«نازیآباد»، «نازخاتون» و «ناصرالدینشاه»؛ اگر این سه کلیدواژه را در تاریخ محله نازیآباد جستوجو کنید به راز نامگذاری این محله پی میبرید. روزگاری در نازیآباد باغ بسیار وسیعی وجود داشت که محل برو و بیای اعیان و اشراف قجری بود.
هرچند دیگر از آن باغ قدیمی در نازیآباد خبری نیست، اما نازیآباد یکی از آن محلههای تهران است که هنوز نام قدیمیاش را حفظ کرده و رد پای یکی از زنان ناصرالدینشاه را میشود در ماجرای نامگذاری آن دید.
«داریوش شهبازی» تهرانشناس در اینباره میگوید: «در محدوده نازیآباد باغی بزرگ وجود داشت که به نام «نازخاتون» یکی از همسران ناصرالدینشاه سند خورده بود؛ باغی با درختان میوه و چنارهای بلندبالا و عمارتی در دل آن. محله نازیآباد هم نامش را از نام نازخاتون وام گرفت و گفته میشود ابتدا نام محله به «نازآباد» و به تدریج به نازیآباد تغییر کرد.»
شهبازی از سرنوشت باغ نازخاتون میگوید: «دولت وقت، بخشی از زمینهای بایر نازیآباد را به کارمندان و بخشی دیگر را در قطعات ۲۰۰ متری به مردم فروخت. با توسعه شهرنشینی در این محدوده، باغ نازخاتون هم توسط وراث تقسیم و فروخته شد. این باغ دلگشا تا دهه ۳۰ در محدوده جنوبی نازی آباد قرار داشت.»
منیرالسلطنه و محله منیریه
امروز محله منیریه تهران را با فروشگاههای لوازم ورزشی و رفت و آمد ورزشکاران برای تهیه لوازم ورزشی میشناسیم. اما روزگاری این محله تهران، محل رفت و آمد شاه قاجار و شاهزادگان و اعیان قجری بود. کشف ارتباط نام این محله با یکی از زنان ناصرالدینشاه قاجار کار سختی نیست.
نام منیریه که هنوز هم روی تابلوی میدان اصلی این محله درج شده است، به نام «منیرالسلطنه» یکی از زنان ناصرالدینشاه قاجار اشاره دارد. منیرالسلطنه دختر محمدتقی خان معمارباشی بود؛ معماری سرشناس که ساختمان دارالفنون را ساخت.
به دلیل رفت و آمد معمارباشی به کاخ ناصرالدینشاه بود که شاه قاجار با «منیرالسلطنه» دختر معمارباشی آشنا شد و او را وارد حرمسرای خود کرد. درباره منیرالسلطنه آوردهاند که او زنی بسیار نیکوکار بود.
نشان به این نشان که هنوز موقوفاتی هم از این همسر ناصرالدینشاه در محله منیریه وجود دارد. مدرسه منیریه که البته سالهاست به سفرهخانه تبدیل شده و نیز مسجد منیریه در کنار بقعه امامزاده نصرالدین از همین دست موقوفات است.
مامور ویژه نگهداری از ببری خان
از محلههای جنوبی تهران کمی فاصله بگیریم و برای پیدا کردن ردپای یکی دیگر از زنان ناصرالدینشاه سراغ یکی از محلههای شمال شهر برویم. محله اقدسیه که امروز با برجها و آپارتمانهای گرانقیمت شناخته میشود، در دوران قاجار، روستایی کوچک و قجری بود در حد فاصل بین سلطنتآباد و کاخ صاحبقرانیه. ناصرالدینشاه این آبادی کوچک را به «امینه اقدس» یا همان «اقدسالدوله» که یکی از همسران محبوبش بود بخشید.
درباره دلیل محبوبیت امینه اقدس برای ناصرالدینشاه که در نهایت زمینهساز بخشیدن اراضی اقدسیه به او شد، چند نکته جالب وجود دارد. امینهاقدس از همسران محبوب شاه بود، چون به عنوان خزانهدار حرم، اعتماد ناصرالدینشاه را جلب کرده بود و همچنین مسئولیت نگهداری از گربه محبوب شاه یعنی «ببری خان» را هم برعهده داشت.
وقتی ناصرالدینشاه این اراضی را به امینه اقدس بخشید، نام آن روستای کوچک از حصار ملاء به اقدسیه تغییر کرد. همچنانکه اعتمادالسلطنه در تاریخ سهشنبه ۱۶جمادی الثانی ۱۲۹۲ این آبادی را اقدسیه نامیده و نوشته است: «بعد اقدسیه رفتم. حوض تازه که فرموده بودند بسازند، تمام شده بود. خیلی خوب شده بود. حمام تازه را هم مشغول ساختن بودند.»
کدام محله مهریه دختر ناصرالدینشاه بود؟
اما ناصرالدینشاه به جز هدیه کردن اراضی تهران به همسرانش، به فکر «عصمتالدوله» دختر عزیز کرده خود هم بود. رد پای عصمتالدوله را باید در محله مهرآباد جستوجو کرد.
محلهای که امروز با فرودگاه مهرآباد و پیچیدن صدای هواپیما در پسکوچههایش شناخته میشود، روزگاری مهریه یکی از دختران ناصرالدینشاه بود؛ با قنات، باغهایی آباد و کوچههای باصفای روستایی.
مهرآباد پیش از آنکه در قباله ازدواج «عصمتالدوله» قید شود، نامهای دیگری داشت. اما پس از آنکه شاه قاجار آن را مهریه عصمتالدوله قرار داد، نام محله هم به مهرآباد تغییر کرد. ماجرا از این قرار بود که وقتی دختر عزیزکرده ناصرالدین شاه ۱۰سال بیشتر نداشت، دوستعلیخان معیرالممالک او را برای پسر دهسالهاش دوستمحمدخان از ناصرالدین شاه خواستگاری کرد و پاسخ سلطان صاحبقران هم مثبت بود.
دوستعلی خان معیرالممالک درکتاب رجال عصر ناصری در اینباره نوشته است: «مهرآباد از املاکی بود که در آغاز حسینآباد نامیده میشد و حاجمیرزا آقاسی صدراعظم آن را به ناصرالدین شاه هدیه کرد. نظامالدوله معیرالممالک آن را از دولت به ۲ هزار و هشتصد تومان خرید و در آن قنات و باغ و قلعه روستایی ساخت. نظامالدوله آنجا را آباد کرد و نظامآبادش نامید و پس از آنکه جزو مهریه مادر معیرالممالک، عصمهالدوله درآمد، مهرآباد خوانده شد.»
منبع: همشهری