فردایاقتصاد: ایتالیا روز یکشنبه با انتخاب ائتلاف راستگرای افراطی به رهبری جورجیا ملونی، برگ جدیدی از تاریخ اروپا را ورق زد.
به گزارش نیویورک تایمز، نتایج اولیه بامداد روز دوشنبه نشان داد که خانم ملونی 45 ساله، رهبر حزب ملیگرای برادران ایتالیا، حزبی برخاسته از بقایای فاشیسم، که یک ائتلاف راستگراست را رهبری کرده و اکثریت پارلمان را بهدست آورده است و یک جناح چپ متزلزل را شکست دادند.
هنوز تا تشکیل پارلمان و دولت جدید هفتهها باقی است. در طول این مدت باقیمانده، احتمالا رایزنیها در میان احزاب راستگرایی که اختلافات عمیقی با یکدیگر دارند، افزایش خواهد یافت. اما حضور قدرتمند خانم ملونی، که حزبش، یعنی برادران ایتالیا حدود ۲۶ درصد آراء را به دست آورده، او را به محبوبترین گزینه برای تبدیل شدن به نخستین نخست وزیر زن ایتالیا تبدیل کرده است.
در حالیکه ملونی حامی سرسخت اوکراین در جنگ با روسیه است، شرکای ائتلاف راستگرای او عمیقاً ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، را تحسین و از تحریمها علیه مسکو، انتقاد میکنند.
خانم ملونی، که به خاطر فن بیان و البته «کیش شخصیت» شهرت دارد، در یک سخنرانی پیروزمندانه در حدود ساعت ۳ بامداد به وقت ایتالیا گفت: «از ایتالیاییها نشانه روشنی بهدست آمده که میخواهند راست میانه ایتالیا را رهبری کند.»
خانم ملونی پس از بیان اینکه از یک «کارزار انتخاباتی خشونتآمیز» و پر از حملات ناعادلانه رنج برده است، درباره «احترام متقابل» و بازسازی «اعتماد به نهادها» صحبت کرد. او ادامه داد: «ما در نقطه آغاز هستیم. ایتالیا ما را انتخاب کرد و ما هرگز به آن خیانت نخواهیم کرد.»
این پیروزی در انتخاباتی با مشارکت کمتر از حد معمول، در حالی بهدست میآید که احزاب به حاشیه رانده شده سابق با میراث نازی یا فاشیستی در حال ورود به جریان اصلی - و پیروزی در انتخابات - در سراسر اروپا هستند.
در این ماه، یک گروه راستگرای تندرو که توسط نئونازیها تأسیس شده است، به بزرگترین حزب در ائتلاف احتمالی حکومت سوئد تبدیل شد. پیشتر و در انتخابات ریاستجمهوری فرانسه، مارین لوپن، رهبر راست افراطی -برای دومین بار متوالی- به دور نهایی انتخابات ریاست جمهوری رسید. در اسپانیا، حزب راست افراطی بُکس، حزبی که نزدیک به خانم ملونی است، در حال افزایش قدرت است.
اما این ایتالیا، زادگاه فاشیسم و یکی از اعضای بنیانگذار اتحادیه اروپا است که بزرگترین شوک را به سراسر قاره سبز وارد کرد. این شوک در حالی وارد میشود که ماریو دراگی، که یک میانهروی طرفدار اتحادیه اروپاست که صدها میلیارد دلار برای مدرنسازی نهادهای ایتالیایی و کمک به اوکراین برای مقاومت در برابر روسیه هزینه کرد.
دبورا سراکیانی، یکی از رهبران حزب دموکرات که عملکرد ضعیفی در انتخابات اخیر داشت و اکنون رهبری اپوزیسیون را بر عهده خواهد داشت، بامداد دوشنبه در بیانیهای اعلام کرد: «این یک روز غمانگیز برای کشور است.»
پیروزی خانم ملونی نشان داد که جذابیت ناسیونالیسم -که او از مدافعان قوی آن است- بهرغم پیشرفتهای اتحادیه اروپا همچنان باقی مانده است. کشورهای عضو اتحادیه اروپا در سالهای اخیر با هم متحد شده بودند، ابتدا برای مبارزه با همهگیری ویروس کرونا و سپس آغاز بزرگترین درگیری در اروپا از زمان جنگ جهانی دوم توسط ولادیمیر پوتین.
اکنون بزرگترین دغدغه نهادهای اروپایی این است که ائتلاف راستگرای تحت رهبری جورجیا ملونی، چگونه و چقدر میتواند انسجام نهادهای اروپایی را تهدید کند.
خانم ملونی قاطعانه و بهطور مداوم از اوکراین و حق دفاع از خود در برابر تجاوز روسیه حمایت کرده و قول داده است که در صورت نخست وزیری به اوکراین کمک تسلیحاتی کند. اما شرکای ائتلافی او -ماتئو سالوینی، رهبر سرسخت اتحادیه شمال (لگا نورد) و نخست وزیر سابق سیلویو برلوسکونی – طرفدار ولادیمیر پوتین هستند، تحریمها علیه روسیه را زیر سوال میبرند و تبلیغات او را تکرار میکنند.
این مطلب را هم بخوانید:
دفاع تمام قد برلوسکونی از ولادیمیر پوتین
شکنندگی و رقابت تلخ بین رهبران جناح راست میتواند برای ائتلاف راستگرای پیروز در ایتالیا، عمر دولت آینده این کشور را کوتاه کند. برخی از تحلیلگران سیاسی اما باور دارند که خانم ملونی پس از رسیدن به قدرت، ممکن است وسوسه شود که حمایت خود از تحریمها علیه روسیه که در ایتالیا محبوبیت ندارند را کاهش دهد.
اگر این اتفاق رخ دهد، این نگرانی را برای اتحادیه اروپا ایجاد میکند که ایتالیا موضع متحد این اتحادیه در برابر روسیه را شکننده خواهد کرد.
ملونی بخش بزرگی از کمپین انتخاباتی خود را صرف این موضوع کرد که به مخاطبان خارج از ایتالیا اطمینان دهد که حمایت او از اوکراین خدشهناپذیر است. او با محکوم کردن موسولینی که زمانی او را تحسین میکرد و همچنین گذشته فاشیستی ایتالیا به دنبال رفع نگرانی بود. ملونی همچنین تلاش کرد تا فاصله خود را با مارین لوپن و ویکتور اوربان، نخست وزیر مجارستان که قبلاً از آنها الگو میگرفت، حفظ کند.
اما این چرخش آشکار بیشتر برای بازارهای بینالمللی بود تا رای دهندگان ایتالیایی؛ رایدهندگانی که چندان به گذشته او یا حتی تمایل او به دموکراسیهای غیرلیبرال اهمیتی نمیدادند. تحلیلگران سیاسی بر این باورند که رایدهندگان ایتالیایی به راست گرایش پیدا نکردهاند، اما مانند همیشه رهبری جدید متوسل شدند که بتواند همه مشکلات آنان را حل کند.
جورجیا ملونی احتمالا توانست در بهترین زمان، در بهترین مکان قرار بگیرد. حزب او عملا تنها حزب بزرگی بود که خارج از دولت وحدت ملی ماریو دراگی باقی ماند و به او اجازه داد سهم فزایندهای از مخالفان را جذب کند. حمایت او از چهار درصد به حدود ۲۶درصد افزایش یافت.
پس از خروج یک حزب از دولت فراگیر ماریو دراگی در ماه ژوئیه، احزاب دست راستی که مشتاق حضور در انتخابات بودند تا برنده شوند، فرصت را غنیمت شمردند و با ملونی در یک موقعیت دو قطبی قرار گرفتند.
با این همه در نهادهای ایتالیایی نگرانی چندانی وجود ندارد که او دموکراسی ایتالیا را تضعیف کند – او در طول دولتهای تکنوکرات غیرمنتخب ایتالیا، همواره یک مدافع ثابت انتخابات بود و مدتی طولانی در پارلمان عضویت داشته است.
همچنین این باور عمومی وجود دارد که وابستگی ایتالیا به صدها میلیارد یورو کمک مالی از اتحادیه اروپا، ملونی و دولتش را مجبور خواهد کرد تا از برنامههای هزینهای، اصلاحات و طرح کلی ارائه شده توسط ماریو دراگی پیروی کند. پولها برای برنامهها و بخشهای مشخص میآید و باید معیارهای سختگیرانهای را رعایت کنند. اگر او مسیر خود را تغییر دهد، ایتالیا ممکن است این کمکها را از دست بدهد. این در شرایطی است که انتظار میرود افزایش قیمت انرژی و تورم - که بیشتر آن ناشی از تحریمهای روسیه است - در ماههای آینده بدتر شود.
اما نگرانی اصلی در مورد بیتجربه بودن ملونی و عدم تخصص فنی حزب او، بهویژه در اداره سومین اقتصاد بزرگ منطقه یورو است. ماریو دراگی که یک اقتصاددان است و پیشتر ریاست بانک مرکزی اتحادیه اروپا را هم برعهده داشته، تلاش کرده تا ارتباط نزدیک خود را با ملونی حفظ کند تا از حمایت او از اوکراین، همچنین تداوم برنامه بهبود وضعیت اقتصادی در ایتالیا مطمئن شود.
با این همه، خانم ملونی نشاندهنده یک شکست تاریخی در راس دولت ایتالیا است.
او از عصر سیاسی پسافاشیست و راستگرای افراطی میآید قصد داشت تا با استفاده از نمادها و متون جدید، بهویژه «ارباب حلقهها» و دیگر آثار نویسنده بریتانیایی جی.آر.آر تالکین، این مفاهیم را بازتعریف و از سوی دیگر فاصله خود با تابوهای فاشیسم را هم حفظ کند.
او با یک مادر مجرد در یک منطقه کارگری در رم بزرگ شد و زن و مادر بودن در هویت سیاسی او نقش اساسی داشته است. او یکبار در حالی که باردار بود نامزد شهرداری شد، زیرا گفت مردان قدرتمند به او گفته بودند که نمیتواند. معروفترین سخنرانی او عبارت است از: «من یک زن هستم. من یک مادر هستم.»
زن بودن او را از شرکای ائتلافیاش، بهویژه آقای برلوسکونی، که موضوع رسواییهای جنسی بیپایان است، متمایز کرده و تغییر بزرگی را رقم زده است.
اما ملونی، برلوسکونی و سالوینی دیدگاه راستگرایانهای برای ایتالیا دارند. خانم ملونی خواستار محاصره دریایی مهاجران است و ترس در مورد «جایگزینی بزرگ» به جای ایتالیاییهای بومی را گسترش میدهد.
نظریه جایگزینی بزرگ، یک نظریه ملیگرایانه سفیدپوستی است، که توسط نویسنده فرانسوی رنو کامو منتشر شده است. بر اساس این نظریه، بیان میکند جمعیت سفیدپوست فرانسوی -و همچنین جمعیتهای سفیدپوست اروپایی بهطور کلی- از طریق مهاجرت دستهجمعی، رشد جمعیتی و کاهش نرخ زاد و ولد در اروپا از نظر جمعیتی و فرهنگی با افراد غیراروپایی جایگزین میشوند.
این سه رهبر ائتلاف راست افراطی (ملونی، برلوسکونی و سالوینی) پیشنهادی پوپولیستی برای کاهش عمیق مالیاتی دارند که اقتصاددانان نگران آن هستند که بدهی عظیم ایتالیا را افزایش دهد. بسیاری از لیبرالها هم نگران دیدگاه سنتی او درباره خانواده هستند. این لیبرالها بیم آن دارند که ملونی در حق سقط جنین و حقوق همجنسگرایان در ایتالیا عقبگرد ایجاد کند.
بهرغم محدودیتهای قانون اساسی ایتالیا که صراحتاً ضدفاشیست است و برای جلوگیری از ظهور یک موسولینی دیگر طراحی شده است، بسیاری از لیبرالها اکنون نگرانند که ائتلاف جناح راست هنجارهای ایتالیا را از بین ببرد. این نگرانی نیز وجود داشت که اگر این ائتلاف راستگرا، دو سوم کرسیهای پارلمان را بهدست آورد، توانایی تغییر قانون اساسی برای افزایش اختیارات دولت را داشته باشد.
روز پنجشنبه، در یکی از همایشهای انتخاباتی پایانی ملونی قبل از انتخابات، فریاد زد که «اگر ایتالیاییها به اندازه کافی به ما رای دهند، قانون اساسی را تغییر خواهیم داد.»
اما ائتلاف راستگرایان، در حالی که ۴۴درصد آرا و اکثریت پارلمانی را بهدست آورد، نتوانسته به دو سوم آرا دست یابد.
حزب اصلی چپ، یعنی حزب دموکرات، که تنها ۱۹درصد آرا را بهدست آورده، شکست خود را با ناتوانی در کاهش اختلافات خود با سایر احزاب لیبرال و میانهرو، از جمله گروه جدیدی از میانهروها، تضمین کرد. میانهروها، با حمایت ماتئو رنتزی، نخستوزیر سابق، و جذب برخی از رهبران سابق حزب برلوسکونی، که از پیروی او از جناح راست سرخورده شده بودند، بهتر از حد انتظار عمل کردند، اما تنها توانستند کمتر از ۱۰درصد آرا را بهدست آورند.
اتفاقی که مانع از پیروزی گسترده راستگرایان شد، شرکای سابق آنان یعنی جنبش پوپولیستی پنج ستاره در ایتالیا بودند، جنبشی مخالف نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مستقر است.
در سال ۲۰۱۸، شعارهای ضدنخبگان این حزب باعث شد تا آنها به محبوبترین حزب و بزرگترین فراکسیون پارلمانی تبدیل شود.
حزب جنوب
آنها در دوران زمامداری، ابتدا با سالوینی راستگرا، و سپس با حزب دموکرات، و سپس در زمان ماریو دراگی اختلاف شدید پیدا کردند، به نحویکه به نظر میرسید این جنبش در حال فروپاشی است. اما در طول مبارزات انتخاباتی، به رهبری نخست وزیر سابق جوزپه کونته، این حزب که تمرکز خود را بر جنوب ایتالیا گذاشته بود، ۱۵درصد آرا را بهدست آورد.
این پیشرفت عمدتاً به این دلیل بود که «پنج ستاره» قانون مزایای بیکاری گسترده به نام «درآمد شهروندی» را تصویب کرد، که اگرچه به شدت توسط میانهروها و راستها بهعنوان کمکی به تنبلها و بازدارندهای برای کار مورد انتقاد قرار میگرفت، به یک مزیت ارزشمند برای آنان تبدیل شد.
در نتیجه، به نظر میرسید که پنج ستاره در حال تبدیل شدن به حزب جنوب است.
آنجلو توفالو، که خود یک جنوبی و از رهبران حزب است، در حالی که کونته را تشویق میکرد، روز جمعه در تجمعی در رم گفت: «این چیزی است که در حال ظهور است و حزب در جنوب ریشههای عمیقی دارد» با این همه اما او اذعان کرد: «درآمد شهروندان یک فاکتور بسیار مهم است.»
این قدرت غیرمنتظره حمایت از ملونی را مخدوش کرد. اما موفق شد آرای همیشگی حزب اتحادیه شمالی یا لگا نورد به رهبری سالوینی را به سمت خود سرازیر کند. همین چند سال پیش بود که سالوینی، محبوبترین پوپولیست کشور بود و حمایت او در نظرسنجیها حدود ۴۰درصد بود. اکنون حمایت از او به کمتر از ۹درصد سقوط کرده است. برلوسکونی، زمانی که ائتلاف راستگرایان به آن تکیه میکرد، تنها هشت درصد آرا را بهدست آورد. برلوسکونی در دهه ۹۰ توانسته بود به احزاب به حاشیه رانده شده، نئوفاشسیم و جداییطلب اتحادیه شمالی را وجهای قانونی دهد.
این سه حزب راستگرا اما به کمک یکدیگر توانستند تا قدرت را در دست بگیرند و ملونی مدعی اول تصدی پست نخستوزیری است. ملونی احتمالا در مذاکرات ماه آینده با سرجیو ماتارلا، رئیسجمهور ایتالیا این موضوع را مطرح خواهد کرد. انتظار میرود دولت جدید ایتالیا در اواخر ماه اکتبر تشکیل شود.
پیام پایان عصر تابوهای اروپایی و تغییرات جدید دیرزمانی است که مخابره شده است.
ملونی در یکی از آخرین مصاحبههای خود پیش از انتخابات گفت که پیروزی او رستگاری برای همه افرادی خواهد بود که برای دههها مجبور بودند سر خود را پایین نگه دارند و دیدگاهی متفاوت از جریان اصلی نظام قدرت داشتند.
برای جزییات بیشتر کلیک کنید:
صدای پای پوپولیسم در ایتالیا؟
شبح فاشیسم بر فراز ایتالیا