متن این مصاحبه به این شرح است:
پراجکت سندیکا: شما در خاطرات جدید خود، «زندگی در قرن آمریکایی»، سیاستهای جیمی کارتر رئیسجمهوری ایالات متحده را برای اطمینان از اینکه پلوتونیوم حاصل از اورانیوم در راکتورهای هستهای دوباره پردازش و استفاده نمیشد را توصیف میکنید. آیا قانون یا ابتکار قابل مقایسهای وجود دارد که بتواند به کاهش خطرات هستهای امروز کمک کند؟ همانطور که اخیراً نوشتهاید، «شرایط به شکل خاصی وخیم به نظر میرسد؟» چشمگیرترین شکافها در تلاشهای کنونی برای منع اشاعه سلاحهای هستهای چیست؟
جوزف اس. نای جونیور: آغاز دهه ۱۹۷۰ با گسترش ترس از کمبود نفت و این باور که جهان اورانیوم کافی برای تامین انرژی همه راکتورهای هستهای مورد نیاز برای جایگزینی نفت ندارد، متمایز شد. ما به سمت اقتصاد مبتنی بر پلوتونیوم - یک ماده قابل استفاده در تسلیحات - حرکت کردیم. برخی پیشبینی کرده بودند که دهها کشور به زودی به سلاح هستهای دست خواهند یافت. با این حال، امروز، تنها ۹ کشور دارای سلاح هستهای وجود دارد - هنوز هم بسیار زیاد است، اما بسیار کمتر از حد انتظار - و اجرای چرخه سوخت حفاظت شده بینالمللی «تک گذر»، چرخه سوخت (که باعث میشود پلوتونیوم در سوخت مصرفشده ذخیره شده محبوس شود) یکی از دلایل اصلی است. امروزه، خطر گسترش سلاحهای هستهای کمتر از یک فناوری جدید ناشی میشود تا از دست دادن اعتبار در بازدارندگی گسترده. تهاجم تمام عیار روسیه به اوکراین که در سال ۱۹۹۴ از تسلیحات هستهای خود دست کشید، برخی کشورها را در مورد وضعیت غیرهستهای خود به فکر واداشته است. بازگرداندن اعتبار چتر هستهای ایالات متحده –به طور مشخص با اطمینان دادن به متحدانمان که به دنبال انزواگرایی نیستیم- اکنون ضروری شده است.
پراجکت سندیکا: در مقالهای با عنوان «عظمت و افول آمریکا» در ماه فوریه نوشتید: (به طور نسبی) آمریکا از زمان پایان جنگ جهانی دوم در حال افول بوده است. زمانی که نیمی از اقتصاد جهان را تشکیل میداد و انحصار سلاحهای هستهای را در اختیار داشت. اما این اتفاق بلافاصله پس از جنگ سرد بود که ایالات متحده «لحظه تک قطبی» خود را داشت. تا چه اندازه تکه تکه شدن جهانی امروز ریشه در آن دوره حساس دارد؟ سیاستگذاران ایالات متحده چه چیزی را درست انجام دادند و کجا اشتباه کردند؟
جوزف اس. نای جونیور: در دوره بین فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ و شروع رشد سریع اقتصادی چین، تحلیلگران ایالات متحده را تنها ابرقدرت جهان توصیف کرده است. این امر به غرور در میان برخی از سیاستگذاران ایالات متحده دامن زد، به طوریکه آنها در برآورد میزان کنترل واقعی ایالات متحده بر امور جهانی زیادهروی کردند. حمله سال ۲۰۰۳ به عراق نمونهای از این موارد است. شکست نظامی رژیم صدام حسین برای آمریکا و متحدانش آسان بود، اما تغییر در عراق چه رسد به خاورمیانه داستان دیگری بود. دنیا هرگز به آن سادگی نبود که برخی از سیاستگذاران باور داشتند، و امروز حتی پیچیدهتر هم شده است.
پراجکت سندیکا: شما از بکار بردن اصطلاح «جهان جنوب» توسط کسانی که به عنوان مثال ادعا میکنند که کشورهای در حال توسعه به طور فزایندهای با ایالات متحده و غرب از منظر ژئوپلیتیک بیگانه میشوند، انتقاد کردهاید. با وجود اصطلاحات گمراهکننده، به نظر میرسد که واکنش شدیدی در میان کشورهای در حال توسعه و بازارهای نوظهور شکل میگیرد که چین اخیراً به دنبال جلب رضایتشان بوده است. ایالات متحده و متحدانش در پاسخ به این واکنش چه اقداماتی باید انجام دهند؟
جوزف اس. نای جونیور: اصطلاح «جهان جنوب» توده های بسیاری از کشورهای با درآمد متوسط و پایینتر را با نیازهای اقتصادی متنوع و فرهنگهای سیاسی و همکاریهای گوناگون را گرد هم میآورد. بسیاری از کشورهای مهم مانند هند حتی در جنوب خط استوا قرار ندارند. درست است که چین به چنین کشورهایی مشتاق شده است. اما، تا کنون، نتایج متفاوت بوده است. نظرسنجیهای پیو نشان میدهد که ایالات متحده همچنان در بیش از ۲۴ کشور مورد بررسی، قدرت جذاب یا نرمتری نسبت به چین دارد. اگرچه بسیاری خواهان دسترسی به بازار بزرگ چین هستند، اما از حضور آمریکا برای جلوگیری از قلدری چینی ها نیز استقبال میکنند. یک سیاست هوشمندانه ایالات متحده منعکس کننده نیازها و منافع هر کشوربه طور جداگانه است، نه اینکه همه آنها را یک جور ببیند یا در یک قالب بگذارد.
پراجکت سندیکا :در «زندگی در قرن آمریکایی»، شما نقش سیاسی گروههای غیردولتی، طرحها و شبکههای غیردولتی را برجسته میکنید. چگونه این بازیگران غیردولتی قدرت ایالات متحده را شکل میدهند و چگونه می توان از نفوذ آنها برای حمایت از یک سیاست خارجی سازنده، به ویژه در زمان تغییرات گسترده ژئوپلیتیکی و قطبی شدن عمیق داخلی، استفاده کرد؟
جوزف اس. نای جونیور: سازمانهای غیردولتی گاهی میتوانند اطلاعات را به طور مؤثرتری نسبت به جلسات رسمی دولتی، که محدود به پروتکل هستند کاوش کرده و آن را انتقال دهند. در طول جنگ سرد، «جنبش پاگواش» به هموار کردن راه جهت کنترل تسلیحات هستهای کمک کرد. امروزه تعداد زیادی «Track ۲»(دیپلماسی مسیر دوم) از مکالمات بین ایالات متحده و چین وجود دارد. در کتاب مثالهایی از کمیسیون سه جانبه که من در آن ریاست مشترک داشتم و از گروه استراتژی آسپن، که در دهه ۱۹۸۰ به شکل گیری آن کمک کردم و هنوز هم برگزار میشود، میآورم.
پراجکت سندیکا :در کتاب خود، تلاشهای خود را برای (زن پسندتر) کردن دانشگاه کندی هاروارد بازگو میکنید. رویکردهای خود و تأثیر آنها را شرح دهید.
جوزف اس. نای جونیور: برای شروع، نسبت زنان دانشجو و اساتید را افزایش دادیم، از جمله استخدام یک زن برای پست حیاتی ریاستاجرایی. ما همچنین یک برنامه زنان و سیاست عمومی ایجاد کردیم، میزبان شورای زنان رهبران جهان بودیم و همچنین کنفرانس بین المللی زنان برگزار کردیم. هنوز جای پیشرفت وجود دارد، اما دانشگاه در مسیر درستی قرار دارد
پراجکت سندیکا: شما در پیشگفتار کتاب مینویسید، «داستانی که من میگویم شخصی است»، «اما امیدوارم به مورخان کمک کند که به گذشته نگاه کنند وبه نوادگان ما برای نگاه به آینده.» امیدوارید نسل بعدی رهبران آمریکا چه درس هایی از داستان شما بگیرند؟
جوزف اس. نای جونیور: در مجموع، ایالات متحده در رقابت قدرتهای بزرگ جایگاه محکمی دارد، اما اگر در خصوص صعود چین دچار آشفتگی شویم و یا در برابر پیشرفت آن همچنان خود را برتر ببینیم آنگاه بازی را ضعیف جلو خواهیم برد. دور انداختن کارت های با ارزش - از جمله متحدان قوی و نفوذ در نهادهای بین المللی - اشتباه بزرگی خواهد بود. با این حال، بزرگترین نگرانی من در مورد تغییراتی است که در داخل اتفاق می افتد. حتی یک کشور با نفوذ خارجی عظیم می تواند فضیلت و جذابیت داخلی خود را در برابر دیگران از دست بدهد. امپراتوری روم مدتها پس از حکمرانی در قالب جمهوری همچنان به حیات خود ادامه داد.
در پایان کتاب چنین خلاصهای آمده است
امروز جهان ثروتمندتر و پرخطرتر از هر زمان دیگری است. گاهی از من میپرسند که آیا به آینده این کشور خوشبین هستم یا بدبین؟ من در پاسخ میگویم: «کاملا خوشبین.» آمریکا مشکلات زیادی دارد - قطبیشدن، نابرابری، عدم اعتماد، تیراندازیهای دستهجمعی، مرگهای ناشی از ناامیدی ناشی از مواد مخدر و خودکشی - فقط به نام بردن چند موردی که تیتر خبرها هستند اشاره کردم. جایی برای بدبینی وجود دارد. در عین حال، ما از دوره های بدتری در دهه های ۱۸۹۰، ۱۹۳۰و ۱۹۶۰ جان سالم به در بردهایم. با وجود تمام معایب ما، ایالات متحده جامعهای نوآور است که در گذشته توانسته خود را بازآفرینی و اختراع کند. شاید نسل Z بتواند دوباره این کار را انجام دهد. امیدوارم.
مترجمان: آنا یوسفیان و زهرا شیخی
منبع: The Project syndicate