فردای اقتصاد: برای فهم اثر هوش مصنوعی، بهتر است به تاریخ برگردیم و داستان تراکتور را مرور کنیم. هرچند اختلاف نظر زیادی درباره مخترع تراکتور وجود دارد که در قرن نوزده بوده یا بیست، اما همه اتفاق نظر دارند که زمان زیادی طول کشید تا تراکتور عمومیت و اهمیت پیدا کند. سال ۱۹۲۰، فقط ۴ درصد مزارع آمریکایی تراکتور داشتند و حتی در دهه ۱۹۵۰ کمتر از نیمی از مزارع تراکتور داشتند!
خلاقانه کار کنید، نه زیاد
مساله AI کمک به خلاقیت است. الان که صحبت میکنیم ژاپنیها به طرز عجیبی خلاق هستند. سرانه اختراعات (پتنتهای) سالانه ژاپنیها از هر کشوری بهتر است؛ کدهای QR، باتریهای لیتیوم یونی یا پرینت سهبعدی از جمله اختراعات اخیر آنهاست. البته آنها به اندازهای که اختراع کردند نتوانستند رشد اقتصادی بگیرند و به نوعی نوآوریها را به اقتصاد گسترش بدهند. طبق برخی محاسبات، ژاپنیها ۴۰ درصد فقیرتر از چیزی هستند که باید میبودند (بر اساس میزان نوآوری که دارند). نقطه مقابل فرانسه هست که با وجود آنکه رتبه متوسطی در تعداد سرانه نوآوری دارد، اما در گسترش دانش به اقتصاد موفق بوده است. (نمودار ارتباط مستقیم بین سرانه اختراعات و درآمد سرانه کشورها)
اقتصادها تکنولوژیدوست یا تکنولوژیگریز شدهاند؟
قرن نوزده و بیست کسبوکارها بیشتر «فرانسوی» بودند و تکنولوژیهای جدید خیلی زود به اقتصاد گسترش پیدا میکرد. مثلا برق خیلی سریعتر از تراکتورها و ظرف چند دهه در اقتصادها فراگیر شد و همین باعث رشد بهرهوری در قرن بیستم بود.
اما قرن بیستم، دنیا بیشتر «ژاپنی» شده است. هرچند مردم سریع با تکنولوژی دوست میشوند، اما کسبوکارها بسیار محتاطانه حرکت میکنند. در دو دهه اخیر، نوآوریهای بسیار بزرگی رخ داده، اما در سال ۲۰۲۰ فقط ۱.۶ درصد از شرکتهای آمریکایی «یادگیری ماشین» (machine learning) را استفاده کردند. در بخش تولیدات کارخانهای، فقط ۶.۷ درصد شرکتها از پرینت سهبعدی استفاده میکنند. شاید یک داستان فاجعهتر اینکه، در سال ۲۰۱۷ حدود یک سوم بانکهای محلی ژاپن از زبان برنامهنویسی COBOL استفاده میکردند، زبانی که یک دهه قبل از رفتن انسان به ماه نوشته شده بود! یک پنجم شرکتهای جهان ثروتمند حتی یک وبسایت ندارند.
تخمینهای اکونومیست نشان میدهد سالانه حدود ۶ میلیارد دلار هزینه کاغذ و پرینت ناشی از بوروکراسی میشود.
سبقت سنگین شرکتهای تکنولوژیدوست از سنتیها
این وضعیت دو گروه مختلف را ایجاد کرده است. گروهی که از تکنولوژی استقبال کردهاند، تقریبا در کسبوکار بیرقیب ماندهاند. کتابی که توسط موسسه مککنزی منتشر شده نشان میدهد اگر شرکتها را بر اساس بازده سرمایهگذاری مرتب کنند، در سال ۲۰۱۷، شرکتها در یکچهارم بالایی ۲۰ واحد درصد از میانه شرکتها بازدهی بیشتری داشتهاند؛ این شکاف در سال ۲۰۰۰ نصف این مقدار بوده است که نشان میدهد چقدر طی دو دهه توجه به تکنولوژی فاصله میان شرکتها را افزایش داده است.
هرچند ممکن است در ظاهر مفاهیم اقتصادی، انتزاعی به نظر بیایند، اما نتایج آنها در واقعیت زندگی ما کاملا مشهود است. مردمی که از تکنولوژیهای قدیمی استفاده میکنند درآمدهای کمتری دارند؛ به طوری که در انگلیس دستمزد کارکنان شرکتهای پیشرو تکنولوژی اختلاف سنگینی با شرکتهای بیعلاقه به تکنولوژی پیدا کرده است. به طوری که استاد دانشگاه لوون میگوید: بخش عمده افزایش نابرابری میان دستمزد کارگران به تفاوت سطح پرداختی شرکتها برمیگردد.
سه متهم نفوذ تکنولوژی به اقتصاد
اکونومیست سه متهم را برای عدم گسترش تکنولوژی در اقتصاد معرفی میکند: اول ماهیت تکنولوژیهای جدید است. پیشرفتهای فناوری در گذشته اثرات خیلی بزرگ و ناگهانی روی بهرهوری داشتند (مانند همان تراکتور) و در نتیجه همه مجبور به حرکت به سمت آنها میشدند. حال آنکه تکنولوژیهای فعلی به صورت پلکانی به بهبود بهرهوری کمک میکنند و در نتیجه سرعت نفوذ آنها در کسبوکارها نیز آرام است. دوم، ضعف در فضای رقابتی است به ویژه با بزرگ شدن بخشهای دولتی که انگیزهای برای بهبود بهرهوری ندارند. سوم نیز بیشتر شدن مقررات است.
تکنولوژی هوش مصنوعی بدون شک یک فناوری انقلابی است؛ اما آیا کسبوکارها برای یک انقلاب آماده هستند؟ تردیدها همچنان پابرجاست؛ برخی نظرسنجیها نشان میدهد حدود ۴۰ درصد از کسبوکارهای کوچک آمریکایی هیچ علاقهای به ابزارهای هوش مصنوعی نشان ندادهاند. در شرکتهای بزرگ نیز بسیاری نگران آن هستند که دادههای خود را برای مدلسازی در اختیار دیگران قرار دهند. همچنین، قیمت تحلیل داده و مدلسازی همچنان بالاست؛ هر کوئری در چتجیپیتی بین یک تا دو دلار قیمت دارد و اگر ۲۰ کوئری در ساعت نیاز داشته باشیم به سرعت از دستمزد متوسط در آمریکا بالاتر رفتهایم. قیمتها حتما پایین میآیند اما رسیدن به آن نقطه، چند سال ممکن است طول بکشد.
منبع: اکونومیست