فردای اقتصاد: کمالگرایی میتواند برای همه بهویژه یک مدیر، دردسرساز شود. یافتههای تحقیقی که بر جوانان بالغ کشورهای انگلستان، آمریکا و کانادا انجام شده و نتایج آن در نشریه هارواردبیزنس ریویو منتشر شده است، نشان میدهد که تمایل و رفتارهای منتسب به کمالگرایی به شدت افزایش یافته است، چیزی حدود 32 درصد طی سه دهه گذشته.
مشخصه بارز کمالگرایی، تنها نیاز ساده به بینقص بودن نیست بلکه احساس دائمی نارضایتی است حتی در زمانی که موفقیت حاصل شده است. بدتر اینکه این حس حتی میتواند موفقیت را به عقب براند. به عنوان مثال این بررسی نشان داده است آن دسته از اساتید دانشگاه که دچار سطح بالایی از کمالگرایی هستند، به ندرت میتوانند کارایی بیشتری از همکاران غیرکمالگرای خود داشته باشند. همچنین شواهد روزافزونی حکایت از آن دارند که کمالگرایی در کار موجب از بین رفتن توانایی افراد در اموری چون درک مفهوم شغلشان، تجربه حس رضایتمندی از آن شغل و ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی آنها میشود.
انواع مختلف کمالگرایی
کمالگرایی خود را به گونههای مختلف نشان میدهد و بر افراد به روشهای گوناگون اثر میگذارد. مدیران ابتدا باید هدف کمالگرایی خود را شناسایی کنند تا ببینند جزو کدام گروه از کمالگراها هستند؟
1) کمالگرای خودمحور: این مدیران اعتقاد درونی دارند که بینقص بودن و تلاش برای کمال محض نتایج مهمی هستند. وقتی عملکرد آنان از استانداردهای کمالگرایانه شان عدول میکند، تفکرات تنبیهی و خودارزیابیهای منفی بیش از حد به سراغشان میآید. این مدیران گرچه ممکن است عملکرد سطح بالایی از خود نشان دهند اما در برابر اضطراب، نشخوارهای ذهنی سمی و فرسودگی شغلی آسیبپذیر هستند.
2) کمالگرای جامعهمحور: برخی افراد البته به غلط بر این باورند که سایرین از آنها انتظار دارند که بینقص باشند. آنها بر این باورند که احترام و پذیرششان منوط به تحقق استانداردهای کمالگرایانهای است که همکاران و روسایشان از آنها انتظار دارند. این سوءبرداشتها از انتظارات دیگران فشاری غیرضروری را بر آنها تحمیل میکند و زمینه های افسردگی و بیماریهای فیزیکی همچون سردرد، الگوهای نامنظم خواب و اخلال در اشتها را برایشان فراهم میآورد.
3)کمالگرای دیگرمحور: شایعترین نوع کمالگرایی در میان مدیران، تمایل آنها به اهمیت بیش از حد دادن به تواناییهای دیگران و اشتیاقشان برای بهره برداری هرچه بیشتر از توانایی دیگران برای رسیدن به اهداف کمالگرایانه خودشان است. این مدیران بالاترین استانداردهای عملکردی را برای دیگران در نظر می گیرند. نتیجه اینکه به روابط و شهرت خود در محیط کار آسیب میزنند چون تمایل به ایجاد ترس و نشان دادن خشم زیاد و عداوت دارند، بهویژه وقتی که دیگران نمیتوانند انتظارات آنان را برآورده کنند.
راههای اجتناب
اگر خود را جزو یکی از گروههای ذکر شده شناسایی میکنید، باید بدانید که تنها نیستید و این بدان معنا نیست که به عنوان یک مدیر سرنوشت بدی در انتظارتان است. مطالعات جدید سازمانی در زمینه کمالگرایی، چشماندازها و گامهایی عملی را در اختیار شما به عنوان مدیر و شبکه کاری شما قرار میدهد تا از شر اهرمهای کمالگرایی رهایی یابید.
خوشبختانه نتایج مطالعات نشان میدهد این احتمال که کمالگراها افرادی متمرکز بر اهداف و عملگرا باشند، بسیار زیاد است. این استراتژیها به آنها کمک میکند تا سطح انتظارات و توقع خود را مورد سنجش دوباره قرار دهند. در این راه میتوان چند استراتژی پیشنهاد کرد:
1) اهداف درست تعریف کنید. 2) شکست را بخشی از فرآیند بدانید. 3) دقت و توجه برای اشتباه نکردن را کنترل کنید. 4) از گفتگو با مشاور بهره بگیرید. 5) روابط مثبت با دیگران برقرار کنید. 6) احساسات را کنترل کنید. 7) در ذهنتان روی این موضوع کار کنید که کار خوب، کفایت میکند.
منبع: HBR
نویسندگان: آنا کارملا، اوکامپو جوگو و ماریانو هیدن
مترجم: شادی آذری حمیدیان