابع طبیعی و رشد غیربهینه را در بهترین حالت ضعیف میدانند، مثلاً مقالهای در سال ۲۰۱۶ شواهدی در این مورد ارائه کرده است. درک این نکته حیاتی است که نفرین منابع طبیعی اصلی قطعی نیست و هنوز داریم روی فهم آن کار میکنیم.
۴ تیر ۱۴۰۲ - ۱۸:۳۰
حتما شنیدهاید که نفت برای کشورهای نفتخیز نه یک نعمت که عامل عقب ماندن آنها بوده است. آیا در پس این نظر واقعیتهای علمی وجود دارد؟