۲۷ آبان ۱۴۰۱ - ۰۵:۵۸

تورم بالا یکی از آزاردهنده‌ترین پدیده‌های اقتصادی است که به طور مزمن اقتصاد ایران را در طول نیم قرن در بر گرفته است.

اقتصاددانان درباره پدیده شیطانی تورم بسیار سخن گفته اند.اما از نظر اقتصاددان غیراقتصاددانان چگونه می‌اندیشند؟ رابرت شیلر در اواخر قرن بیستم پژوهشی ترتیب داد تا بتواند احساس مردم نسبت به تورم را به ویژه در دو کشور آمریکا و آلمانو در جوانان و پرسن‌وسالان بسنجد و تفاوت‌های آن را با دیدگاه‌های آکادمیک مشاهده کند.بنا بر تحقیقات شیلر، سازوکار تورم در ذهن بسیاری از مردماین است که بخشی از جامعه از روی خودخواهی دست به افزایش قیمت‌ها می‌زندو از آنجا که دستمزدها با تورم بالا نمی‌روند، پس تورم منجر به کاهش رفاه و قدرت خرید می‌شود. حتی این دید وجود دارد که تورم رشد اقتصادی را محدود می‌کند ودر نتیجه به استاندارد زندگی جامعه لطمه می‌زند

اما در کنار کاهش سطح رفاه، پرسش‌شوندگان معتقد بوده‌اند تورم بالا باعث می‌شود اتمسفر اجتماعی به سمت خودخواهی و ضربه‌زدن به اخلاقیت ملی می‌رود. برخی هم فکر می‌کرده‌اند تورم بالا باعث هرج‌ومرج سیاسی می‌شود و همچنین به شخصیت ملی آسیب می‌زند.شیلر طی مشاهده نتایج پیمایش خود متوجه شد آلمانی‌ها عموماً حساسیت بیشتری نسبت به تورم دارند؛ این حساسیت نسبت به آمریکایی‌ها بیشتر به چشم می آید؛ چرا که تجربه آلمان در جریان ابرتورم دهه ۱۹۲۰ با این شدت در آمریکا اتفاق نیفتاده است.نتیجه جالب‌تر این بوده که شکاف بین نسلی در اهمیت به تورم بیشتر از شکاف بین کشوری بوده است؛ به طوری که در هر دو کشور مورد بررسی،حساسیت به تورم در نسلی که پیش از ۱۹۴۰ به دنیا آمده بوده،به طور قابل توجهی بیشتر از نسل‌های جوان‌تر بوده است.بنابراین تجربه زیسته در شرایطی که تورم بالا گریبان کشورها را گرفته بودهروی ترجیحات فعلی مردم تأثیر مشخصی دارد.اکثر شاخص‌های کلان اقتصادی نیازمند آمارهای مدونی هستند که دولت‌ها و رسانه‌ها منتشر می‌کنند؛ برای این که یک شهروند متوجه شود وضعیت رشد اقتصادی فصل قبلی چگونه بوده، باید منتظر این آمارها باشد و قرار نیست به این سرعت اثرات تغییر در رشد اقتصادی را در زندگی‌اش ببیند.اما داستان تورم کاملاً متفاوت است؛ اثر آن در زندگی روزمره افراد کاملاً احساس می‌شود.به همین خاطر است که پیامدهای وضعیت تورمی روی محبوبیت سیاستمداران بسیار بزرگ‌تر است.