قبل از اینکه صحبت سایر اعضا تمام شود، رهبر جدید حزب دست در کیف خود کرد و یک کتاب درآورد. در میانه صحبت ما او کتاب را بالا گرفت تا همگان آن را مشاهده کنند. او با قدرت گفت "این چیزی است که به آن باور داریم". سپس کتاب را محکم به روی میز کوبید. این روایت از باورمندی مارگارت تاچر، رهبر حزب محافظه کار بریتانیا به کتابی است که در اولین مونولوگ کتاب فردا مانی بشرزاد درباره آن صحبت کرده است. کتاب منشور آزادی از فردریش فون هایک.
جدای از اهمیت این کتاب در تاریخ اندیشه قرن بیستم و جریانات بین المللی، اهمیت این کتاب برای مخاطب ایرانی، ارزشمندی این کتاب را دو چندان میکند، به این دلیل که بسیاری از ایرانیها توسعه را امری نیازمند برنامه ریزی متمرکز و مقتدر از بالا به پایین میبینند و اعتقاد دارند میان توسعه و آزادی باید یکی را انتخاب کرد؛ و به این دلیل که مسیر آزادی قالبا هرج و مرج است پس بهتر است به خودکامگی تن دهیم اما به توسعه برسیم. این کتاب تفسیر دیگری دارد؛ توسعه از مسیر آزادی.
قلب اصلی بحث این کتاب این است که بدون آزادیهای فردی، تمدن پیشرفت نخواهد کرد. تمدن حاصله نهادهای خودجوشی است که بدون برنامه ریزی مرکزی یک ذهن، بلکه از طریق کنش آزادانه افراد جامعه با دانش فردی خود به وجود آمدند. لازمه شکل گیری این نهادها، آزادی فردی است. لازمه شکل گیری آزادی فردی، حاکمیت قانون است. زمانی که یک جامعه باور خود به آزادی را از دست میدهد وارد بحران میشود، بحرانی که هایک تا آنجا پیش میرود که ادعا میکند میتواند یک تمدن را از بین ببرد.