فردای اقتصاد: این ریسکها توسط مجموعه ای تدوین شده است که بیش از ۷۰ سال از سال ۱۹۴۶ تابحال در این زمینه تبحر دارد، انجام شده است تا در فضای نااطمینانی پیش رو بتواند مسیر را برای افراد حقیقی فعال در حوزه اقتصادی و سیاسی و همچنین موسسات اقتصادی و حتی دولت ها روشن کند. روسیه در حالی آغازگر جنگ با اوکراین بود که دنیا هنوز با تبعات کرونا دسته و پنجه نرم میکرد، با آغاز جنگ نگاه ها به سمت خطرات پیش آمده سیاسی، امنیتی و کلان حاصل از جنگ دوخته شد.
دنیا ناگهان با یک جنگ مواجه شد، پس از آن اتخاذ سیاست های انقباضی توسط قدرت های اقتصادی بزرگ جهان در زمینه پولی و همچنین کاهش رشد اقتصادی در چین که به تنهایی در اقتصاد جهان سهم بزرگی دارد، باعث آن شد که دنیا با رشدی کمتر از بررسی های قبل مواجه و حتی احتمال رکود هم در سطح جهان وجود دارد.
در اینجا به بررسی ۱۰ سناریو که اکونومیست به آن پرداخته می پردازیم:
ریسک اول: زمستانی سرد که می تواند اروپا را با بحرانی جدی مواجه کند
احتمال زیاد، تاثیر بسیار زیاد
روسیه منابع گازی خود را تبدیل به پایگاه های تسلیحاتی کرده که ماشه آن را هم در دست گرفته و گاز را به طور کامل و مقطعی روی دو عضو از کشورهای منطقه اتحادیه اروپا بسته است. اگر زمستان پیش رو و آغاز سال جدید میلادی که آن هم در زمستان امسال رخ میدهد با مصرفی بیش از حد متوسط باشد می تواند خطر جدی را برای منابع گاز اروپا رقم بزند، براساس پیش بینی اکونومیست، با یک بحران خفیف و کاهش ۰.۴ درصدی در تولید ناخالص داخلی منطقه یورو در سال آینده، مشکلات گازی می تواند به زمستان بعدی هم کشیده شود. این پیش بینی تاکید می کند که با رخ دادن این سناریو احتمال سهمیه بندی واحد های صنعتی و تعدیل نیرو در این بخش ها می رودکه این دو مورد بر روی زنجیره تامین اثرگذار باشد.
اگر برای سناریو پیش رو احتمالات بدتر هم بررسی کنیم میتوان به این نتیجه رسید که دولت با افزایش مصرف در بخش های صنعتی منجر به ایجاد کاهش عرضه در سطح خرد شود، این کاهش با عرضه در کنار حذف یارانه و حمایت دولت ها از سبد مصرف انرژی خانوار نهایتا منجر به افزایش سهم هزینه ای خانوار می گردد، این افزایش هزینه ها در پایان این چرخه منجر به کاهش رفاه خانوار میشود، همچنین بحران گاز می تواند همبستگی بین کشورهای عضو اتحادیه را به خطر بیندازد چرا که در شرایط بحران این کشورها ممکن است خود را از شبکه ارتباطی انتقال گاز جدا کرده و به جای انتقال انرژی به ذخیره آن برای جامعه خود بپردازند که این سناریو می تواند خطراتی را بوجود آورد. در چنین سناریویی، با وابستگی به گاز روسیه، بیش از همه اروپای مرکزی، آلمان و اتریش در معرض رکود عمیق خواهند بود.
ریسک دوم: ایجاد شرایط آب و هوایی بد در کنار جنگ اکراین و تاثیر آن بر قیمت موادغذایی؛ در واقع ایجاد نوعی ناامنی غذایی
احتمال زیاد، تاثیر زیاد
مدل و سنجه های اقلیمی به تغییرات آب و هوایی در سطح جهان اشاره می کند، تا بدینجا این تغییرات به صورت گسسته از هم در دنیا رخ داده اما براساس پیش بینی ها این تغییرات اقلیمی می تواند به صورت منسجم تر در سطح جهان رخ دهد، این پدیده ها به صورت طولانی مدت و در سطح جهان خصوصا در اروپا، چین، هند و ایالات متحده می تواند با ایجاد خشکسالی شدید و موج گرما بر قیمت مواد غذایی اثر مشهودی بگذارد، علاوه بر این جنگ روسیه و اوکراین بر این بحران بسیار اثرگذار است چرا که این دو کشور از بزرگترین صادرکنندگان محصولات کشاورزی جهان هستند. تدوام این جنگ بر تامین کود به عنوان ماده ای مهم برای کشاوری و محصولات نهایی مصرفی در این بخش می تواند منجر به ایجاد بحران غذایی، گرانی و خطرات امنیتی در حوزه غذا شود.
ریسک سوم: شروع جنگ بین چین و تایوان و مداخله ایالات متحده در آن
احتمال متوسط، تاثیر بسیار زیاد
درگیری مستقیم بین چین و تایوان بعید است، اما زمانی که نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا در ماه اوت به تایوان رفت تنش ها افزایش یافت، نتیجه آن یک عملیات نظامی هدفمند در داخل و اطراف آبهای سرزمینی تایوان بود. با آنکه دولت ایالات متحده اعلام کرد رویکرد دیپلماتیک خود در قبال تایوان تغییر نکرده است، اما چین به طور فزاینده ای نسبت به روابط ایالات متحده و تایوان، به ویژه با توجه به خصومت شدید با چین در کنگره ایالات متحده، بدبین است. این ها شواهدی بود که نشان می دهد اگر درگیری نظامی بین چین و تایوان رخ دهد، آمریکا برای برقرای یک تعادل در سطح جهان مجبور به مداخله نظامی خواهد شد که خودش سناریو چند دسته شدن دنیا را تقویت خواهد کرد، تمرینهای نظامی اخیر چین و واکنش تهاجمیتر تایوان، خطر یک اشتباه محاسباتی را افزایش میدهد که میتواند به یک مارپیچ پیچیده تبدیل شود.تایوان تولید کننده اساسی در صنعت نیمه هادی است که تامین جهانی به آن وابستگی دارد، حمله نظامی چین به این کشور علاوه بر تاثیرگذاری بسیار زیاد روی این حوزه به جبهه گیری سایر کشورها من جمله آمریکا ، استرالیا و ژاپن خواهد انجامید، جنگی که از آن به عنوان درگیری فاجعه بار جهانی میتوان یاد کرد.
ریسک چهارم: افزایش تورم جهانی که منجر به بیشتر شدن ناآرامی های اجتماعی خواهد شد
احتمال بسیار زیاد، تاثیر متوسط
فشارهای مداوم تورمی ناشی از اختلالات در زنجیره تامین به خاطر پدیده های اقتصادی و سایر علل درهر حوزه در کنار حمله روسیه به اوکراین، تورم جهانی را که در بالاترین سطح خود از دهه ۱۹۹۰ قرار دارد، افزایش داده است. با این رویه اگر تورم بسیار بالاتر از افزایش دستمزدها باشد و خرید کالاهای اساسی را برای خانوارهای فقیر دشوار کند، میتواند منجر به بروز ناآرامی های اجتماعی شود. چنین جنبشهای اعتراضی در همین مدت هم در کشورهای هند، اکوادور و آرژانتین به وجود آمده اند. در یک سناریوی بدبینانه تر، اعتراضها میتواند منجر به جابجایی کارگران و رفتن آنها به سمت اقتصادهای بزرگ و تولیدکنندگان عظیمی کند که هزینه های زندگی آن ها را نسبت به تورم فزاینده به شکل بهتری مدیریت کند؛ این دست از تحرکات می تواند پاره ای از صنایع در بخشی از کشورها را نابود کند، درست مانند آنچه که بر خدمات حیاتی بریتانیا ( بنادر، خدمات پستی، وکلای دادگستری و راهآهن) تأثیر گذاشته است، در این بین کشوربزرگ و قدرتمند چین به تنهایی می تواند به صورت ناگهانی صنایع بسیاری را فلج و اثرات آن را به سایر کشورها منتقل کند و بر رشد جهانی تأثیر بگذارد.
ریسک پنجم: نوع جدیدی از ویروس کرونا یا یک بیماری عفونی دیگر، اقتصاد جهانی را به رکود باز میگرداند
احتمال متوسط، تاثیر بسیار زیاد
درحالی که همه مردم جهان در مقابل COVID-۱۹ واکسینه نشده اند و سیاست های حمایتی دولت ها از این بیماری روبه کاهش گذاشته، امکان آن می رود که نوع جدیدی از ویروس کرونا در اوایل سال ۲۰۲۳ میلادی شروع شود، همچنین احتمال شروع یک بیماری جدید مثل آبله میمون می رود، بیماری هایی که می توانند دنیا را به موج رکودی سال های شیوع کرونا بازگرداند و واکسن های قبلی هم کارساز نخواهند بود و شرکت های دارویی مجبور می شوند از ابتدا به سراغ تولید واکسن شوند.
این بیماری ها با ایجاد رکود در اقتصاد جهانی تاثیر خود را نمایان می کنند، به عنوان مثال با محدود شدن گردشگری و سفر، این صنعت با مشکل مواجه خواهد شد.
ریسک ششم: جنگ سایبری بین اقتصادهای بزرگ که می تواند زیرساخت های این دولت ها را از بین ببرد
احتمال متوسط، تاثیر بسیار زیاد
تجربه حمله روسیه به اوکراین و تنش های ایجاد شده در تایوان توسط چین نشان داد این نوع از جنگ ها بسیار هزینه بر هستند، از این رو احتمال حملات از نوع سایبری دولت به دولت را بسیار افزایش داد.
با توجه به دشواری شناسایی عاملان حملات سایبری، هر گونه تشدید نظامی در ابتدا به احتمال زیاد به شکل جنگ سایبری خواهد بود.این سناریو می تواند حاکی از آن باشد که روابط دیپلماتیک به صورت کلی در جهان فرو پاشد و تهدیدها و حملات سایبری تشدید پیدا کنند که در نهایت زیرساختهای دولتی را هدف گرفته تا آن ها تحت کنترل در بیاورند
به عنوان مثال، اختلال گسترده در اینترنت و شبکه های ملی اطلاعات به شدت در عملیات تجاری اختلال ایجاد می کند.
ریسک هفتم: تنش بیشتر در روابط غرب و چین باعث جدا شدن کامل اقتصاد جهانی می شود
احتمال متوسط، تاثیر بالا
دموکراسی های غربی، به ویژه ایالات متحده و اتحادیه اروپا، نگران حمایت چین از روسیه پس از حمله به اوکراین هستند. به موازات آن، چین نگران روابط ایالات متحده و تایوان و تلاش های ایالات متحده برای متقاعد کردن سایردولتها برای تحت فشار قرار دادن آن ها با استفاده از محدودیت های تجاری، فناوری و مالی است.
در حال حاضر اتحادیه اروپا در قبال نقض حقوق بشر چین در سین کیانگ، رفتار نابرابر با شرکتهای اتحادیه اروپا و چین و مدل صنعتی تحت حمایت یارانهها، موضع تقابلی فزایندهای اتخاذ کرده است.
دریک سناریوی بدبینانه تر، چین میتواند مانورهای نظامی را در دریای چین جنوبی (به احتمال زیاد در تایوان) آغاز کند، که این مسئله تنشها را تشدید میکند و غرب را به سمت به اتحاد در تحمیل محدودیتهای تجاری و سرمایهگذاری گسترده بر چین وادار میکند.
این اتفاقات و تحریم ها، برخی بازارها و شرکت ها را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در مقابل تحریم های اروپا، چین می تواند صادرات مواد خام و کالاهایی را که برای اقتصادهای غربی حیاتی هستند، مانند خاک های کمیاب، متوقف کند.
این اتفاقات میتوانند اثرات اقتصادی فاجعهباری داشته باشد و شرکتها را مجبور کنند تا در حالی که از اختلالات گسترده در تامین و تولید هراس دارند، دو زنجیره تامین را اداره کنند (منظور دو زنجیره تامین از دو بلوک به وجود آمده است)
ریسک هشتم: انقباض در سیاست پولی که می تواند در سطح جهان منجر به یک رکود شود
احتمال متوسط، تاثیر متوسط
با توجه به افزایش سطح تورم در جهان، بانک های مرکزی بزرگ، به سرعت در حال افزایش نرخ بهره هستند تا بتوانند بر تورم غلبه پیدا کنند. ادامه روند افزایشی تورم در سطح جهان باعث می شود بانک های مرکزی سیاست های تهاجی انقباضی خود را حفظ کنند، این مسئله با کاهش قدرت خرید مردم به خصوص در سبد کالا و انرژی تاثیر خود را می گذارد.
در میان سایر عوامل بی ثبات کننده اقتصاد جهانی ( به عنوان مثال: جنگ در اوکراین، اختلالات در حوزه زنجیره تامین، سیاست ها برای ثبات قدرت دلار) در نهایت می تواند به ایجاد رکود جهانی دامن بزند.
رکود اقتصادی در کشورهای توسعه یافته می تواند عمیق تر شود و منجر به سقوط بازار دارایی گردد که بر رشد جهانی تأثیر گذار خواهد بود.همچنین در بازارهای نوظهور، افزایش نرخ بهره می تواند باعث کاهش ارزش پول شود و خطر نکول بدهی های دولتی را افزایش دهد (همانطور که در سریلانکا در آوریل اتفاق افتاد).
ریسک نهم: اتخاذ سیاست کووید صفر در چین که می تواند منجر به رکود جهانی شود
احتمال کم، تاثیر زیاد
سیاست کووید صفر به سیاستی اشاره دارد که دولت چین معتقد است باید برای مهار کامل کرونا اقدامات سخت گیرانه ای را انجام دهد. بنابر نظر اکونومیست انتظار می رود سیاست کووید صفر چین تا اواسط سال ۲۰۲۳ ادامه یابد. با توجه به احتمال ظهور نوع دیگری از ویروس کرونا در همین زمستان و درآغاز سال جاری میلادی، همچنان احتمال اتخاذ اقدامات سختگیرانه در چین محتمل است. در کنار این مسئله، رکود در بخش املاک چین، مشکلات بخش انرژی و خشکسالی اخیرعلاوه بر تحت تاثیر قرار دادن و انقباض شدید در بخش های اقتصادی چین، می تواند دنیا را هم متاثر و عملکرد بازارهای مالی جهانی را تضعیف کند.
شرکتهای بینالمللی میتوانند فعالیتهای خود را به مراکز تولیدی و لجستیکی غیرمستقر در چین که به سمت «زندگی با ویروس» حرکت کردهاند، متنوع کنند. با این حال، این امر پرهزینه خواهد بود و باید به دقت چارچوب بندی شود.
با انجام چنین اقدامی انتظار می رود چینی ها هم اقدامات تلافی جویانه ای از نوع حمله یا افزایش بازرسی نسبت به سرمایه گذاران خارجی که «خروج از بازار چین» را اتخاذ کردند انجام دهند که همه اینها بر بازارهای جهانی تاثیر گذار است.
ریسک دهم: تبدیل شدن جنگ روسیه_اوکراین به جنگ جهانی
احتمال بسیار کم، تاثیر بسیار زیاد
جنگ در اوکراین می تواند به یک درگیری جهانی تبدیل شود و روسیه را در مقابل اعضای ناتو قرار دهد. این جنگ خطرات خاصی را برای کشورهای عضو ناتو که هم مرز با اوکراین و روسیه هستند، به همراه دارد که ممکن است به طور ناخواسته وارد درگیری شوند. روسیه بخش هسته ای خود را آماده کرده است و می تواند زیرساخت های حیاتی (مانند خطوط لوله گاز یا کابل های مخابراتی زیر دریا) را هدف قرار دهد. در صورت اقدام متقابل از سوی کشورهای ناتو، پیامدهای پس از آن می تواند بسیار ویرانگر و غیرقابل جبران باشد.
کشورهای عضو احتمالی و ناتو مانند لهستان، رومانی، کشورهای بالتیک، فنلاند و سوئد محتمل ترین نقاط آغازگر جنگ هستند. مولداوی نقطه اشغال بالقوه دیگری است. عواقب یک جنگ جهانی همانطور که قابل پیش بینی است، ویرانگر خواهد بود.
اقنصاد جهانی با عواقب شدید انسانی و تلفات در مقیاس گسترده در حوزه های مختلف، وارد رکود اقتصادی خواهد شد.
تداوم این جنگ همچنین می تواند شکل هسته ای به خود بگیرد و پیامدهای فاجعه باری برای شهرهای بزرگ روسیه، آمریکا و اروپا داشته باشد.