فردای اقتصاد: کندشدن رشد چین، افزایش چشمگیر تسلط شی جینپینگ در ساختار سیاسی آن و بحرانهای مالی باعث شده خوشبینیها درباره ادامه رشد درخشان چین کاهش یابند. برخی از پایان رؤیای الگوی چینی حرف میزنند. اما این الگو چه بود و چرا ممکن است دیگر موفقیتآمیز نباشد؟ الگوی توسعه از طریق بازکردن درهای اقتصاد، بدون تغییر جدی در ساختار سیاسی استبدادی، مسیری است که کره جنوبی و تایوان، همسایگان چین در ابتدای راه آن را پیمودند. اما ماهیت پیشرفت اقتصادی از مرحلهای به بالاتر تغییرات سیاسی را هم میطلبد؛ اتفاقی که تایوان و کره جنوبی آن را تجربه کردند. اما به نظر میرسد چینیها نمیخواهند از این مرحله به بعد، از روی دست تایوان و کره جنوبی بنویسند. تصمیمی که میتواند به معنای کشیدن ترمز قطار پرسرعت توسعه چین باشد.
رسانه بلومبرگ امروز گزارشی منتشر کرده در مقایسه مسیر امروز چین با مسیر موفقیتآمیزی که کره جنوبی و تایوان پیمودهاند. بنا بر این گزارش، برای چندین دهه، چین با پیروی از آنچه همسایگانش انجام داده بودند، موجی از موفقیت اقتصادی را پشت سر گذاشت. اما اکنون واقعاً از این مسیر منحرف شده است به طوری که شکست برای دستیابی به وضعیت درآمد بالاتر یا اقتصاد توسعهیافته پیشبینی میشود. دولتهای استبدادی در کره جنوبی و تایوان نشان دادند که چگونه میتوان میلیونها نفر را با نظارت بر رشد اقتصادی سریع و پایدار که توسط مدل صادرات هدایت میشد، از فقر بیرون آورد. بیل اورهولت، با تکیه بر تحقیقات خود در بانکرز تراست (که اکنون منحل شده است)، در کتاب خود به نام «صعود چین» در سال ۱۹۹۳ نشان داد که چگونه میتوان آن را در جمهوری خلق چین به کار برد.
اورهولت، که اکنون تحقیقات خود را در هاروارد انجام میدهد، تأکید میکند که کره جنوبی و تایوان درسهای بیشتری ارائه کردند. در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، سیستمهای سیاسی آنها به گونهای تکامل یافت که رقابت را پذیرفتند و حتی بیشتر بازار محور شدند. این به آنها اجازه داد تا به سطح بعدی رفاه اقتصادی برسند. اما این همان جایی است که چین دفترچه راهنما را کنار گذاشته است.
اورهولت در مصاحبهای در این هفته گفت در مرحله خاصی از توسعه، «به دلیل موفقیت اقتصادی، همه چیز بسیار پیچیده می شود.»
از جمله الگوهایی که ظاهر می شوند عبارتند از:
۱. شرکت های بزرگ دچار مشکل مالی می شوند. نمونههای اخیر شامل غولهای املاک و مستغلات چینی و شرکتهای بزرگ، بیشباهت به شرکتهای بزرگ کره جنوبی در اواخر دهه ۱۹۹۰ نیست.
۲. او گفت که برخی از شرکتهای بزرگ «آنقدر بزرگ میشوند که شروع به تلاش برای تصرف بخشهایی از دولت میکنند». در چین، این امر مسلماً یادآور خاطراتی است که چگونه علی بابا به دلیل ارتباطش با مقامات منطقهای تحت نظر قرار گرفت.
۳. اعتراضات افزایش مییابد. اورهولت میگوید با افزایش گروههای ذینفع، آنها منابع مالی، سازماندهی و رهبری به دست میآورند. قبل از اینکه شی جین پینگ حزب کمونیست را به دست بگیرد و در سالهای اول حکومت او، چین موجی از اعتراضات را در مورد مسائلی از تخریب محیط زیست تا مصادره اموال مشاهده کرد.
اورهولت میگوید: در این مرحله رهبران امکان انتخاب دارند. یکی از گزینهها این است که تسلیم پیچیدگی فزونیافته اقتصادهای خود شوند و به رقابت سیاسی و بازارهای آزادتر اجازه ظهور دهند (همانطور که کره جنوبی و تایوان انجام دادند). یا میتوانند ترمز پیشرفت را بکشند.
در اوایل دهه ۲۰۰۰، زمانی که اورهولت در شرکت RAND کار میکرد، به عنوان مشاور توسعه عظیم تیانجین-بینهای در جنوب شرقی پکن معرفی شد. اورهولت گفت در آن زمان بود که متوجه شد چین از پیچیدگی جدید اقتصاد خود استقبال نمیکند.
در حالی که شنژن (در سال ۱۹۸۰ به عنوان یک منطقه ویژه اقتصادی راه اندازی شد) و پودونگ شانگهای (پروژه دهه ۱۹۹۰) شهرت جهانی پیدا کردند، تیانجین-بینهای بیشتر به دلیل مشکلات بدهی خود شناخته شده است. مشکل چه بود؟ او گفت که مقامات به جای اینکه اجازه دهند تقاضاهای بازار غالب شود، در حال انتخاب صلاحدیدی فناوریهایی برای سرمایهگذاری بودند.
در دهه گذشته، چین به وضوح راه دیگری را انتخاب کرده است. این امر با سرکوب شرکتهای خصوصی و تضعیف گروههای جامعه مدنی از جمله سازمانهای غیردولتی، کلیساهای مسیحی و اتاقهای فکری که زمانی مستقل بودند، نشان داده شده است.
بوروکراسی چین - که اورهولت خاطرنشان کرد زمانی نوآورانه بود و همکاری با شرکت های بخش خصوصی را پذیرفت - تا حدی توسط کمپین مبارزه با فساد شی فلج شده است. و در داخل حزب، تغییرات رهبری در اکتبر هر کسی را که بتواند با شی و همکارانش رقابت کند، به حاشیه راند.
اورهولت که اکنون در حال گردآوری کتاب تازهای درباره روابط ایالات متحده و چین است، مشاهده کرد که این مسیر جایگزین وضعیت خوبی برای نوع نوآوری و رشد اقتصادی مبتنی بر بهرهوری که پکن میگوید نمیخواهد.
بروز این مشکل همزمان شده با وضعیتی که پتانسیل سایر موتورهای تقاضای داخلی چین - دارایی، زیرساخت و شهرنشینی - در حال محو شدن است، اگرچه اورهولت اضافه کرد که شهرنشینی هنوز راههایی در پیش دارد.
به طور گستردهتر، اورهولت هشدار میدهد که رویکرد کنونی شی، بسیاری از گروههای ذینفع را چنان بیقرار کرده است که خطرات عمدهای را به دنبال دارد. این به او چیزی را یادآوری کرد که در سال ۱۹۸۰ به عنوان یک تحلیلگر تازهکار در بانکرز تراست مشاهده کرد و سپس به لهستان کمونیست نگاه کرد.
این بانک پس از اینکه اورهولت اشاره کرد که رهبری آن چگونه هر گروه مهمی را از خود بیگانه کرده است، وام های خود را به کشور قطع کرد. چند ماه بعد، لهستان نکول کرد. در پایان دهه، دولت آن سرنگون شد.