اطلاعات: ایران با نزدیک به ۱۲ میلیون کلنی زنبور عسل در ۱۰۹ هزار و ۷۵۹ زنبورستان، رتبه سوم دنیا در تعداد زنبورستانها را دارد. میانگین تولید عسل در کشورمان پایینتر از حد استاندارد و حدود چهار کیلوگرم و در کلنیهای مدرن به طور میانگین ۹.۶ کیلوگرم است، در حالی که ظرفیت تولید تا حدود ۲۵ کیلوگرم وجود دارد.
همچون نیم قرن انتظار برای اجرای قانون پایش بقایای سموم و میزان کود شیمیایی در محصولات کشاورزی کشور، در محصول عسل نیز چنین مشکلی وجود دارد. عسل به عنوان یک ماده غذایی مهم برای سلامت، در کشورمان فاقد استاندارد است و بسیاری از تولیدکنندگان به خاطر تغذیه زنبورها با شکر در فصل تولید، سلامت مصرفکنندگان به خصوص افراد مستعد به بیماری دیابت را به خطر میاندازند.
با وجود این که در سال ۱۳۹۹، مدیرکل وقت نظارت بر فرآوردههای غذایی و آشامیدنی سازمان غذا و دارو گفته بود که بیش از ۵۰ درصد عسلهای موجود در بازار تقلبی است و برای جلوگیری از این تخلف، استاندارد عسل اجباری شد، اما مانند صنعت خودروی کشور که ظاهرا محصولاتش استاندارد است اما ارابه مرگی بیش نیستند، در عسل نیز خریداران ایرانی در حسرت عرضه عسل سالم و استاندارد ماندهاند و شاهد جولان انواع غیراستاندارد عسل در بازار هستیم که سلامت شهروندان را تهدید میکند.
علاوه بر تغذیه زنبورهای عسل با شکر، فقدان نمونهبرداری از این مزارع برای اندازهگیری میزان آنتیبیوتیکها، سموم، حشرهکشها و فلزات سنگین نیز بر ابهامات سالم بودن این محصول لذیذ میافزاید و آن را به یک ماده غذایی مخاطرهآمیز برای سلامت تبدیل میکند.
مافیای شکر، بلای جان زنبورداری
متأسفانه مافیای شکر رسوخ کرده در صنعت زنبورداری که از دلالی شکر و توزیع عسل تغذیهای بیکیفیت با نام عسل طبیعی، منافع سرشار بادآورده کسب کرده، بزرگترین مانع بر سر راه استانداردسازی اجباری عسل است و اگر مطالبهگری و ایستادگی دلسوزان زنبورداری ایران نباشد، روز بهروز شاهد افت کیفیت و کاهش اعتبار جهانی اصالت عسل طبیعی ایران خواهیم بود.
مهدی رفائی، فعال در حوزه عسل، با بیان مطلب بالا به گزارشگر اطلاعات میگوید: دولت طی اقدامی اشتباه، باعث شده که تعاونیها و بخشهای مسئول به توزیعکننده نهاده تبدیل شوند، زیرا مابهالتفاوت قیمت نهاده، سود زیادی ایجاد میکند و مانند برخی حوزهها که واسطههایشان به سودهای میلیاردی رسیدهاند، در این بخش هم برخی بخشهای مسئول به جای فعالیت در حوزه تولید عسل به واسطهگری افتادهاند.
درحالی که ارزش جهانی هر کیلو شکر اعلا در بازار جهانی، زیر نیم دلار است، شاهد افزایش قیمت این کالا در ایران هستیم. البته نه این کالا بلکه بیشتر اقلام ضروری و غیرضروری مصرفی به طور فزاینده و روزافزون در حال افزایش قیمت هستند و قیمت هر کیلو شکر از ۳۵ هزار تومان هم فراتر رفته است.
وی میافزاید: متأسفانه زنبورداری «وابسته به شکر» باعث از بین رفتن کیفیت این صنعت میشود، زیرا زنبور برای سیر شدن در طبیعت و جمعآوری شهد آفریده شده است، نه این که تا از کندو بیرون آمد شیره شکر در مقابلش باشد و یک محصول غیرسالم تولید کند.
نزول ارزشهای زنبورداری
قطعا تولید عسل تغذیهای و تغذیه زنبور عسل با شکر در فصولی که شهد و گرده جریان دارد، نادرست و غیراصولی و به نوعی حیوانآزاری و سبب کاهش عمر زنبورهای عسل است و به هیچ وجه قابل دفاع نیست.
مصرف شربت شکر برای زنبور عسل فقط برای زمستانگذرانی، آن هم در صورت نبود منابع شهد و گرده، عدم امکان کوچ و نبود کمکتغذیهها به مدت کوتاه جایز است، ولی شوربختانه اتکای منفی بیشتر زنبورداران به این نهاده در شرایطی که به دلیل مشکلات اقتصادی و مصوبات مالیاتی اخیر، امکان توزیع دولتی و یارانهای شکر هم منتفی شده، مشکلات و هزینههای زیادی را بر زنبورداران تحمیل میکند. متأسفانه این موضوع در شمالغرب کشور بیشتر رایج شده و عسل تغذیهای تولید میکنند.
به گفته وی، در سالهای اخیر شاهد بودیم که بسیاری از عوامل و مسئولان این صنف هم به جای خدمت و عمل کردن به بندهای مختلف اساسنامه و افزایش خدمات به زنبورداران و حرکت در مسیر توسعه، فقط به خرید و فروش شکر و حقالعمل و کارمزد توزیع و کشمکش بر سر توزیع شکر میپردازند و نهفقط از مسیر خیر و صواب خارج شدهاند بلکه به این بازار دلالی و واسطهگری که جز کاهش کیفیت تولیدات زنبورداری، جفا به این حشره مفید و زمینهسازی کاهش اعتبار و اعتلای عسل ایرانی هیچ نتیجه دیگری ندارد، دامن زدهاند.
به گفته این فعال در حوزه عسل، به جرأت میتوان گفت کشور چهارفصل ایران، علیرغم همه شعارهای خشکسالی و کاهش مراتع، در صورت مدیریت درست و علمی به شکر برای زنبورداری نیاز ندارد.
اگر یک زنبوردار با آموزش بهروز و کافی و توجه به اصول مهم پرورش، بهداشت، کوچ، اختصاص ملکه مطلوب و مدیریت بیماریها عمل کند، نهفقط به شکر نیاز ندارد بلکه با مدیریت تغذیه و کوچ درست میتواند بهترین، بیشترین و باکیفیتترین عسل را تولید کند.
رفائی تصریح میکند: امیدواریم روزی همه زنبورداران ایرانزمین، عسل تغذیهای را که این سالها از بیان آمار تولیدش شرمساریم رها کرده و به مدیریت درست و خداپسندانه برای تولید عسل مرغوب و باکیفیت روی بیاورند و چالش شکر و مشکل نهاده نیز به پایان برسد.
تأسفانگیز است که سیاست غلط توزیع نهادههای دولتی، بدون نظارت و کنترل دقیق، سبب رشد مافیای شکر و نزول ارزشهای زنبورداری شده و برخی تعاونیها و اتحادیههای زنبورداری را به بنگاهها و دکانهای دونبش شکرفروشی تبدیل کردهاند.
عسل بیزنبور!
وی از شبهعسل یا عسل بدون وجود زنبور به عنوان یک مشکل دیگر یاد میکند و میافزاید: مشکل بعدی این صنعت، وجود کارگاهها و صنایعی است که با جوشانده یکسری مواد، عسلی تولید میکنند که زنبور به خودش ندیده است و به ندرت بتوان آن را با دستگاه و آزمایشگاه تشخیص داد.
رفائی در پایان خاطرنشان میکند که یک زنبوردار اگر بخواهد اصولی عمل کند و ۱۰۰ کلنی داشته باشد نهایتا برای یک زمستانگذرانی، نیازمند ۱۵ کیلو نهاده شکر (با اغماض) برای هر کلنی است، یعنی یک و نیم تن شکر برای یک سال که اگر آن را در همین آشفته بازار به صورت آزاد هم بخرد نهایت تا ۶۰ میلیون تومان هزینه شکر دارد که اگر اصولی کار کند در یک برداشت میتواند حداقل تن تن عسل مرغوب تولید کند و با قیمتگذاری فعلی، ۳۰۰ میلیون تومان درآمد داشته باشد. بنابراین هزینه شکر مصرفی برایش قابل توجه نیست.
برترین زنبورداران واقعی ایران که میشناسیم، حتی یکسوم همین قدر شکر را هم مصرف نمیکنند و در هر کلنی بالای ۳۰ کیلو برداشت دارند و هیچ گاه برای شکر و سهمیه حرص و جوش نمیزنند. پس بیایید به جای چالش شکر، سطح سواد زنبورداری و کسب تجربه خود را بالا ببریم، اصولی عمل کنیم، زنبورآزاری نکنیم و عسل باکیفیت تولید کنیم.
گفتنی است مهدی پورهاشم، مدیرکل اسبق استاندارد تهران در زمان ریاست خود در پاسخ به سوال ایسنا درباره اینکه عسلهای غیراستاندارد تولید داخل چه مشکلی داشتهاند گفته بود: در تعداد زیادی از عسلهای کشفشده تولید داخل، شکر به میزان بسیار زیادی مورداستفاده قرار گرفته و عملا عسل تولیدی به مربای غلیظ تبدیل شده است.