روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با عنوان«آیا این افغان ستیزی است؟» این گونه آورده است:
این روزها فضای مجازی پُر است از مقالات، فیلمها، مصاحبهها، گزارشها و اظهار نظرهای گوناگون درباره خطر حضور مهاجران افغانی در ایران. عدهای درباره آینده حضور آنان هشدار میدهند و در مقابل، عدهای این حضور را کاملاً عادی و بیخطر جلوه میدهند اما عموم مردم دچار نگرانی هستند و درباره اینکه کدامیک از این دو نظر درست است سؤال دارند.
آنچه در این ماجرا بسیار عجیب است اینست که مسئولان کشورمان از کنار این واقعه تقریباً بیتفاوت عبور میکنند و هنوز به این سؤال اساسی که حضور مهاجران افغان با گستردگی بیسابقهای که اکنون پیدا کرده آیا برای کشور یک خطر است یا نه؟ جوابی ندادهاند. درباره تعداد افاغنه موجود در ایران، وزیر کشور هفته گذشته گفت: «آنچه میتوانیم تأیید کنیم ۵ میلیون است که شامل مهاجران رسمی و غیررسمی است.» وی این را هم گفت که «اتباع غیرمجاز باید برگردانده شوند، کسانی هم که مجوز حضور دارند باید ساماندهی شوند.» روزنامه جمهوری اسلامی پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ صفحه ۳.
عبارت «آنچه میتوانیم تأیید کنیم» در سخن وزیر کشور نشان میدهد وی نتوانسته آمار قطعی ارائه دهد و این احتمال وجود دارد که آمارهای غیررسمی که تعداد افاغنه موجود در ایران را متجاوز از ۸ میلیون نفر میدانند مقرون به صحت باشند. هرچند وزیر کشور مشخص نکرده از آن ۵ میلیون نفر افغانی که حضورشان را رسماً تأیید کرده چند نفر مهاجر رسمی هستند ولی اگر آمار ۸ میلیونی را معیار قرار دهیم قطعاً میتوانیم با احتساب غیررسمیهای موجود در آمار وزیر کشور، تعداد افاغنهای که بدون مجوز در ایران حضور دارند را حدود ۵ میلیون نفر بدانیم. این، یک رقم حیرتآور است آنهم برای کشوری مثل ایران که درحالحاضر با مشکلات اقتصادی زیادی دست و پنجه نرم میکند. اگر به این معضل، عوارض منفی حضور افراد غیرمجاز به ویژه با توجه به سلطه گروه طالبان بر افغانستان که یک حکومت نامشروع است و هیچ کشوری آن را به رسمیت نشناخته و افغانستان تحت حاکمیت خودخوانده طالبان، کانون صدور تروریسم به منطقه دانسته شده است را اضافه کنیم، این سؤال که آیا حضور اینهمه افغانی برای ایران یک خطر محسوب میشود یا نه؟ پررنگتر و برجستهتر خواهد شد.
یک عامل مهم دیگر که این سؤال را برجستهتر و حساستر میکند اینست که مسئولان کشورمان مدتهاست از ضرورت ساماندهی اتباع خارجی از جمله افاغنه سخن میگویند ولی در عمل هنوز اقدام قابل توجهی صورت نگرفته. حتی در سخنان اخیر وزیر کشور نیز این موضوع با کلمه «باید» مطرح شده است. وی گفت: «اتباع غیرمجاز باید برگردانده شوند کسانی هم که مجوز حضور دارند باید ساماندهی شوند.» میدانیم که در کلام مسئولان ما کلمه «باید» یک «وعده مدتدار» است که تحقق آن با کرامالکاتبین است. نگرانی مردم هم از همین قبیل وعدههاست که معلوم نیست چه وقت عملی میشوند.
مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی برای حمایت از مهاجران کشورهای دیگر هرگز کم نگذاشتهاند و کم نمیگذارند. مردم، در دهه ۷۰ استقبال و پذیرائی کریمانهای از پناهندگان افغانستانی و قبل از آن از پناهندگان عراقی به عمل آوردند. این فرهنگ را نمیتوان از مردم ایران گرفت و نمیتوان آن را انکار کرد ولی هجوم کنونی افاغنه به ایران که امری غیرعادی است را نباید در چارچوبهای معمول پذیرش پناهندگان تفسیر کرد. ما اکنون با تهاجم عناصری مجرد، تعلیمدیده و منفینگر به کشورمان مواجه هستیم که از زمین و دریا وارد ایران میشوند و به تمام نقاط ایران سفر میکنند و هر کاری که مایل باشند انجام میدهند بدون آنکه با کوچکترین مانعی مواجه شوند. این را هم میدانیم که ارتش آمریکا براساس توافق قطر با این شرط از افغانستان خارج شد و قدرت را در آن کشور به همراه صدها میلیارد دلار سلاح به طالبان سپرد که طالبان اهداف آمریکا در منطقه به ویژه ایران را عملی نماید. ترورهائی که در مشهد و شاهچراغ شیراز در دو سال اخیر رخ دادند و ناامنیهائی که در سایر نقاط کشورمان به وجود آمدهاند، در این تبانی آمریکا با طالبان و آن نگاه منفی و کینه توزانه مهاجمان مجرد و تعلیمدیده ریشه دارند.
علاوه بر اینها، ما اکنون در افغانستان با گروهی به عنوان حاکم مواجهیم که خود را علیرغم تمام امتیازات بیجائی که گرفته است از ما طلبکار میداند! با اینکه افاغنه موجود در ایران سالانه بیش از ۱۰۰۰ میلیارد تومان آب مصرف میکنند طالبان حاضر نیست حقابه هیرمند را به ما بدهد. با اینکه در سال ۳۰ هزار میلیارد تومان برای اتباع افغانی هزینه نان و گاز و برق و… میدهیم، آنها ما را تهدید میکنند که دو روزه اصفهان را فتح میکنیم و باید در مجلس نماینده داشته باشیم و مسئولان ایرانی حق ندارند حتی در ایران به ما بگویند چه کنید و چه نکنید و کجا بروید و کجا نروید. عجیبتر اینکه در داخل نیز اصحاب تطهیر، انتقادکنندگان را افغانستیز مینامند! مشکل اصلی اینست که استراتژی نظام جمهوری اسلامی در برابر طالبان، اشتباه است. کسانی که به طالبان به عنوان یک جنبش ضدآمریکائی نگاه میکنند و حاضر نیستند این واقعیت را بپذیرند که طالبان مهره آمریکا و صهیونیسم در منطقه هستند، نباید در مراکز تصمیمسازی و تصمیم گیری کشورمان حضور داشته باشند. اگر این افراد از مراکز تصمیمسازی و تصمیم گیری طرد شوند، قطعاً با تکیه بر دیپلماسی هوشمند و فعال میتوان خطر را دفع کرد بدون آنکه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی به افغانستیزی متهم شوند.