فردای اقتصاد: تا حالا شده از آدمی که بعد هر اتفاق میگوید «من میدونستم» کلافه شدید؟ مثلا وقتی تو وقت اضافه تیم محبوبتان گل خورده و به شما گفته من میدونستم حتما میبازید. یا وقتی ترامپ همه نظرسنجیها را غافلگیر کرد و برنده شد باز گفتند من میدونستم دونالد رای میاره. دیگه حتما این یکی را شنیدید که وقتی دلار و سکه چندین برابر شدند، آمدن و گفتند که من گفته بودم پولتو بیا برو ارز و طلا بخر «من میدونستم» گرون میشه.
زیاد خودتون رو ناراحت نکنید این یک سوگیری یا خطای روانشناختی است که به آن سوگیری hindsight (پساواقعه) یا «تله من میدونستم» گفته میشود. این تله البته مختص ایرانیها هم نیست و همه مردم دنیا دچار آن هستند. مثلا در دنیای سرمایهگذاری خیلیها مدعی میشوند حباب داتکام یا بحران مالی ۲۰۰۸ قابل پیشبینی بود. شاید الان در ذهن شما هم این موضوع تداعی شود که زمان ترکیدن حباب بورس ۹۹ را نیز بسیاری از اطرافیان شما از قبل باز «میدونستن».
سوگیری پساواقعه چرا رخ میدهد؟
مساله به ایرادات در حافظه بازمیگردد؛ وقتی ما یک ماجرا را بازخوانی میکنیم آن بخشی را بیشتر پررنگ میکنیم و به خاطر میآوریم که باورهایمان را تایید میکنند. مثلا بعد از یک امتحان تستی و دیدن پاسخها، عموما فکر میکنیم عمده گزینههای صحیح را انتخاب کردهایم و به همین دلیل خیلی از مواقع از دیدن نتایج واقعی سورپرایز میشویم؛ چون واقعا موقع پاسخ دادن به سوالات، آن گزینههای صحیح را انتخاب نکردهایم.
شاید شبیهترین چیز به این ماجرا آن ضربالمثل فارسی است که میگوید «معما چو حل گشت آسان شود».
مثلا خیلیها به بیتکوین نگاه کرده و میگویند اگر ۱۰ سال پیش که قیمت بیتکوین تنها چند دلار بود مقداری خریداری میکردیم، الان چه پولی به جیب زده بودیم.
اما هیچ وقت نمیگوییم همین حالا هم فرصتهای سرمایهگذاری بیشماری وجود دارد که به خاطر ریسک بالا به سراغشان نمیرویم. یا حتی ۱۰ سال پیش رمزارزهای دیگری نیز بودند که اگر خریده بودیم، همه سرمایه خود را به باد میدادیم.
این ویژگی در سرمایه گذاری بسیار خطرناک است چرا که باعث میشود شما قدرت پیشبینی خود را خیلی بیش از اندازه برآورد کنید.
افراد با سوگیری پساواقعه عموما پیشبینیهای زیادی انجام میدهند؛ مثلا ممکن اسن درباره ۱۰۰ موضوع پیشبینی داشته باشند و دو سه مورد آن به نتیجه برسد. متاسفانه آنها تمام ذهنشان به همان چند مورد خاص معطوف میشود و همه جا از آن دو سه مورد صحبت میکنند. حال آنکه بخش بزرگی از پیشبینیهای آنها هیچگاه محقق نشده است. یعنی اگر یک نفر پول خود را بر اساس تمام آن پیشبینیها سرمایهگذاری میکرد، حتما زیانهای بزرگی متحمل شده بود، اما آنها علاقه دارند فقط از همان چند پیشبینی درست سخن بگویند.
به طور خلاصه تله «من میدونستم» سه خطر مهم دارد:
اول، اعتماد به نفس بیش از حد که هر چه بالاتر میرود هزینه تصمیمات ما را به صورت تصاعدی بیشتر میکند.
دوم، عدم آمادگی برای نتایج غیرقابل پیشبینی.
سوم، تکیه بر حافظه به جای تحلیل منطقی. در نتیجه شکستهای بزرگ در سرمایهگذاریهای پرریسک.
به چهار روش میشود از سوگیری پساواقعه پرهیز کنیم؟
- آمادگی برای همه نتایج، حتی آنهای که بد هستند؛ یک ضربالمثل معروف هست که میگوید «برای بهترینها دعا کن، اما برای بدترین سناریو برنامه بریز».
- متنوعسازی داراییها. سوگیری پساواقعه باعث میشود افراد تصور کنند همیشه درست تصمیم میگیرند و ریسک را با تخصیص متنوع منابع کاهش ندهند.
- ارتقای دانش سرمایهگذاری و اجرای آن. به این صورت میتوانید ریسکهای سرمایهگذاری را دقیقتر ارزیابی میکنید.
- روزنگار پیشبینی درست کنید. پیشبینیهای خود را روزانه ثبت کنید و هر چند وقت یکبار ارزیابی کنید که چقدر پیشبینیهای درستی انجام دادهاید.