فردای اقتصاد: به رغم آنکه مطالعات مدون از اثرات منفی ناامنی شغلی بر سلامت کارکنان حکایت دارد، بسیاری از کارفرمایان همچنان به تلاش عامدانه خود برای ایجاد ترس از دست دادن شغل در دل کارکنان، ادامه میدهند. آنها اینطور فرض میکنند که این کار باعث ایجاد انگیزه در کارکنان میشود و علاوه بر آن، پرسنل برای پیشگیری از تحمیل بار اضافی هزینهها بر شرکت، از هزینههای اضافی میکاهند تا مبادا شغلشان را از دست بدهند. اما ایا واقعا این رویکرد موثر است؟
محققان پژوهشی که مقاله آن در نشریه هاروارد بزنس ریویو منتشر شده است، با انجام مجموعهای از نظرسنجیها از بیش از 600 کارمند آمریکایی به این نتیجه رسیدند که گر چه کارکنانی که حس ناامنی شغلی میکنند ممکن است این انگیزه را پیدا کنند که عملکردشان را بهبود ببخشند و با سیاستهای شرکت همراستا شوند، اما استرس، سرخوردگی، خشم و فرسودگی ناشی از این ناامنی شغلی، چنان بار روانیای بر فرد تحمیل میکند که هرگونه اثر مثبت بر عملکرد او یا پیروی از قوانین شرکت را خنثی میکند. به علاوه، کارکنانی که احساس ناامنی شغلی میکنند به احتمال زیاد بیشتر بر دیده شدن مشارکتشان در کار تمرکز میکنند تا انجام کار ارزشمند. در چنین شرایطی حتی برخی از آنها اطلاعات را پنهان میکنند یا به عمد اقدام به تخریب همکارانشان میکنند تا در مقایسه خود را بهتر جلوه دهند. حتی از این بدتر، بسیاری از این رفتارها دور باطلی ایجاد میکند که به نوبه خود برداشت افراد از میزان امنیت شغلی را مخدوش میکند. با توجه به همه مسایل مطرح شده در این تحقیق، نویسندگان مقاله بر این باورند که ایجاد حس ناامنی شغلی نه تنها اقدامی ظالمانه است، بلکه اغلب به ضرر تولید و به ضرر کارفرما تمام خواهد شد.
نویسندگان: دکتر میندی شاس، استاد روانشناسی دانشگاه سنترال فلوریدا
دکتر شیانگ سو، استاد روانشناسی دانشگاه سنترال فلوریدا
منبع: HBR
مترجم: شادی آذری حمیدیان