جمهوری اسلامی ایران و امارات متحده عربی طی چهار دهه گذشته روابط پر فراز و نشیبی را تجربه کردهاند، اما باوجود تعارض منافع و تضاد دیدگاهها و تراکم بحرانها، بهدلایلی نظیر ساختار نظام فدرالی امارات و وابستگی متقابل اقتصادی، روابط دیپلماتیک دو کشور هیچگاه قطع نشده است. امارات بعد از انقلابهای عربی، سیاست محافظهکارانه را کنار گذاشت و سیاست تهاجمی را در پیش گرفت. تحت تأثیر این سیاست، روابط تهران و ابوظبی روند نزولی پیدا کرد و از ابتدای سال ۲۰۱۶ به پایینترین سطح خود رسید؛ به نحوی که دولت امارات علاوه بر کاهش سطح روابط خود با جمهوری اسلامی ایران، نه تنها از سیاست خصمانه واشنگتن علیه تهران حمایت کرد، بلکه دولت آمریکا را برای اعمال فشارهای اقتصادی علیه تهران تحریک میکرد. نقطه اوج سیاست تنشزایی ابوظبی در قبال تهران، تحریک و تشویق دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا برای خروج از برجام بود. در همین راستا در ۹ مه سال ۲۰۱۸ وزارت امور خارجه امارات، در بیانیهای با حمایت از خروج ترامپ از توافق هستهای اعلام کرد: «از جامعه بینالمللی و کشورهای شریک در برجام میخواهیم تا برای ریشهکن کردن سلاح هستهای و سایر سلاحهای کشتار دستهجمعی و برای حفظ ثبات و امنیت بینالمللی موضع رئیسجمهور آمریکا را بپذیرند.»
اما سیاست خارجی امارات از ابتدای سال ۲۰۲۱ که میتوان آن را «سال تنشزدایی» نامید، شاهد تغییرات زیادی بوده است.
اکنون پس از هفت سال کاهش سطح روابط سیاسی و دیپلماتیک امارات با جمهوری اسلامی ایران، سیف محمد الزعابی، سفیر امارات به تهران بازگشته و فعالیت خود را در نمایندگی این کشور به صورت رسمی آغاز کرده است.
اکنون این پرسش به ذهن متبادر میشود که چه عوامل و متغیرهایی موجب متمایل شدن ابوظبی به ارتقای سطح روابط دیپلماتیک با تهران شدهاند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که متغیرهای سهگانه در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی در چرخش سیاست خارجی امارات به سمت راهبرد «به صفر رساندن تنش» نقش داشتهاند.
در سطح داخلی، مخالفت و انتقاد امارتهای دبی و شارجه از سیاستهای منطقهای شیخ محمد بن زاید فاکتور مهمی در تمایل ابوظبی برای بهبود روابط با تهران بوده است. در این میان، امارت دبی بیش از هر امارت دیگری از گسترش روابط خود با تهران سود میبرد. دبی، دومین امارت بزرگ امارات، نیاز به ادامه روابط اقتصادی با ایران دارد؛ زیرا دبی به تنهایی حدود ۹۰ درصد از کل حجم مبادلات تجاری ایران و امارات را به خود اختصاص داده است. علاوه بر آن دومین عامل در سطح داخلی که امارات را بر آن داشت تا شکاف با ایران را التیام بخشد، ضعف اقتصادی آن ناشی از شیوع ویروس کرونا و به تبع آن کاهش درآمدهای گردشگری و کاهش قیمت نفت بود. بنابراین گسترش روابط با تهران به نفع اقتصاد اقتصاد امارات بهویژه دبی است و کاهش یا قطع روابط میتواند به این امارت آسیب برساند.
در سطح منطقهای، تغییرات محسوسی در سیاست منطقهای امارات ایجاد شده که نمود این تغییر را میتوان در کاهش حضور و مشارکت این کشور در کانونهای نزاع و بحران در منطقه مشاهده کرد. به نظر میرسد امارات سیاستهای قدیمی خود را که مبتنی بر رقابتها و قطببندیهای سیاسی و نظامی بود، رها کرده و سیاست جدیدی را در پیش گرفتهاست که بارزترین عنوان آن «به صفر رساندن مشکلات» است. در همین راستا ابوظبی پس از نزدیک به یک دهه درگیری و رقابت در منطقه از سال ۲۰۲۱ در حال بازسازی تدریجی روابط خود با قطر، سوریه، ترکیه و ایران بوده است. علاوه بر آن، تحرکات تهران و ریاض برای ازسرگیری روابط دوجانبه و بازگشت سفیر کویت به تهران، امارات را بر آن داشت تا روابط خود را با ایران بهبود بخشد. انگیزه دیگری که در سطح منطقهای، امارات را به بهبود روابط با ایران ترغیب کرد، نگرانی ابوظبی از تکرار استراتژی تهاجمی انصارالله است. خصوصا که اماراتیها به دلیل سطح بالای آسیبپذیری در مقایسه با عربستان سعودی و شکننده بودن فضای سیاسی- اقتصادی داخلی پس از وقوع عملیات، در وضعیت نگرانی به سر میبرند. در حقیقت، ابوظبی در وهله نخست سعی دارد به واسطه ارتقای سطح روابط با تهران، مناسبات امنیتی خود را تقویت کند؛ زیرا تداوم جنگ یمن و حملات موشکی و پهپادی انصارالله از حیث امنیتی، موقعیت گردشگری و سرمایهگذاری خارجی در امارات را با مشکلاتی مواجه کرده است. بنابراین ابوظبی تلاش دارد در سایه ارتقای سطح روابط با جمهوری اسلامی ایران، فضای امنیتی را چه به لحاظ امنیت پیرامونی در منطقه و مهمتر از آن امنیت داخلی در درون خاک امارات برای خود مساعد کند.
علاوه بر آن، ابوظبی با هدف تقویت و افزایش وزن دیپلماتیک خود در سطح منطقهای و بینالمللی، سیاست خارجی متوازنی را دنبال کرده است. امارات متحده عربی سعی میکند با همه کشورها و بازیگران تأثیرگذار در منطقه روابط خود را تقویت کند؛ بنابراین به همان اندازه که مناسبات خود را با عربستان سعودی، اسرائیل، قطر و ترکیه تقویت کرده، گسترش روابط با سوریه و جمهوری اسلامی ایران را نیز در پیش گرفته است. در واقع تمایل امارات برای بهبود روابط با ایران در راستای ایجاد تعادل در روابط با عربستان سعودی، اسرائیل و ترکیه است.
در سطح بینالمللی، عوامل متعددی در چرخش سیاست خارجی امارات و ارتقای سطح روابط با تهران نقش دارند. در این میان، یکی از متغیرهای کلیدی که امارات را به کاهش تنش و التیام شکاف با ایران ترغیب کرد، تغییر رویکرد واشنگتن به دلیل روی کار آمدن دولت جدید آمریکا و سیاستهای جو بایدن، رئیس جمهور جدید آمریکا در قبال امارات و منطقه است. دوره چهار ساله تصدی دولت آمریکا به رهبری دونالد ترامپ نقطه عطفی برای امارات متحده عربی محسوب میشود. به خصوص که دونالد ترامپ رابطه خوبی با شیخ محمد بن زاید داشت. اما جو بایدن سیاستهای ترامپ در خلیج فارس را به شدت مورد انتقاد قرار داد. به همین دلیل امارات پس از پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری، اقداماتی را برای بهبود روابط خود با قطر، ترکیه و ایران انجام داد. علاوه بر آن، شکست سیاست فشار حداکثری علیه ایران، استراتژی دولت جدید آمریکا و تمایل این کشور برای بازگشت به برجام و تلاش واشنگتن برای کاهش دخالت خود در خاورمیانه و تمرکز بر چین و روسیه، خروج ایالات متحده از افغانستان و همچنین تعیین شروط دشوار برای تحویل جنگندههای F-۳۵، امارات متحده عربی را به این نتیجه رساند که ایالات متحده دیگر شریک قابل اعتمادی نیست؛ به همین دلیل امارات تلاش کرده است تا سیاست منطقهای خود ازجمله در قبال ایران را تغییر دهد. در واقع، امارات متحده عربی در تلاش است تا سیاست خارجی امنیتی خود در خاورمیانه را به سیاست دیپلماتیک و کاهش تنش تبدیل کند. به سخن دیگر ابوظبی در دوره دولت دموکرات بایدن به دنبال معرفی خود به عنوان کشور سازنده و ثباتزا در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس است.
به طور کلی میتوان گفت که فاکتورهای متعددی همانند هزینهزا بودن سیاست خارجی مداخلهجویانه، شکلگیری تهدیدات امنیتی، مشکلات اقتصادی ناشی از شیوع ویروس کرونا و بهتبع آن کاهش درآمدهای گردشگری و کاهش قیمت نفت و روی کار آمدن دولت دموکرات در ایالات متحده موجب دگردیسی در سیاست خارجی ابوظبی شده است. از این رو، امارات طی دو سال گذشته تلاش کرده است با گذار از الگوی «اسپارت کوچک» به سمت مدل «سنگاپور خاورمیانه» متمایل شود.
با این همه و با وجود ارتقای سطح روابط دیپلماتیک بین تهران و ابوظبی، نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که اختلاف دیدگاهها پیرامون تحرکات اسرائیل و تعارض منافع دو بازیگر در بحران یمن همچنان باقی است؛ بنابراین میتوان گفت ارتقای سطح روابط دیپلماتیک میان ایران و امارات متحده عربی به معنای شکلگیری روابط راهبردی نیست، بلکه رابطهای عادی و نیمه مستحکم خواهد بود.
پژوهشگر مسائل خاورمیانه