با نگاهی به نتایج انتخابات میاندورهای آمریکا تا این لحظه، کمابیش یک پیروزی و دستاورد سیاسی برای حزب دموکرات به نمایش گذاشته شده است، زیرا حزب دموکرات توانسته اکثریت را در سنا حفظ کند و در مقابل حزب جمهوریخواه، برخلاف انتظارها که گمان میرفت موج قرمزی را در جامعه ایجاد کند، تبدیل به سونامی قرمزی شد که حزب جمهوریخواه را درنوردید.
در این میان شکافی که بین طرفداران ترامپ و طرفداران تئوری توطئه درباره مسائل سیاسی-اجتماعی وجود داشت با جریان سنتی حزب جمهوریخواه عمیقتر شد. اختلاف بین این دو طیف، اکنون بسیار جدی شده و همدیگر را سرزنش میکنند و ترامپ و طرفدارانش، بار دیگر بحث تقلب در انتخابات و سوءمدیریت در صندوقهای رأی را پیش کشیدهاند.
اگر بخواهیم تأثیر این نتایج این انتخابات را بر برجام و تحولات منطقهای مورد بررسی قرار دهیم، باید توجه داشته باشیم که ضرورتهایی که از قبل برای تمرکز راهبردی آمریکا بر روسیه و چین وجود داشت، همچنان باقی خواهد ماند.
به تعبیری نتیجه انتخابات تأییدکننده سیاست آمریکا در قبال جنگ اوکراین است. بنابراین حمایتهای نظامی، تسلیحاتی و کمکهای مالی آمریکا به اوکراین ادامهدار خواهد بود. اگر این پیشفرض را قبول کنیم که انتخابات میاندورهای کنگره موید تمرکز راهبردی آمریکا بر مسئله روسیه و چین بهعنوان مهمترین مسائل راهبردی آمریکاست، نتیجه این پیشفرض، این است که آمریکا در بقیه مناطق جهان از جمله خاورمیانه باید از تشدید تنش جلوگیری کند و مکانیزم مدیریت منازعه و کنترل تنش را حتما دنبال کند.
از سوی دیگر و در نقطه مقابل این ضرورت راهبردی برای آمریکا، دو روند تشدیدشونده را در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه داریم. یکی روند توسعه سریع برنامه هستهای ایران است که طبیعتا به ظرفیت راهبردی ایران در حوزه اتمی میافزاید. تحول بسیار مهم بعدی به قدرت رسیدن نتانیاهو در اسرائیل است و احتمال احیای برنامههای نظامی دولت او برای حملات احتمالی به تأسیسات هستهای ایران.
این دو، روندهای تشدیدکننده و تشدیدشونده تنش در خاورمیانه هستند و در نقطه مقابل، با ضرورت راهبردی آمریکا برای کنترل تنش روبرو هستیم. بنابراین اگر این دو روند را با هم تحلیل کنیم میبینیم به نظر میرسد ضرورت احیای برجام همچنان باقی است و شاید این ضرورت از قبل بیشتر شده که عرض کردم با توجه به توسعه سریع برنامه هستهای ایران و حضور نتانیاهو، احتمال افزایش تنش در ماههای پیشرو بیشتر احساس شده است.
بنابراین احیای برجام و بازگرداندن برنامه هستهای ایران به قبل از شروع کاهش تعهدات توافق هستهای ایران میتواند راهحلی برای کنترل سطح تنش در منطقه باشد. با توجه به نتایج انتخابات میاندورهای آمریکا، به نظر میرسد چون شرایط انتخاباتی در آمریکا و کمپینهای انتخاباتی به پایان رسیده، دست دولت بایدن برای مذاکره و توافق با ایران و امتیازدهی احتمالی به ایران بازتر خواهد شد، زیرا به صورت تاریخی همیشه در دورههای انتخابات و ماههای منتهی به انتخابات، قدرت ریسک رئیسجمهور آمریکا برای مذاکرات بینالمللی بسیار کاهش مییابد.
بنابراین با اتمام این وضعیت فضای مانور بایدن بیشتر خواهد بود؛ ضمن اینکه انتخابات میاندورهای آمریکا نشاندهنده تقویت نسبی جایگاه اجتماعی دموکراتها در بین مردم آمریکا و احتمال تداوم این وضعیت یعنی تداوم موفقیت حزب دموکرات در انتخابات پیش روی ریاستجمهوری ۲۰۲۴ آمریکا است که میتواند چشمانداز نسبی از تداوم برجام را در صورتیکه احیا شود، نمایندگی کند.
علاوه بر این، کنترل بر سنا و اکثریت نسبی دموکراتها در سنای آمریکا به معنای کاهش هزینههای سیاسی دولت بایدن در فرایند احیای برجام و رفع تحریمها در ماههای پیش رو است که میتواند برای دو طرف امیدوارکننده باشد، زیرا حتی اگر تسلط جمهوریخواهان بر مجلس نمایندگان و کسب اکثریت نسبی در آنجا یعنی ۲۱۸ رأی را هم در نظر بگیریم، همچنان آرا در حال شمارش است و قطعی نیست و یک نوع اکثریت ضعیفی برای جمهوریخواهان ایجاد میشود که قدرت مانور آنها در مجلس نمایندگان را آنطور که انتظار داشتند، از بین میبرد.
استادیار روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی