۱ آبان ۱۴۰۲ - ۱۸:۰۰

در هفته جاری صدها نفر از بانکداران و مدیران اجرایی به یک کنفرانس سرمایه‌گذاری پر زرق و برق با نام «داووس در صحرا» به ریاض خواهند آمد. آن‌ها سعی می‌کنند وانمود کنند که این اقدامات طبق روال معمول صورت می‌گیرد، این در حالی است که خاورمیانه در التهاب است.

اکونومیست در گزارشی منتشر کرده است: جنگ بین اسرائیل و حماس تهدیدی برای آغاز درگیری گسترده‌تری است که می‌تواند کشورهای حاشیه خلیج فارس را درگیر کند. کشورهایی اقتصادهای پررونق آنها در بازارهای جهانی نفت و گاز کلیدی است. در ۲۰ اکتبر یک ناوشکن آمریکایی در دریای سرخ موشک‌های کروز را که شورشیان حوثی در یمن به سمت اسرائیل شلیک کردند، رهگیری کرد. آن زمان رئیس‌جمهوری جو بایدن بیان کرد که هدف از حمله اخیر حماس بع اسرائیل جلوگیری از توافق صلح بین اسرائیل و عربستان سعودی بوده است. او گفت: «من قصد داشتم با سعودی‌ها مراوده کنم... سعودی‌ها می‌خواستند اسرائیل را به رسمیت بشناسند.» او همچنین گفت قیمت نفت، فشارسنج خطر تشدید تنش‌های منطقه‌ای، به ۹۲ دلار در هر بشکه رسیده است.

کشورهای حاشیه خلیج فارس امیدوار بودند که این سال کاهش تنش در منطقه باشد. آنها آرامش می‌خواستند تا به واسطه آن بتوانند روی برنامه‌های بلندپروازانه جهت تنوع بخشیدن به اقتصادشان تمرکز کنند. با این حال  اکنون قدیمی‌ترین درگیری منطقه دوباره زنده شده است. اکنون برای قطر، پادشاهی خلیج فارس که از حماس حمایت کرده است هدف فوری حفظ خود است. با این حال، عربستان سعودی و امارات متحده عربی می‌خواهند ضمن تضعیف کردن حماس، از رویارویی گسترده‌تر با ایران جلوگیری کرده و به نوعی دیدگاه خود را درباره منطقه‌ی استبدادی اما صلح‌آمیزتر و مرفه‌تر زنده حفظ دارند. این یک عمل متعادل کننده ظریف و خطرناک است. در شرایط کنونی قطر آسیب‌پذیر به نظر می‌آید. کشوری که هم متحد آمریکاست و هم حامی حماس.  از ۷ اکتبر، زمانی که شبه نظامیان حماس بیش از ۱۴۰۰ نفر را در اسرائیل به قتل رساندند، این روابط به منبع خجالت و عصبانیت تبدیل شده است. برخی از رهبران حماس در دوحه، پایتخت قطر زندگی می‌کنند. قطر به عنوان یک امارت غنی از منابع گازی ماهانه ۳۰ میلیون دلار به غزه تحت کنترل حماس کمک می‌کند. قطر برای سال‌ها به متحدانش گفته بود که روابطش با حماس، منفعت به همراه داشته است. این کشور می‌تواند همکاری بین آن گروه‌ و غرب را فراهم کند. در حال حاضر قطر در تلاش است تا نشان دهد که هنوز هم این روابط می‌تواند برای آمریکا مفید باشد. در ۲۰ اکتبر، حماس دو شهروند دوتابعیتی آمریکایی-اسرائیلی را از میان بیش از ۲۰۰ گروگانی که در جریان این حمله دستگیر کرده بود آزاد کرد. معامله‌ای که قطر در آن نقش واسطه را ایفا کرده بود.  اما نشانه‌هایی از انکار و وحشت نیز در این کشور کوچک و ثروتمند وجود دارد.  در ۱۴ اکتبر، یک دیپلمات قطری با خبرنگاری تماس گرفت و گفت که اسماعیل هنیه، رهبر حماس، در دوحه نیست، بلکه در ترکیه است.  ساعاتی بعد وزیر امور خارجه ایران در دوحه با آقای هنیه دیداری تلویزیونی داشت. روابط قطر با گروه‌های اسلام‌گرا یکی از دلایلی بود که چهار کشور عربی در سال ۲۰۱۷ تحریم سفر و تجارت را بر این امارت کوچک اعمال کردند. حالا هم وقتی گرد و غبار بر این جنگ بنشیند، این کشور ممکن است تحت فشار بیشتر آمریکا برای قطع ارتباط خود با گروه‌های شبه‌نظامی قرار گیرد.

امارات متحده عربی در سال ۲۰۲۰ اولین کشور عربی خلیج فارس بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت. این کشور اکنون موضع متفاوتی اتخاذ کرده است. بر خلاف بسیاری از همسایگان خود، بیانیه اولیه آن در مورد حمله ۷ اکتبر بیانیه همدردی با اسرائیل بود و رهبران آن تماس‌های تسلیت متعددی با همتایان اسرائیلی خود برقرار کردند. با این حال ساعاتی پس از انفجار در بیمارستان اهلی عرب غزه در ۱۷ اکتبر، امارات در محکوم کردن اسرائیل به سایر کشورهای عربی پیوست.  با این حال، چنین اظهاراتی باید به عنوان رفتاری دیپلماتیک در نظر گرفته شود: روابط بین دو کشور همچنان مستحکم است.

میانه‌روی عربستان سعودی

عربستان سعودی سعی کرده مسیری میانه را ترسیم کند. پاسخ آن به حمله حماس این بود که فهرستی از بدعهدی‌های گذشته اسرائیل را ذکر کرد و خواستار آتش‌بس فوری شد. بیانیه‌ عربستان از نوع همان بیانیه‌هایی بود که همیشه پس از شعله‌ور شدن آتش‌سوزی در سرزمین مقدس صادر می‌کند. اما نشانه‌هایی نیز وجود دارد که نشان می‌دهد موضع آن تغییر کرده است. در ۱۷ اکتبر، ترکی بن فیصل آل سعود، که از سال ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۱ سرویس اطلاعاتی پادشاهی را رهبری می کرد، به زبان انگلیسی با یک اندیشکده آمریکایی صحبت کرد. او حماس را به دلیل کشتار غیرنظامیان محکوم کرد و گفت که این اقدام غیراسلامی است. او همچنین اسرائیل را به دلیل «بمباران بی‌رویه» غزه در این ماه و جنایات اشغال نیم قرنی‌اش محکوم کرد. او اشاره چندانی البته به ایران نکرد.

در بخش دیگری از گزارش اکونومیست آمده است: در مورد نیات عربستان سعودی می‌توان سه نتیجه گرفت. ابتدا اینکه عربستان می‌خواهد حماس را کنار بگذارد. دوم اینکه می‌خواهد از رویارویی گسترده‌تر با ایران اجتناب کند. شاهزاده ترکی تلویحاً گفته است که نزدیکی عربستان سعودی و ایران هنوز در جریان است. این دو در ماه مارس برای بازگشایی سفارت‌ها و کاهش اختلافات چند ساله خود به توافق رسیدند. سعودی‌ها نگران هستند که یک جنگ منطقه‌ای ممکن است به حملات تحت حمایت ایران به پادشاهی سعودی منجر شود. مانند آنچه در سال ۲۰۱۹ رخ داد که نیمی از تولید نفت این کشور را برای مدت کوتاهی از کار انداخت.

در نهایت به نظر می‌رسد که عربستان سعودی درهای عادی سازی با اسرائیل را بندد. آمریکا بخش زیادی از سال جاری را صرف تلاش برای دستیابی به توافقی کرد که باعث می‌شد سعودی‌ها اسرائیل را به رسمیت بشناسند. پادشاهی سعودی در ازای آن خواهان یک پیمان دفاعی با آمریکا بود. به نظر می‌رسید سعودی‌ها به ژست‌های نمادین نسبت به فلسطینی‌ها راضی بودند. به این ترتیب که هدفشان نه پایان دادن به اشغال، بلکه صرفاً برای کاهش درد آن بود. اکنون محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و حاکم واقعی این کشور خواستار ایجاد یک کشور فلسطینی در امتداد مرزهای منطقه قبل از ۱۹۶۷ شده است. گفت‌وگوها با اسرائیل ادامه خواهد یافت، هرچند آرام‌تر از گذشته، اما بهای به رسمیت شناختن اسرائیل اکنون بالاتر خواهد بود.

اکنون خیلی چیزها به ماهیت تهاجم زمینی احتمالی اسرائیل به غزه بستگی دارد: با افزایش تلفات غیرنظامیان، کشورهای خلیج فارس برای محکوم کردن اسرائیل و قطع روابط تحت فشار فزاینده در داخل و در سراسر جهان عرب قرار خواهند گرفت. هنوز هم البته یک چیز وجود دارد که رهبران خلیج فارس می‌توانند روی آن اتفاق نظر داشته باشند: آنها می‌خواهند جنگ پایان یابد. سرمایه‌دارانی که این هفته در ریاض گرد هم می‌آیند می‌خواهند درباره ایده‌های میلیارد دلاری برای سفر، تجارت و گردشگری صحبت کنند. در صورت وجود خطر پرواز موشک‌ها بر فرازشان هیچ یک از آنها احتمالاً به نتیجه نخواهد رسید.