فردای اقتصاد: تحصیل در کدام رشتهها اشتغالزاتر است؟ افراد در چه سنینی نرخ بیکاری بالاتری دارند؟ زنان و مردان شاغل معمولاً به چه دلایلی شغل خود را ترک میکنند و چگونه به دنبال شغل جدیدی میگردند؟ انتظار برای یافتن شغل جدید چند ماه است؟ چرا بعضیها کلاً با بازار کار قهر کردهاند و دنبال شغل نیستند؟ چند میلیون نفر بیش از ۴۹ ساعت در هفته کار میکنند؟ افراد برای شغل دوم سراغ چه نوع مشاغلی میروند؟ در کدام بخشهای اقتصادی نیروی کار جوان از جایگزینی قدیمیها سر باز زده؟ و در نهایت، چند درصد از نیروی کار ایران به صورت غیررسمی و بدون بیمه مشغولاند؟ اینها برخی از مهمترین سوالاتی است که میتوان درمورد وضعیت اشتغال در ایران پرسید. نتایج آمارگیری نیروی کار پاسخهای جالب توجهی به آنها میدهد.
مرکز آمار هر فصل آمارگیری نیروی کار را در سطح کشور اجرا میکند که مهمترین منبع مطلعشدن از وضعیت بازار کار ایران است. معمولاً در تابستان داده خام نتایج سال قبل منتشر میشد اما متأسفانه دادههای خام آمارگیری ۱۴۰۰ هنوز منتشر نشده است. با این حال، نتایج نسبتاً مفصلی از دادهها را خود مرکز آمار منتشر کرده است. از همین جداول منتشرشده هم میتوان واقعیتهای ناآشنا و جالبی از بازار کار ایران را مشاهده کرد. در این گزارش مروری میکنیم به تعدادی از جالبترین حقایق بازار کار. منتظر تحلیل بیشتر این نتایج در فردای اقتصاد باشید.
بیکاری بیشتر دامن چه گروههایی از جمعیت را گرفته است؟
نتایج آمارگیری ۱۴۰۰ نشان میدهد گروه سنی ۲۰ تا ۲۴سال بیشترین نرخ بیکاری را در میان گروههای سنی دارند؛ به طوری که حدود ۲۵ درصد از افراد فعال این سنین -یعنی کسانی که یا شاغلاند یا دنبال کار- بیکار میمانند. نرخ بیکاری برای زنان ۲۰ تا ۲۴ به ۴۰ درصد میرسد. به جز در سنین بالای ۴۵ سال، نرخ بیکاری مردان بیشتر از زنان است. بنابراین گروههای سنی جوان و در کل زنان نرخ بیکاری بالاتری نسبت به سایرین دارند.
رشتههای تحصیلی پرشغل برای زنان و مردان کداماند؟
نتایج آمارگیری نیروی کار سال ۱۴۰۰ نشان میدهد برای زنان، رشتههای گروه بهداشت (و درمان) منجر به شاغلشدن بیشتری نسبت به سایر رشتههای تحصیلی میشوند؛ پس از این گروه، زنان تحصیلکرده علوم تربیتی هم نرخ اشتغال نسبتاً بالایی دارند. بنابراین میتوان گفت شانس شاغلشدن زنانی که تحصیلکرده رشتههایی مثل پزشکی، پرستاری و همچنین معلمی هستند، بیشتر از بقیه زنان است.
اما برای مردان، تحصیلکردگان کشاورزی، جنگلداری، ماهیگیری و دامپزشکی بیشترین نرخ اشتغال را دارند و پس از آن، تحصیل در بازرگانی، علوم اداری و حقوق اشتغالزاترین است. در مجموع هم تحصیل در رشتههای هنر و علوم انسانی و همچنین رشتههای نظری مثل علوم تجربی، ریاضی و آمار به طور نسبی چندان به اشتغال در مردان و زنان منجر نمیشوند.
دولتیها بیشتر کار میکنند یا بخش خصوصیها؟
افراد به صورت میانگین چه میزان کار میکنند؟ و سوال مهمتر آنکه اگر افراد در یک شرکت دولتی کار کنند چه تفاوتهایی با کار کردن در شرکت خصوصی دارد؟ خوشبختانه دادههای مرکز آمار زمینهای فراهم کرده تا بتوان به این سوالات پرداخت. در نمودار زیر میزان ساعات کاری شاغلان (در شغل اصلی) را به تفکیک انواع وضعیت شغلی مشاهده میکنیم. منظور از وضعیت شغلی آن است که شاغل مذکور در کدام یک از بخشهای چهارگانه زیر فعال است که شامل حقوق و دستمزدبگیر عمومی (افرادی که برای بخش عمومی شامل دولت و نهادهای عمومی غیرخصوصی کار میکنند) و شاغلین بخش خصوصی (شامل حقوقبگیر خصوصی، کارفرما و کارکن مستقل) میشود. نمودار زیر به صورت واضحی نشان میدهد بیشتر شاغلان ایرانی بیش از ۴۰ ساعت در هفته کار میکنند (جدا از مساله بهرهوری) با این تفاوت که بین بخش خصوصی و بخش دولتی تفاوتهای جالبی وجود دارد.
همانطور که در نمودار مشاهده میشود، در حالی که بیش از ۵۰ درصد شاغلین بخش عمومی بین ۴۱ تا ۴۸ ساعت در هفته کار میکنند این متغیر برای حقوقبگیر خصوصی ۳۸ درصد، برای کارفرما ۳۱ درصد و برای کارکن مستقل حدود ۲۶ درصد بوده است. اما نکته جالب توجه آن که حدود ۵۰ درصد کارفرمایان بیش از ۴۹ ساعت در هفته کار میکنند و در این متغیر کارکنان بخش عمومی آخرین رتبه را دارند. این حقیقت نشان میدهد کارکنان بخش خصوصی هر چه بیشتر ذینفع در عواید کار خود باشند، حاضر به عرضه کار بیشتر هستند.
در نمودار بعد همین شاخص را دقیقا به تفکیک تعداد نفرات مشاهده میکنیم که به عنوان مثال نشان میدهد حدود ۴ میلیون از افراد مزد و حقوقبگیر بخش خصوصی (ستون قرمز رنگ) بین ۴۱ تا ۴۸ ساعت در هفته کار میکنند. به علاوه مشاهده میکنیم بخش اندکی از بازار کار ایران کمتر از ۱۶ ساعت در هفته کار میکنند که انتقادات به مرکز آمار در مورد معیار قرار دادن هفتهای یک ساعت کار برای محسوب شدن شاغلین را کاملا مردود میکند.
دلایل ترک شغل مردان و زنان فرق دارند؟
آمارگیری نیروی کار مرکز آمار نسبتاً به طور مفصلی وضعیت شغلی فرد را میپرسد. مثلاً از افرادی که شغلی را ترک کرده و بیکارند، پرسیده میشود علل ترک شغل چه بوده. طبق نمودار زیر، در میان مردان شاغل، موقتیبودن کار مهمترین دلیل مشخص ترک شغل است؛ اما برای زنان، دستمزد پایین، اخراج یا تعدیل نیرو و مسائل خانوادگی از جمله اصلیترین دلایل ترک شغل هستند. تفاوت معناداری در سهم پایینبودن درآمد و مسائل خانوادگی برای ترک شغل میان مردان و زنان وجود دارد؛ نقش پررنگتر درآمد پایین برای زنان میتواند نشان از این باشد که به طور متوسط دستمزد کمتری به زنان داده میشود.
نقش مسائل خانوادگی در ترک شغل زنان هم سازگاری زیادی با شهود ما از دلایل مشارکت پایین آنها در بازار کار میدهد. همینطور سهم بیشتر اخراج نیرو ممکن است نشاندهنده امنیت شغلی کمتر برای زنان باشد.
اصطکاک بازار کار ایران بالاست
نمودار زیر نشان میدهد افراد بیکار بیش از هر چیز برای گشتن به دنبال کار سراغ دوستان و آشنایان میروند؛ روشی که قطعاً بهرهوری بالایی ندارد. اصولاً مؤسسات کاریابی یا پلتفورمهای مشابه آنها با داشتن اطلاعات وسیعتر میتوانند بسیار سریعتر و بهینهتر تقاضاکنندگان و عرضهکنندگان نیروی کار را به هم متصل کنند.
تبدیل دلسردی از کاریابی به ترک بازار کار؟
اما آیا نیافتن شغل و در نتیجه دلسردشدن از شاغلشدن تبدیل به عامل مهمی شده تا عده زیادی دست از جستوجو بکشند و تبدیل به جمعیت غیرفعال (غیرمشارکتکننده در بازار کار) شوند؟ شکل زیر نشان میدهد عوامل بسیار مهمتری از این موضوع وجود دارد. به ویژه در زنان که اکثریت جمعیت غیرفعال را تشکیل میدهند، حدود هشتاد درصد از افراد غیرفعال علت عدم جستوجو برای شغل را مسئولیتهای شخصی یا خانوادگی عنوان میکنند. اما در مردان دو عامل تحصیل و بینیازی از انجام کار (احتمالاً به خاطر داشتن درآمد غیرشغلی) مهمترین دلایل کارنکردن هستند.
ناکامی در پیداکردن کار معمولاً چقدر طول میکشد؟
شکل زیر نشان میدهد ۵۰ درصد از زنانی که بیکار محسوب میشوند (یعنی به دنبال کار هستند اما نتوانستهاند شاغل شوند) بیش از ۱۸ ماه در این وضعیت باقی میمانند. اما به نظر میرسد مدت انتظار مردان بیکار برای پیداکردن شغل کمتر است، به طوری که ۳۲ درصد آنها فقط یک تا دو ماه منتظر میمانند. اما ۲۸ درصد از آنها نیز ۱۹ ماه و بیشتر معطل یافتن شغل میشوند. پس مشخص است که در مجموع اصطکاکهای بازار کار ایران آنقدری هست که مدت زیادی افراد بیکار را پشت در نگه دارد.
حدی از انتظار برای شغلیابی طبیعی است، اما مدت زیاد آن نشان میدهد سازوکارهای لازم برای وصلکردن کارفرماها به عرضهکنندگان نیروی کار در ایران ضعف جدی دارند.
دوشغلهها بیشتر چه شغلی دارند؟
جدول زیر نشان میدهد حدود ۶۷۹ هزار نفر از شاغلان، دوشغله هستند. در وهله اول واضح است که اکثریت این جمعیت دوشغله، یعنی ۶۲۵ هزار نفر، شغل اولشان در بخش خصوصی است. از این تعداد نیز، ۱۴۴هزار نفر از رسته حقوقبگیران بخش خصوصی و ۴۰۵ هزار نفر کارکن مستقل هستند. جالب آن که بیشتر افراد این جمعیت به عنوان شغل دوم سراغ شغل «کارکن مستقل» در بخش خصوصی رفتهاند. بنابراین حقوقبگیران بخش خصوصی هم برای شغل دوم اکثراً به سمت مشاغل اصطلاحاً آزاد میروند و کسبوکاری مستقل برای خودشان راه میاندازند تا درآمد بیشتری کسب کنند. این تمایل میان ۵۳ هزار حقوقبگیر بخش دولتی که دوشغله هستند نیز دیده میشود؛ شغل دوم نیمی از آنها کارکن مستقل است.
رویگردانی نیروی کار جوان از کشاورزی
همانطور که نمودار زیر نشان میدهد، توزیع سنی نیروی کار ماهر بخش کشاورزی بسیار متفاوت از سایر فعالیتهای اقتصادی است که توزیع برخیشان در نمودار نشان داده شده است. به نظر میرسد در بخش کشاورزی، جنگلداری و ماهیگیری میانگین سنی نیروی کار افزایش یافته و جایگزین کافی از نیروی کار جوان برای نیروی کار پابهسنگذاشته وارد این بخش نشده است.
اما در میان شاغلانی مثل کارگران مشاغل ساده و صنعتگران، توزیع سنی طبیعیتری وجود دارد که در آن سنین میانه بیشترین درصد جمعیت را دارند، سنین پایین هنوز کامل وارد بازار کار نشدهاند و سنین بالا هم در حال خروج هستند. میانگین سنی میان مدیران بالاتر است که با توجه به نیاز به تجربه کاری بیشتر برای تصدی جایگاههای مدیریتی، توزیع آن منطقی به نظر میآید.
تصویر مشاغل غیررسمی در ۱۴۰۰
اگر چه در سطح خرد منطقا افراد تمایل دارند که کسب و کار خود را از دید عوامل قانونی پنهان کنند تا اسیر جزئیات اداری و مسائل نظارتی نشوند؛ اما در صورتی که همه افراد به چنین وضعیتی گرایش پیدا کنند عملا امکان قاعدهگذاری بازار کار توسط سیاستگذار از دست میرود و به همین دلیل کاهش اندازه اشتغال و بیکاری غیررسمی یکی از مهمترین اولویتهای هر نوع سیاستگذاری مرتبط به بازار کار و اشتغال است. به عنوان مثال دارا بودن بیمه به واسطه شغل میتواند یکی از نشانههای کیفیت بالای شغل و پایداری نسبی آن باشد و به همین دلیل بیمه به عنوان یکی از مهمترین ابعاد اشتغال رسمی شناخته میشود که در شکل زیر حقایقی از این متغیر را مشاهده میکنیم.
علیرغم آنکه ایران در سال ۱۴۰۰ حدود ۵۷ میلیون جمعیت در سن کار (۱۵ تا ۶۵ سال) دارد، اما همانطور که در نمودار بالا مشاهده میکنیم تنها ۲۵.۸ میلیون نفر تمایل دارند در بازار کار مشارکت کنند و از رقم فوق نیز حدود ۲۳ میلیون نفر شغل مییابند. اما هنگامی که در ساختار بازار کار دقت میکنیم متوجه میشویم که از ۲۳ میلیون جمعیت شاغل تنها حدود ۱۰ میلیون نفر دارای بیمه هستند و ۱۳.۵ میلیون نفر در بازار کار غیر رسمی حضور دارند که کیفیت بسیار پایینی دارد. این دادهها نشان میدهد شاغلین غیر رسمی نسبت به سال ۱۳۹۸ حدود یک میلیون و صد هزار نفر کاهش داشتهاند و در مقابل شاغلین بخش رسمی حدودا ۳۰۰ هزار نفر افزایش یافتهاند.
با توجه به اینکه سهم بیمه تامین اجتماعی نسبتی مستقیم از حقوق پرداختی است، طبیعی است که بخشی از کارفرمایان ترجیح دهند یا بخشی از نیروی کار خود را کاهش دهند یا در ازای نگه داشتن نیروی مذکور احتمالا آن از شمول بیمه خارج کنند. میدانیم عملا در بخشهای دولتی یا نزدیک به دولت چنین اتفاقی نخواهد افتاد و مثلا اگر تعداد کل کارمندان دولتی را ۲.۲ میلیون نفر در نظر بگیریم، تقریبا همه آنها از پوشش بیمهای برخوردار هستند. در نتیجه مساله اساسی آن است که کاهش مذکور در شغلهای متزلزلتر اتفاق خواهد افتاد و دادههای فوق نیز این حقیقت که بازار کار غیر رسمی در برابر شوکهای بیرونی آسیبپذیر است را تقویت میکند.