نخست) «آینده پژوهی» چه میگوید؟
تفاوت «پیشبینی» و «طراحی آینده»، مفهوم آیندهپژوهی را قابل درک میکند. گوهر پیشبینی، «تحلیل متکی بر متغیرها» است؛ هم متغیرهای ثابت، هم متغیرهای وابسته. اما گوهر آیندهپژوهی، «برنامهریزی برای طراحی آینده» است که یک سر آن، به «اکنون» و سر دیگر آن- از قضا- به همان «متغیرهای تحلیلی»، برمیگردد. بنابراین، عرصه اقتصاد- مانند عرصههای سیاست، فرهنگ و امنیت یا اصطلاحا عرصههای چهارگانه کلان و ارسطویی- از این قاعده مستثنی نیست. چه بسا عرصه اقتصاد بیش از عرصههای دیگر، «آیندهپذیرتر» باشد؛ با همان نگاه رشته آیندهپژوهی در دنیا.
دوم) اقتصاد را پیشبینی کنیم یا طراحی؟
این پرسش در ظاهر میتواند یک پارادوکس ذاتی، در خود نهفته داشته باشد و آن اینکه؛ اقتصاد را نمیتوان در میانه طراحی و پیشبینی، مخیر کرد. چراکه اقتصاد، هم قابلیت پیشبینی دارد؛ هم طراحی. نکته ظریف، اما این است که در دنیا این دو را، همتراز یکدیگر در نظر نمیگیرند. همه اندیشمندانی که عرصه اقتصادی را رصد و پایش میکنند؛ اولویت نخست را به «طراحی» و اولویت بعدی را به «پیشبینیِ» اقتصاد میدهند.
اینک، روزنامهنگاران چه وظیفهای دارند؟ بیتردید ما باید هر دو رویکرد را با دو اولویت، پایش کنیم؛ چرا؟ چون هنگامی که برای زیرمجموعه و یک حوزه تخصصی در اقتصاد، طراحی صورت میگیرد؛ «رویدادها و تحولات آن» نیز، از همین حالا، آغاز میشود و شکل میگیرد. بنابراین، ما نمیتوانیم غایب این دسته از تحولات باشیم، رویکرد دوم نیز، بهطور سنتی در رسانههای گرید یک اقتصادی جهان، همواره مورد توجه و تمرکز بوده؛ اتفاقی که خوشبختانه امروزه در رسانههای اقتصادی ایران نیز، به یک ضرورت حرفهای تبدیل شده است.
سوم) روزنامهنگاران، «فردای اقتصاد» را چگونه «پوشش» دهند؟
از زمانیکه آیندهپژوهی، بهویژه در دو دهه اخیر – از ۲۰۰۰ میلادی به بعد- در دانشگاههای مطرح دنیا و پژوهشکدهها، باب شد تا همین امروز، یک پرسش اساسی، مستمرا مطرح شده است: «اساسا آنچه که رخ نداده و قرار است در آینده اتفاق بیفتد و هنوز آزمونپذیر نیست؛ چگونه مورد پژوهش قرار گیرد؟ «پاسخ آیندهپژوهان این است که ما آینده را طراحی میکنیم و پژوهشهای ما، با «تمرکز بر رفع نیازهای فردایی» است» پاسخ یاد شده، به روزنامهنگاران اقتصادی، این آموزه را گوشزد کرده و میکند که موظف هستند؛ هم «طراحیهای آینده» و هم «فعالیتهای اکنون» را پایش کنند و به تناسب آن، تحلیل داشته باشند و پوشش دهند.
این پوشش، البته، سه سطح دارد:
- سطح گزارشی
- سطح تحلیلی
- سطح پژوهشی.
امروزه سطح سوم برای روزنامهنگاران، قدری تازه و ناشناخته است. به عبارت دیگر، رسانههای اقتصادی گرید یک دنیا و ایران، این سطح از وظیفه را باید برای خود قائل باشند که جدای از اقتصاد و «تحولات اکنونمدار»، نسبت به «طراحیهای آینده» نگاه پژوهشمحور و ساختاری داشته باشند. درست است که روزنامهنگاران، طراحان آینده نیستند، یا لااقل، نقش غیرمستقیم دارند؛ نه مستقیم، اما در رسانههای اقتصادی امروز، به روزنامهنگارانی نیاز داریم که تسلط اقتصادی پژوهشمحور داشته باشند تا مفاهیم مربوط به طراحی اقتصاد فردا را درک کنند و سپس به پشتوانه این درک، پایش کنند، پوشش دهند و نقبی به آینده و نیازها و تحولات آن بزنند.
آخر) «دیروزِ اقتصاد» را فراموش کنیم؟
اگر با پژوهشگران آینده و طراحان اقتصاد فردا- در یک حوزه مشخص، مثلا عرصه نوپدید کریپتو ژورنالیسم- صحبت کنید؛ حتما اتفاقاتی که در یک دهه گذشته رخ داده است – چه با نگاه فاندامنتال، چه با نگاه تکنیکال – با شما در میان میگذارند و از طراحیهایی که در عرصه زیست توکنها، رخ داده و یا در حال وقوع است؛ سخن خواهند گفت. به عبارت دیگر، آیندهپژوهان بدون تحلیل دقیق از فراز و فرودها و نوسانهای گذشته- بهعنوان ثروت تجربی و آزمونپذیر- هرگز درباره امروز و آینده، نه تحلیل میکنند و نه به خود اجازه طراحی میدهند.
سخن بیشتر در عرصه آیندهپژوهی، در این مجال نمیگنجد. در خاتمه اما، جای دارد خرسندی خود را بابت نگاهی که در سایت فردای اقتصاد وجود دارد؛ فروتنانه ابراز کنم و به جناب میرزاخانی خوشفکر و حرفهای و همکاران ارجمندش، صمیمانه تبریک گویم و آرزو کنم که هر دو بعد پیشگفته در سایت فردای اقتصاد- بهعنوان یک رسانه حرفهای تخصصی در ایران- اتفاق بیافتد. چنین باد!
استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم