اهرمزدایی یا کاهش بدهیها برای بنگاه و کل اقتصاد چه معنایی دارد؟
وقتی اوضاع خوب است و مردم احساس خوشبینی میکنند، وسوسه میشوند که از اهرم مالی استفاده کنند یا به عبارت ساده، پول قرض کنند تا سود را افزایش دهند. تام، که یک نانواست، اگر بخواهد پول نقد پرداخت کند، فقط میتواند یک فر بخرد، اما چرا پول قرض نکند و دو تای دیگر نخرد؟ با سه فر، او می تواند بیشتر تولید کند و پول بیشتری به دست آورد: به همین سادگی، به جز این که نه لزوماً. چرا؟ زیرا همیشه این احتمال وجود دارد که کسب و کار به خوبی کار نکند، اما در هر صورت، وامها همراه با بهره باید بازپرداخت شوند. بیایید فرض کنیم تام بدشانسی میآورد و مردم از او خرید نمیکنند. او اکنون انبوهی بدهی دارد ولی درآمد کافی ندارد. پس او مجبور است به اهرمزدایی یا همان کاهش بدهیهایش روی آورد. اگر تام پسانداز نقدی داشت، می توانست از آن برای پرداخت بدهی خود استفاده کند. اما از آنجایی که این طور نیست، مجبور میشود داراییهایی مانند تجهیزات نانوایی یا حتی وسایل شخصی را بفروشد. به آن مثل یک داروی تلخ و در عین حال ضروری فکر کنید که تام باید آن را ببلعد تا مشکل بدهیاش برطرف شود. در سطح فردی، این کار مسئولانه است. اما اگر افراد و/یا کسبوکارهای زیادی از اهرمزدایی استفاده کنند، اقتصاد آسیب میبیند، زیرا ما در یک وضعیت «پارادوکس صرفهجویی» قرار میگیریم. آنچه در سطح فردی مسئولانه است میتواند عواقب وحشتناکی در کل اقتصاد داشته باشد. چرا؟ چرا که فعالان اقتصادی نه تنها وام گرفتن و خرید را متوقف میکنند و در نتیجه تقاضا برای کالاهایی که میخریدند را کاهش می دهند، بلکه اغلب حتی داراییهایشان را نقد میکنند. در نتیجه، باعث پیشیگرفتن عرضه از تقاضا میشوند و نوعی تورم منفی را در بازار داراییها رقم میزنند.
۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۸:۰۰
تا به حال پیش آمده که به خاطر اشتباه محاسباتی یا هر بدشانسی دیگری مجبور شوید بخشی از سرمایه یا داراییتان را برای پرداخت قرض و بدهی بفروشید؟ این کار از نظر اقتصادی چطور تعریف میشود؟