دورنمای احیای برجام

دکتر ابراهیم متقی
۲۱ مرداد ۱۴۰۱ - ۲۰:۱۸

سایه‌ها و ابهام از مذاکرات وین رخت برمی‌بندد. واقعیت آن است که دیپلماسی هسته‌ای ایران در ۱۶ ماه گذشته همواره تلاش داشته تا زمینه لازم برای حداکثرسازی حقوق سیاسی، اقتصادی و راهبردی جمهوری اسلامی را فراهم آورد. مذاکرات وین اگرچه از اردیبهشت ۱۴۰۰ آغاز شد، اما ادامه این مذاکرات از آبان‌ماه ۱۴۰۰ بار دیگر در جهت تأمین حقوق اقتصادی و راهبردی کشوری بوده است که در روند خروج ترامپ از  برجام با چالش‌های ابهامی روبه‌رو بوده‌است.

دیپلماسی هسته‌ای جدید در ۱۶ ماه گذشته تلاش داشته تا زمینه اعاده حقوق ساختار ملت و جامعه ایران را از طریق دیپلماسی و چندجانبه‌گرایی تأمین کند. طبیعی است که هرگونه مذاکره و سازوکارهای کنش دیپلماتیک، همواره با چالش‌هایی از سویی دیگران روبرو می‌شود. حداکثرسازی منافع ملی هیچگاه در فضای بدون چالش حاصل نخواهد شد.

گام نخستین دیپلماسی هسته‌ای ایران و کشورهای اروپایی، چین و روسیه، معطوف به بازخوانی قالب‌های ادراکی کشورهای عضو برجام بوده‌است.

پرسش اصلی ایران همواره طرح این موضوع بوده که چرا ترامپ از برجام خارج شد و چگونه می‌توان برجام را استحکام بخشید. حفظ برجام نیازمند به کارگیری سازوکارهایی است که از طریق چانه‌زنی، میانجیگری، حسن‌نیت و الگوی کنش چندجانبه حاصل می‌شود.

در غیر این صورت مذاکرات نمی‌تواند از پایداری چندانی برخوردار بوده و زمینه بازگشت‌پذیری مجدد را فراهم می‌آورد. مذاکرات هسته‌ای تیم دیپلماتیک ایران براساس کنش همکاری‌جویانه، سه سطح از مقامات مسئول کشور انجام می‌گیرد.

سطح اول، مربوط به تبیین اهداف، الگوها و انگاره‌های مقام معظم رهبری بوده که سیاست‌های کلان امنیتی، راهبردی و دیپلماسی هسته‌ای را تعیین می‌کنند.

سطح دوم، مربوط به شورای عالی امنیت ملی بوده که سیاست‌گذاری اجرایی را عهده‌دار بوده و خواهد بود.

سطح سوم، مربوط به هنر دیپلماتیک گروه مذاکره‌کننده در وین بوده که این گروه نیز همکاری‌های دوجانبه و چندجانبه برای ارتقای سطح همکاری‌ها و بهینه‌سازی مذاکراتی را عهده دار هستند که از طریق میانجیگری، چندجانبه‌گرایی و حتی دیپلماسی پنهان امکان پذیر بوده و خواهد بود.

۱. بحران اوکراین و تغییر در معادله نظم جهانی

دیپلماسی و مذاکرات وین بعد از بحران اوکراین با فراز و نشیب‌های متعدد و متنوعی همراه بوده‌است. در گام نخست، بحران اوکراین منجر به وقفه در مذاکرات و دیپلماسی هسته‌ای ایران شد. علت آن را باید در کاهش نقش سیاسی و دیپلماتیک میخاییل اولیانوف، نماینده روسیه دانست. اولیانوف بعد از بحران اوکراین، تمایلی به مشارکت موثر در حل و سرعت بخشیدن دیپلماسی وین و مذاکرات اعاده برجام نشان نمی‌داد.

اولیانوف در صدد بود تا فضای گسترش بحران در برابر اروپا و آمریکا، منجر به انعطاف‌پذیری بیشتر آنها در برابر روسیه شود. درحالی‌که جمهوری اسلامی ایران بازی چند بعدی را در دستور کار خود قرار داد.

در مرحله اول باید به این موضوع اشاره داشت که علت اصلی عملیات نظامی روسیه در اوکراین، سیاست گسترش ناتو بوده است. به این معنا که روسیه از سیاست جنگ پیشگیرانه در برابر ناتو بهره گرفته‌ است.

در مرحله دوم مذاکرات و دیپلماسی هسته‌ای را  باید از طریق چندجانبه‌گرایی ادامه داد. ایران هیچگاه اجازه نداد تا زمینه انسداد در دیپلماسی وین به وجود آید و در مرحله سوم از طریق میانجیگری قطر و مذاکرات دوحه بار دیگر به دیپلماسی وین بازگشت.

هدف اصلی ایران از مذاکرات وین، اعاده برجام بوده است. ایران در صدد بوده و خواهد بود که تضمین‌پذیری پایان دادن به تحریم‌های یکجانبه آمریکا در سیاست بین‌الملل را پیگیری کند.

روندهای گذشته سیاست ایالات متحده این بوده ‌است که از سازوکارهای کنش تهاجمی به توان دو علیه ایران استفاده کند.

متأسفانه برخی از تحلیلگران و رسانه‌ها واقعیت سیاست تعادلی ایران و الگوی کنش تهاجمی آمریکا در ارتباط با انزوای برجام را نادیده می‌گیرند. این موضوع یکی از چالش‌های اصلی اعاده برجام تاکنون بوده و در آینده خواهد بود. مسئله اصلی ایران در روند دیپلماسی وین را موضوعات مربوط به سیاست برجامی تشکیل می‌دهد.

آنچه را که گروسی در ارتباط با موضوع ادعاهای اتهامی مطرح کرده را باید به‌عنوان تلاش جدید در قالب سیاست‌های فرابرجامی دانست و به همین دلیل است که جمهوری اسلامی بار دیگر این موضوع را مطرح می‌کند که مسائل مربوط به گذشته و حال باید همانند دوران آمانو حل و فصل شود.

۲. چرایی حل وفصل دیپلماتیک اعاده برجام

اعاده برجام موضوعی اجتناب‌ناپذیر در روند دیپلماسی وین بوده و خواهد بود. واقعیت آن است که ایالات متحده بر اساس سیاست‌های تهاجمی و هیستریک دونالد ترامپ، مبادرت به خروج از برجام کرد. برجام می‌توانست حداکثر منافع امنیتی و راهبردی آمریکا، کشورهای اروپایی و کسانی که نسبت به قابلیت هسته‌ای ایران نگران بودند را برطرف سازد.

ترامپ تلاش داشت تا ایران را در برابر سیاست فشار و دیپلماسی اجبار قرار دهد. ترامپ از هیچ تلاشی برای محدودسازی قدرت ایران چشم‌پوشی نکرد. واقعیت آن است که در فضای سیاسی و بین‌المللی بعد از ترامپ، زمینه برای اعاده برجام به وجود آمده ‌است.

بایدن از سیاست چندجانبه‌گرایی نئولیبرالی حمایت می‌کند. سیاست چندجانبه نئولیبرالی، مبتنی بر سازوکارهایی خواهد بود که هرگونه کنترل نهادهای نظارتی و حقوقی بین‌المللی بر کشورهایی همانند ایران و تأسیسات هسته‌ای آن را از طریق نهادهایی همانند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی فراهم خواهد ساخت.

اگرچه در برخی از مراحل تاریخی، اندیشه گروسی به‌عنوان مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مقابله با سیاست فنی، تکنولوژیک و دیپلماتیک ایران بوده، اما واقعیت آن است که تعهدات ایران به آژانس نبوده و این تعهدات در چارچوب سیاست بر جامی ایران شکل گرفته‌است.

به این ترتیب ایران در فضای سیاست بین‌الملل، مذاکرات چندجانبه خود را شکل داده و در دوران گذشته، آمانو بعد از توافق ایران با قدرت‌های بزرگ موضوع مربوط به pmd (ابعاد نظامی احتمالی) را در زمان بسیار محدودی پایان بخشید. برخی از تحلیلگران مسائل راهبردی و صاحب‌نظران برجام به این موضوع اشاره دارند که جمهوری اسلامی باید پاسخ گروسی و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ارتباط با فعالیت‌های هسته‌ای گذشته و حال را بدهد اما آنان باید به این موضوع واقف باشد که نهادهای بین‌المللی بخشی از اراده قدرت‌های بزرگ ساختار نظام بین‌الملل و فرایندهایی است که نظم جهانی را کنترل و بازتولید می‌کند. به همین دلیل است که دیپلماسی وین می‌تواند زمینه همراهی و همکاری ایران با آژانس را به وجود آورد. به همان گونه‌ای که آژانس نیز باید همانند آمانو از سازوکارهای کنش همکاری‌جویانه در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران استفاده کند.

نتیجه

در شرایط موجود مذاکرات و دیپلماسی وین، مراحل نهایی و پایانی خود را سپری می‌کند. هرچند که باید به این موضوع اشاره داشت که ایران تعجیل چندانی در نیل به توافق شکننده ندارد. سیاست رسمی جمهوری اسلامی آن است که عدم توافق بهتر از توافق بد است.

توافق بد را می‌توان در شکل‌بندی ساختاری برجام ۲۰۱۵ جستجو کرد. نشانه آن را باید در عدم توازن و ناپایداری آن جستجو کرد.

واقعیت آن است که برجام ۲۰۱۵ ضعف‌هایی داشت که چالش‌های خاص خود را در دوران ترامپ منعکس ساخت.

ایران در صدد است تا مسائل مربوط به برجام را به گونه‌ای تنظیم و بازتولید کند که امکان بازگشت‌پذیری آن در زمان محدودی وجود نداشته ‌باشد. برای تحقق این هدف، جمهوری اسلامی باید قابلیت‌های تکنیکی، ابزاری و راهبردی خود را به گونه‌ای حفظ کند که اگر زمینه برای گریز امریکا از برجام به وجود آمد، در آن شرایط جمهوری اسلامی هم بتواند اقدامات متقابل از طریق فعال‌سازی و به کارگیری ابزار و قابلیت‌های فنی و تکنیکی را به انجام رساند واقعیت آن است که تعهد اروپا یا هر کشوری در زمره قدرت‌های بزرگ نمی‌تواند قابلیت لازم برای بازدارندگی ایران در سیاست جهانی را فراهم آورد.

به همین دلیل است که جمهوری اسلامی ناچار خواهد بود تا زمینه دستیابی به توافق خوب را در دستور کار قرار دهد. توافق خوب در شرایطی حاصل می‌شود که اولاً تحریم‌ها در چارچوب آنچه که در دوران گذشته وعده آن داده‌ شده ‌بود،  پایان پذیرفته و زمینه همکاری ایران با اقتصاد جهانی را به وجود آورد.

نکته دوم در شرایطی حاصل می‌شود که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، با توجه به سیاست قدرت‌های بزرگ، موضوع مربوط به pmd را متوقف کرده و به جای تمرکز بر موضوعات گذشته درصد برآید تا زمینه همکاری بیشتر و سازنده با ایران دوران بعد از توافق برجام را فراهم آورد.

نکته آخر مربوط به وضعیت و فضایی است که ایران باید در فضای زمانی فرابرجامی در دستور کار قرار دهد. سیاست فرابرجامی ایران در چارچوب جلوه‌هایی از چند جانبه‌گرایی، نهادگرایی و بین‌المللی‌گرایی حاصل خواهد شد.

در این شرایط و فضا، ایران می‌تواند حقوق دیپلماتیک خود را ارتقا داده و از این طریق زمینه پایان دادن به تحریم‌های ظالمانه ایالات متحده را به وجود آورد.

استاد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران