فردای اقتصاد: در عربستان سعودی، جدایی قطعی و بدون بازگشت از همسر نیاز به سه طلاق دارد. خوشبختانه اما این کار در دیپلماسی دشوارتر است. از ۵ اکتبر، زمانی که کارتل نفت «اوپک پلاس» تصمیم گرفت تولید خود را به میزان ۲ میلیون بشکه در روز کاهش دهد، روابط بین آمریکا و عربستان سعودی به پایینترین سطح خود در دهههای اخیر رسیدهاست. به نظر میرسد دموکراتها در واشنگتن مصمم به ترک شریک ۷۷ ساله خود هستند. کشورهای حاشیه خلیجفارس هم از لحن تمسخرآمیز و بیاحترامی آمریکا خشمگین شدهاند.
مانند هر رابطهای، برخی از جروبحثهای سخت، به همین شکل است. اگرچه گسست کامل بین طرفین بسیار بعید است، اما امیدی هم برای بهبود روابط آمریکا و شرکای خلیج فارس واشنگتن برای جبران این روابط آشفته وجود ندارد. نفت در برابر امنیت که برای چندین دهه زیربنای روابط طرفین بوده، اکنون به هم ریخته است، اما هیچ کس نمی داند چه چیزی میتواند جایگزین آن باشد. به نظر میرسد که ازدواج ناخوشایند تا سالهای آینده ادامه داشته باشد.
از زاویه نگاه عربستان سعودی، کاهش تولید «اوپک پلاس» یک تصمیم فنی بود. بازارهای نفت آشفته هستند. قیمتها به شدت افزایش یافتهاند. بسیاری از اعضای اوپک از میزان تولید تعیین شده، کمتر تولید میکنند. رکود اقتصادی کشورهای ثروتمند میتواند به کاهش تقاضا منجر شود. سعودیها این اقدام را جلوگیری از مازاد عرضه و ذخیره مقدار مشخصی از آن توصیف میکنند.
از نگاه آمریکا اما این اقدام یک خیانت غیرمنصفانه بود. جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، پیش از ورود به کاخ سفید، قول داده بود که عربستان را به دلیل قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار در سال ۲۰۱۸، منزوی و مطرود کند. بایدن اما امسال تابستان، نظر خود را عوض کرد و همزمان با افزایش قیمتهای نفت به بشکهای ۱۲۰ دلار، برای دیدار با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و حاکم دوفکتوی این کشور، به جده پرواز کرد. اکنون، کمتر از سه ماه بعد، سعودیها اقدامی کردهاند که میتواند به معنای گرانتر شدن نفت باشد. بایدن، ریاض را متهم به حمایت از ولادیمیر پوتین در جنگ اوکراین کرد، زیرا قیمتهای بالاتر نفت، ولادیمیر پوتین را تقویت میکند. او با لحنی گلایهآمیز گفت: «این کار برای آنها عواقبی خواهد داشت.»
بسیاری از دموکراتهای آمریکا معتقدند که افزایش قیمتهای نفت به پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات میاندورهای منجر خواهد شد، زیرا قیمتهای بالای سوخت به دولت مستقر در کاخ سفید ضربه خواهد زد. مقامات کشورهای حاشیه خلیج فارس اما این ادعا رد و تاکید میکنند وزرای نفت در مورد بازارهای انرژی تصمیمی نمیگیرند که نتیجه انتخابات سنا در پنسیلوانیا را تحت تاثیر قرار دهد.
شرکای عربستان سعودی اما متحد به نظر میرسند. بحرین و کویت، هر دو عضو اوپک پلاس و شرکای آمریکایی، گفتند که با کاهش تولید موافق هستند. حتی امارات متحده عربی حمایت علنی خود را از این تصمیم اعلام کرده است. امارات متحده عربی که اغلب با عربستان سعودی در مورد سیاست نفتی مخالف است در همین باره گفتهاست که ابوظبی میخواهد تا جایی که میتواند، نفت را ارزان بفروشد تا مبادا داراییاش سرگردان و بلااستفاده باقی بماند. با این همه امارات نیز اصرار دارد که اوپک پلاس، تصمیم درستی اتخاذ کردهاست.
در حاشیه کنفرانسی در ابوظبی در اوایل ماه جاری، یکی از مدیران انرژی اماراتی از واکنش آمریکا عصبانی بود. او گفت که سخنان بایدن بوی لفاظیهای دوران استعمار را میداد. او با لحنی طعنهآمیز گفت: «او کیست؟ جو بایدن کیست؟» او اضافه کرد: «نفت منابع زیرزمینی ماست.» عبدالخالق عبدالله، دانشمند علوم سیاسی اماراتی، فکر میکند دموکراتها باید «بیدار شوند» و بپذیرند که خلیج فارس «آماده نه گفتن به آمریکایی هاست».
علی شهابی، یک مفسر نزدیک به دربار سلطنتی عربستان که مواضع معتدلتری دارد، به عنوان گزینه به این میاندیشد که ریاض ممکن است اوپک را ترک کند و کارتل گزیدهتری تشکیل دهد. او گفت: «سعودی به راحتی میتواند بدون اوپک کار کند و تولید را با دو یا سه بازیگر کلیدی به صورت خصوصی هماهنگ کند.»
به نظر میرسد که امارات، زمانی که محمد بن زاید، حاکم امارات برای دیدار با پوتین به سن پترزبورگ پرواز کرد، در ۱۱ اکتبر سیگنال دیگری به واشنگتن ارسال کرد. اماراتیها میگویند که او آنجا بود تا درباره طرح صلح اوکراین گفتوگو کند. هیچ خبر قطعی از این دیدار منتشر نشده است، اما اینکه او شخصاً به جای تماس تلفنی یا فرستادن وزیر امور خارجه، شخصا به آنجا رفت، آشکارا یادآوری کرد که جهان عرب، بر خلاف غرب، از جانبداری در مورد حمله روسیه به اوکراین امتناع میورزد.
از سال ۱۹۴۵، زمانی که فرانکلین روزولت با ملک عبدالعزیز در کشتی آمریکایی کوئینسی ملاقات کرد، روابط عربستان و آمریکا ریشه در یک معامله ساده داشت. ریاض جریان نفت را باز میگذاشت و آمریکا در مقابل امنیت عربستان را تامین میکرد. هر دو طرف در حال حاضر طرف مقابل را متهم به تخطی از این توافق پنهان کردهاند.
با این حال، این درگیری، ریشه در سوء تفاهم متقابل هم دارد. دموکراتها دیگر صرفا خواستار عرضه تضمین شده نفت نیستند. آنها خواستار قیمتهای پایین نفت نیز هستند.
در طرف مقابل، کشورهای حاشیه خلیج فارس، خواستار مشارکت فعالانهتر آمریکا در حفظ امنیت خود هستند. براساس دکترین کارتر، آمریکا باید از منافع انرژی خود در خاورمیانه، محافظت کند. برای حاکمان امروزی خلیج فارس، این به معنای نظارت صرف بر تنگه هرمز نیست. این به معنای آن است که اگر از سوی ایران یا گروههای نیابتی تهدید شدند، آمریکا فورا وارد عمل شود. شکست ناگوار آمریکا در عراق و افغانستان، کشورهای حاشیه خلیج فارس را بیاعتماد کردهاست و
هیچ یک از طرفین با هم شوخی ندارند. سعودیها و همسایگان آنها تمایلی به چشمپوشی از میلیاردها دلار درآمد اضافی تنها با هدف کمک به حزب بایدن برای کسب چند رأی اضافی ندارند و اکثر آمریکاییها، پس از دو دهه جنگهای فاجعه بار در منطقه، مایلند از آن دور شوند. برخی از مقامات خلیج فارس امیدوارند که دومین ریاست جمهوری دونالد ترامپ در سال ۲۰۲۵، روابط با آمریکا را محکمتر کند. با این حال جناح او در حزب جمهوریخواه هم تمایلی به حفاظت از کشورهای نفتی خلیج فارس ندارد.
خلیج فارس با وجود ناامیدی از آمریکا، جایگزین خوبی ندارد. روسیه نمیتواند نقش حافظ امینت و تامینکننده تسلیحات را ایفا کند. با گرفتار شدن ارتش روسیه در باتلاق اوکراین، پوتین از هر سلاحی برای کمک به اقتصاد تحریم شدهاش استفاده خواهد کرد. روسیه چشم اندازهای کمی برای تجارت و سرمایهگذاری دارد. چین شریک مفیدتری است و در مورد حقوق بشر هم ناله نمیکند و سرمایهگذار بزرگی نیز به شمار میرود. اما هیچ علاقهای به تضمین امنیت خلیج فارس ندارد. چین مانند روسیه، روابط دوستانه خود را با رقیب اصلی خلیج فارس یعنی ایران نیز حفظ کرده است.
بنابراین آمریکا و کشورهای خلیج فارس در حال حاضر با ناراحتی به یکدیگر چسبیدهاند. آنها ممکن است به شدت بر سر قیمت نفت، جنگ در اوکراین و بسیاری مسائل دیگر اختلاف نظر داشته باشند. معامله نفت در برابر امنیت دیگر پایه محکمی برای رابطه آنها نیست. اما به نظر میرسد هیچ کس در واشنگتن یا ریاض مایل به یافتن جایگزینی برای آن نیز نیست.
منبع: اکونومیست