دوره تخصص جراحی قلب امسال ۱8 نفر ظرفیت داشته اما هیچ کس متقاضی حضور در آن نشده و امسال فقط دو فارغ التحصیل جراحی اطفال در کل کشور داشته ایم. اینها حرف های تکان دهنده رئیس سازمان نظام پزشکی است که نشان می دهد چطور با ادامه روند فعلی به چهل سال پیش برخواهیم گشت و مجبور خواهیم شد از کشورهای دیگر پزشک وارد کنیم.
البته نرخ پایین حضور در تخصصهای حساس یک روی سکه است و روی دیگر آن خروج سالانه هزاران پزشک عمومی و متخصص.
بر اساس آمارهای رسمی در چهار سال گذشته ۱۶ هزار پزشک عمومی ایران را ترک کرده اند و فقط در سال ۱۴۰۰ چهار هزار و ۲۷ پزشک درخواست صدور گواهی عدم سوءپیشینه پزشکی برای مهاجرت داده اند و تعداد متخصصانی که درخواست گواهی گود استندینک که ویژه تایید سوابق متخصصان است شیب صعودی زیادی دارد.
اینطور که نظام پزشکی اعلام کرده در سال گذشته ۱۶۰ متخصص قلب ایران را ترک کرده اند و ۳۰ هزار نفر از کادر درمان که شامل تمامی گروه های مربوط به بهداشت و درمان می شود درخواست گواهی صلاحیت علمی و اخلاقی برای حضور در کشور عمان داده اند اما مگر نه اینکه می گویند ایران بهشت پزشکان است پس چرا سیل ویرانگر مهاجرت آنها اینطور به راه افتاده؟ وقتی این آمارها را کنار سایر شرایط گروه پزشکی می گذاریم این سوال به ذهن می رسد که آنها واقعا مهاجرت می کنند یا قاچاق میشوند؟
اگر پزشکان را هم به عنوان یک سرمایه کلان و باارزش در نظر بگیریم می بینیم که ارزان بودن خدمات پزشکی در ایران و قیمت گذاری دستوری روی این خدمات مانند بسیاری از کالاها و خدمات دیگر باعث می شود که خروج این سرمایه هم مانند هر سرمایه با ارزش دیگری اتفاق بیفتد اما نه در کامیون ها و به شکل پنهانی از مرزها بلکه به شکلی کاملا قانونی و آشکار. عجیب اینکه سیاستگذاران در مورد سرمایه دارویی کشور به فکر واقعی کردن قیمت ها و جلوگیری از قاچاق افتاده اند اما در مورد نیروی کار هنوز با چنین نگاهی فاصله داریم. در واقع آنچه در این بین مانند یک حلقه مفقوده عمل می کند نقش آفرینی و حضور صندوق های بیمه گر مستقل و پاسخگو است که بتوان با اتکا به آنها قیمت واقعی خدمات درمانی را تعیین کرد و نگران فشار بیشتر به مردمی نبود که همین حالا هم کمر بسیاری از آنها زیر بار هزینه های درمان خم شده است.