دکتر ستاره بهشتی – هیات علمی دانشگاه تهران
موسیقی همانطور که زنده یاد استاد علی اکبر دهخدا آن را علم نغمات خواند از زمان پیدایش بشر همواره جزئی جداناپذیر از تاریخ زندگی او بوده است. امروزه موسیقی در ۱۹۳ کشور جهان از ارزش و جایگاه مناسب در ساختار فرهنگی، حاکمیتی، اجتماعی و اقتصادی برخوردار بوده و به دلیل تاثیرگذاری آن بر رشد شخص و جامعه توجه ویژه ای به آن می گردد.
طبقه بندی سبک های موسیقی و توجه به جزئیات در هریک از دسته ها از نظر هنری، مذهبی، عامه پسند و سنتی و محلی در طول این سال ها با گسترش فن آوری های نوین ترویج یافته است و سرمایه گذاری های گسترده توسط بخش دولتی و خصوصی در آن انجام می پذیرد. میزان سرمایه گذاری در اقتصاد موسیقی بیست کشور اقتصاد اول دنیا به طور قابل توجهی در زمینه های آموزش، برگزاری جشنواره های تخصصی، صنعت پخش و ضبط، صنعت ساخت آلات موسیقی و صنعت تبلیغات و آگهی و فیلم به دلیل افزایش بهره وری و رشد اقتصادی به شدت رشد و توسعه یافته است و به این دلیل است که در جوامع مدرن که بیش از هفتاد درصد اقتصاد آن ها براساس خدمات و سرویس تعریف گردیده به این مهم بسیار توجه ویژه ای می گردد.
آمارهای اقتصادی در سال ۲۰۲۱ نشان از درآمد بیست و شش میلیارد دلاری در صنعت موسیقی می دهد که حدود هفده میلیارد دلار آن متغلق به صنعت پخش بوده است. از علل آن می توان به رشد و توسعه صنعت موسیقی و ارتباط آن با پارامترهای دیگر رشد در اقتصاد صنایع و علوم دیگر دانست که از مهمترین دستاوردهای آن بصورت پیوسته ارتقا و بهره وری نیروی انسانی یک جامعه می باشد. همچنین ارتباط موسیقی و صنعت گردشگری موضوع قابل توجهی در میزان درآمدزایی و معرفی کشورها در عرصه جهانی می باشد تا بدان شکل قدرت و توان فرهنگی و اجتماعی خود را معرفی و نمایشی مثبت و کارا از کشورشان به تماشا بگذارند.
در ایران موضوع موسیقی با ریشه تاریخی همواره در کنار زندگی اجتماعی مردم در جریان بوده است در حالی که در طی دهه های گذشته پس از انقلاب همواره بر اصل موسیقی اصیل و هنری توسط حاکمیت صحه گذاشته شده است ولی با نقوذ موسیقی های متنوع عامه پسند هنوز راهکاری برای مدیریت آن اندیشیده نگشته است. اگر چه که اصل بشر دارای تنوع خواهی می باشد ولی ارجح است که فرد در انتخاب موسیقی با تمرکز بر توان شنیداری و تشخیص صحیح ضمن توسعه علم موسیقی هنری خود از معرض قرار گرفتن در برابر هر نوع متن و صدا پرهیز نماید. این موضوع حتی در موسیقی مذهبی بایستی به شدت مورد توجه قرار گیرد و آموزش های لازم بر آن استوار گردد.
در سال ۱۴۰۰ طی یک نظرسنجی دانشجویی- هنرجویی که از مناطق مختلف کشور با داده های جامعه آماری هزارتایی انجام گردید نتایح زیر استخراج گردیده است.
هر ایرانی در طول یک شبانه روز حتی به مدت چند دقیقه در معرض نوعی از طبقه بندی موسیقی در سطح جامعه و یا محیط شخصی قرار گرفته است. از هر یکصد شهروند تهرانی در طول شبانه روز حدود ۳۵ نفر به نوعی با علاقمندی به شنیدن نوعی از طبقه بندی موسیقی خود را در معرض آن قرار می دهند و جزوی از دنبال کنندگان موسیقی می باشند. سایر ۶۵ نفر شهروند تهرانی در طول شبانه روز تنها در محیط اجتماعی در معرض شنیدن آوای موسیقی قرار می گیرند که به نوعی به ارتباطات اجتماعی شهری و محیط اجتماعی آنان بر می گردد. در این میان بیش از ۵۰ درصد افرادی که روزانه به شنیدن رادیو علاقمند می باشند با رادیو آوا آشنایی داشته و در ساعاتی از روز آن را دنبال می نمایند. از میان نمونه آماری کشوری کمتر از ۲ درصد بصورت جدی نوازندگی موسیقی یا آوازی حرفه ای را دنبال می نمایند که این میزان در استان های حاشیه ای کشور نسبت به استان های مرکزی تا حدود ۵ درصد بیشتر است همچنین براساس نظرسنجی افراد شنونده در موسیقی در ایران به دلیل عدم آموزش های کافی شنیداری علم موسیقی تمرکزی بیشتری بر متن نسبت به آوای موسیقی دارند که نشان از ضعف در سرمایه گذاری در آموزش در دوران کودکی تا بزرگسالی می باشد و توجه به آن از اصول ایجاد موسیقی فاخر در کشور می باشد.
از علل ضعف در ساختار و توسعه روشمند و فرایند محور در موسیقی هنری باید نگاهی عمیق به ساختارها و شرح وظایف نهادهای حاکمیتی بیاندازیم. چهار نهاد وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و فرهنگستان هنر از مهمترین نهادهای حاکمیتی و از متولیان و سیاست گذاران موسیقی در کشور می باشند.
وزارت آموزش و پرورش در طی دهه های گذشته تنها بر مدیریت عمومی هنرستان های موسیقی توجه نموده است و بصورت کلی آموزش موسیقی را از برنامه درسی دوازده سال درسی دانش آموزان خارج گردانید. در این حین مدرسان هنرستان های موسیقی با تلاش گسترده بصورت انفرادی و تجربی سعی در زنده نگه داشتن موسیقی در سطح متوسطه هنرستان ها داشته اند که نتایج آن با این بضاعت کم ولی اثرگذار قابل تقدیر است.
وزارت علوم ، تحقیقات و فن آوری در دهه های بعد از انقلاب با همکاری اساتید و اعضای هیات علمی خود در دانشکده های موسیقی در کشور سعی نمود که علوم موسیقی را بصورت روش مند در کشور فعال نگه دارد که متاسفانه به دلیل عدم سرمایه گذاری و در اولویت نبودن علوم موسیقی در برنامه های توسعه ای علمی و فرهنگی کشور متاسفانه بیشترین علاقمندی محدود به دانشگاه تهران و دانشگاه هنر باقی ماند. از مهمترین نواقص در ساختارهای آموزشی عدم ارتباط بسیار قوی مابین وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم بوده است از آنجا که در رشته های هنری دانشگاه های سراسر دنیا، دانشجویان موضوعات حرفه ای و علمی را در دوران کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری تکمیل می نمایند عملا فرصتی برای آموزش های پایه و ابتدایی در این دوران موجود نمی باشد. این موضوع با توجه به خارج شدن برنامه درسی موسیقی از مقاطع ابتدایی و متوسطه به آموزشگاه های موسیقی محول گردیده که بر عهده گرفتن هزینه های آن مختص هر خانواده با هر شرایط مالی نمی باشد و عملا این گروه از استعدادها بدون شناسایی متاسفانه از عدالت اجتماعی محروم می باشند.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که نهاد سیاست گذار و مجری جشنواره های تخصصی می باشد به دلیل عدم شفافیت برنامه توسعه فرهنگی و عدم بودجه کافی فرهنگی در ساختار بودجه ریزی کشور، بیشتر از ارتقا سطح موسیقی در کشور بر روش های کنترلی و نظارتی استوار و فعال می باشد. از جمله این نظارت ها می توان به نظارت بر اجراهای صحنه ای، تولیدات موسیقیایی، امور مجوزها و نظارت بر آموزشگاه های موسیقی نام برد.
فرهنگستان هنر طبق شرح وظایف اعلام شده در اساسنامه نهاد مشورتی هنری حاکمیت می باشد و پیشنهادهای لازم را بایستی در جهت توسعه هنری ارائه نماید تا در برنامه ریزی های بلند مدت حاکمیتی موجب بسط و گسترش هنر در روابط ملی و بین المللی گردد.
با توجه به آنچه که تاکنون در این چهار نهاد حاکمیت در حال انجام میباشد پیشنهاد میگردد که ریاست محترم جمهور ضمن اهمیت جایگاه موسیقی و نقش اجتماعی و اقتصادی آن ضمن درخواست برنامه بلندمدت و ترسیم نقشه راه فرهنگی هنر موسیقی از فرهنگستان هنر بر تهیه آن تاکید نماید و سپس با مشخص نمودن چهارچوبهای لازم بر نقش آموزش موسیقی در وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری در جهت تربیت نسل توانمند تمرکز نموده و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را مامور و مجری بر عهده گرفتن توسعه هنر موسیقی در کشور نماید.
لذا در این خصوص لازم است که اساتید مجرب علوم موسیقی در تعریف درست و ساختارمند برنامه آموزش موسیقی در مشارکت فعال قرار بگیرند تا هنرجویان از سنین کودکی تا بزرگسالی دارای مهارت های کافی در زمینه علوم موسیقی باشند و بر فرهنگ و هنر این سرزمین بیافزایند.
در اینصورت متولیان حاکمیتی میتوانند از موسیقی در جهت توسعه ارتباطات فرهنگی استفاده نموده و با رشد و ارتقا آن نه تنها موجب معرفی ساختارهای حاکمیتی کشور به جهان گردند که حتی دریچههای اقتصادی بیشماری را در این مسیر توسعه و رشد دهند و به این مهم همچون کشورهای پیشرفته برسند که موسیقی یکی از عوامل اتحاد ملی و افزایش حس وطن پرستی در کشور میباشد.