سلاح عجیب زنان شاغل با خاصیت خودویرانگری

۳ راهکار مدیریتی برای جنسیت‌زدایی از "اعتمادبه‌نفس"
۲۹ مهر ۱۴۰۱ - ۱۹:۱۰

وقتی زنان در دستیابی به اهداف شغلی شکست می‌خورند، معمولا رهبران تیم آن را به فقدان اعتماد به نفس آنان نسبت دهند. هنگامی که زنان از طریق رفتارهایی مانند برون‌گرایی یا قاطعیت، اعتمادبه‌نفس بالایی از خود نشان می‌دهند، در معرض خطر زیاده‌روی در آن قرار می‌گیرند.

فردای اقتصاد: مدام به زنان توصیه می‌شود که اعتماد به نفس خود را به عنوان راهبردی برای پیشرفت شغلی، افزایش دستمزد و موفقیت بیشتر در کار نشان دهند. مشاوران، معمولا زنان را تشویق می‌کنند که برای رسیدن به اهداف‌شان، «به خود متکی باشند»، «هدف خود را دنبال کنند»، تماس چشمی قوی برقرار کنند، صداها، حالت‌ها و حرکات خود را هماهنگ کنند تا با قاطعیت بیشتری برخورد کنند، و «چنین وانمود کنند تا زمانی که به نتیجه برسند.» " زنان باید همه این کارها را انجام دهند در حالی که این موضوع همچون یک شمشیر دولبه است چون همزمان نیاز است رفتاری گرم و مطلوب داشته باشند تا به دل بنشینند و ترسناک، زورگو و سلطه‌جو به نظر نرسند.

در حالی که به ظاهر، اعتمادبه‌نفس مفهومی است که به جنسیت ربطی ندارد، اما تحقیقات دو محقق که مقاله خود را در هاروارد بیزنس‌ری‌ویو منتشر کرده‌اند، نشان داده است که اعتماد به نفس نه فقط موضوعی جنسیت‌زده است، بلکه علیه زنان نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. وقتی زنان در دستیابی به اهداف شغلی شکست می‌خورند، رهبران تمایل دارند آن را به عدم اعتماد به نفس آن‌ها نسبت دهند. و هنگامی که زنان از طریق رفتارهایی مانند برون‌گرایی یا قاطعیت، اعتماد به‌نفس بالایی از خود نشان می‌دهند، در معرض خطر زیاده روی در آن قرار می‌گیرند و از قضا به عنوان فردی فاقد اعتماد به نفس تلقی می‌شوند.

بدون توجه به دستاوردها و نتایج کار زنان، معمولا پیشرفت نکردن آن‌ها در مشاغلشان مورد سرزنش قرار می‌گیرد، حمله‌ای که وجه اشتراک آن‌ها با سایر گروه‌های در اقلیت‌مانده است. این امر باعث می‌شود، زنان، خود را مورد سرزنش قرار دهند، احساسی که می‌تواند عزت نفس‌شان را تضعیف کند و در یک مارپیچ کاهنده، باعث می‌شود تلقی آنان از میزان اعتمادبه‌نفس‌ خودشان بیش از پیش افت کند.

زنان، مردان و اعتمادبه‌نفس

برای درک تأثیر اعتمادبه‌نفس بر مسیرهای شغلی مردان و زنان، مصاحبه‌های عمیق و آگاهانه روانکاوانه‌ای با ۳۰ مرد و ۳۶ رهبر زن که به عنوان مدیر، شریک و مدیر اجرایی در حسابداری و امور مالی در بریتانیا کار می‌کنند، انجام شد. از هر فردی خواسته شد که لحظات کلیدی را که به پیشرفت شغلی آنها شکل داده است و اینکه چگونه این لحظات را بر اساس جنسیت خود تجربه کرده‌اند، شرح دهد. به‌ویژه، هدف این بود بفهمیم که آیا و چگونه آنها از اعتمادبه‌نفس در روایت‌های شخصی خود استفاده می‌کنند، بدون اینکه به‌طور مستقیم از این کلمه استفاده کنند.

اکثریت قریب به اتفاق زنانی که با آنها مصاحبه شد (۳۳ نفر از ۳۶نفر) اعتماد به نفس (یا فقدان آن) را به عنوان یک مانع اصلی پیشرفت شغلی خود و سایر زنان مطرح کردند.

در مقابل، مردانی که با آن‌ها مصاحبه شد به اعتمادبه‌نفس به عنوان عاملی مرتبط با مسیر شغلی خود اشاره‌ای نکردند. در واقع، وقتی اعتماد به نفس توسط شش نفر از ۳۰ مرد مصاحبه‌شده مطرح شد، فقط در رابطه با شغل زنان و به‌ویژه، احساس عدم اعتمادبه‌نفس زنان ذکر شد.

به عبارت دیگر، اعتماد به نفس واژه‌ای بسیار جنسیتی است که هم زنان و هم مردان آن را هدف قرار داده و آن را پذیرفته‌اند تا پیشرفت کندتر زنان در محل کار را با آن توضیح دهد.

روی دیگر سکه اعتمادبه‌نفس

این تحقیق نه تنها ماهیت جنسیتی اعتمادبه‌نفس را آشکار می‌کند، بلکه ارتباط مثبت بین اعتمادبه‌نفس و موفقیت در محل کار را نیز رد می‌کند. در حالی که درست است که توجه به اعتماد به نفس فوایدی برای زنان دارد، به عنوان مثال در مطالعه ما به آنها کمک کرد تا مسائل را به اقدامات قابل تحقق تقسیم کنند، احساسات مثبت را تسهیل کنند، و مرهمی روانشناختی برای اضطراب در درازمدت فراهم کنند، اما همه این‌ها با تأثیرات منفی گسترده‌تر بر سلامت روانی و  موضوع برابری جنسیتی زنان، خنثی می‌شوند.

نخست، این بررسی ثابت کرد که اثرات درمانی تمرکز بر اعتماد به نفس فقط موقتی است.

دوم، تمرکز بر اعتماد به نفس یک استراتژی فرد محور است و رهبران ارشد را از پرداختن به موانع سازمانی ریشه‌دارتر برای برابری جنسیتی منحرف می‌کند.

سوم، تمرکز آشکار بر اعتمادبه‌نفس، این فرض اساسی را دست نخورده باقی می‌گذارد که تراوش مداوم اعتمادبه‌نفس، یک هدف مثبت است. تحقیقات ما در مورد رهبری فراگیر تصویر ظریف تری را ارائه می‌کند.

در حالی که اعتماد به نفس ممکن است در برخی موقعیت‌ها (مانند نااطمینانی) ارزشمند باشد، اما نشان دادن فروتنی و آسیب‌پذیری، یک تاثیر انسانی برای ایجاد امنیت روانی در دیگران و ارتباط‌پذیری با آن‌ها، برجای می‌گذارد. به عبارت دیگر، واکنش نشان دادن و پذیرا بودن می‌تواند از نظر ایجاد یک محل کار فراگیرتر، سالم و ارزشمند باشد.

رهبران تیم‌ها چه می‌توانند بکنند؟

در سطح عملی، رهبران می‌توانند به رفع تأکید بیش از حد بر اعتمادبه‌نفس به عنوان یک استراتژی برای پیشبرد زنان و سایر گروه‌های در اقلیت، کمک کنند. این روش‌ها به مدیران پیشنهاد می‌شود:

۱. اعلام تعلیق اصطلاح اعتمادبه‌نفس

تا زمانی که رهبران مطمئن شوند که عبارت اعتمادبه‌نفس، جنسیتی نیست و علیه زنان مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، توصیه می‌کنیم تمرکز بر اعتمادبه‌نفس به حالت تعلیق درآید.

۲. ارزش‌گذاری بر آسیب‌پذیری

بیشتر در نیروی کار، موجب زیر سوال رفتن سبک‌های قدیمی رهبری تیم و استانداردهای معمول گروه‌های تصدی‌گر صاحب امتیاز می‌شود. ارزش‌گذاری بیشتر بر نشان دادن فروتنی و آسیب‌پذیری، می‌تواند به اصلاح ارزش‌گذاری بیش از حد بر اعتمادبه‌نفس کمک کند.

۳. بازنویسی برنامه‌های آموزشی

برخی از سازمان‌ها دوره‌های ایجاد اعتمادبه‌نفس را «فقط برای زنان» ارائه می‌کنند و اعتماد به‌نفس را به عنوان یک نیاز جنسیتی تقویت می‌کنند. اگر افراد برای ایجاد عزت نفس خود به کمک نیاز دارند، حداقل پیشنهاد می‌شود که چنین دوره‌هایی بر اساس نیازهای فردی باشد، یعنی با هویت جنسیتی، محدود نشود.

منبع: HBR

نویسندگان: دارن بیکر و ژولیت بورکه

مترجم: شادی آذری حمیدیان

برچسب‌ها