ممزوج شدن این دو موجب ارزش افزوده بسیار بالا و توسعه برای کشور خواهد شد. با توجه به سایه سنگین نفت بر اقتصاد کشور و در ۴۰ سال گذشته و سایه سیاست بر اقتصاد کشور، به حوزه معدن و صنایع معدنی توجه ویژهای نشده است.
خوشبختانه در میان صنایع معدنی، تا اندازهای صنعت فولاد مورد توجه قرار گرفته و همین امر موجب شد تا ایران از رتبه پانزدهم در بین صادرکنندگان فولاد در سال ۱۳۹۱ به جایگاه دهم برسد که اگر این توجه به صنعت فولاد ادامهدار بود، این ظرفیت وجود داشت که رتبه ایران از جایگاه دهم به جایگاه بهترین ارتقا پیدا کند. باید قبول کنیم در دنیا کشورهای زیادی هستند که در حوزه فولاد از ما جلوتر هستند، اما یا معدن ندارند یا انرژی ندارند و ما این دو را همزمان داریم.
کشوری مانند استرالیا بیش از ۱۰۰میلیارد دلار سالانه فقط صادرات سنگآهن دارد، اما به دلیل کمبود انرژی نمیتواند از ارزش افزوده بالای آن استفاده کند. در ایران، هوای خشک و مشکلات زیست محیطی وسیعی که کشور دارد و تصمیمات بد سیاستگذار صنعتی کشور موجب شده پراکندگی در حوزه فولاد داشته باشیم و حتی کارخانههای فولادی در محلهای خشک و غیرکارا قرار بگیرند، در حالیکه باید به سمت دریای عمان و خلیج فارس میرفتیم. اکنون نیز ضروری است که با حرکت به سمت دریای عمان و خلیج فارس (سواحل مکران)، مگامدولهای فولادی را تأسیس کنیم تا بتوانیم کمبود سنگآهن را در نقاط مختلف دنیا به دلیل مزیت جدی گاز تامین کنیم.
با این حال، متاسفانه در استراتژی صنعتی کشور، کمتوجهی سیاستگذار و دخالتهای مکرر غیرکارشناسی که بعضا از سوی مجلس یا سیاستگذاران صورت میگیرد، موجب شده به حوزه فولاد هم توجه نشود. این در حالی است که بیش از ۶میلیارد دلار ظرف چند ماه گذشته صادرات فولاد و صنایع فولادی داشتیم. اگر به سمت فولادهای خاص حرکت کنیم و از طرفی بتوانیم زمینههای اکتشاف و اکتشاف عمیق را فراهم کنیم، صنعت فولاد ایران میتواند جایگاه ویژهای داشته باشد.
در کنار موارد مطروحه، باید قبول کنیم یکی از بزرگترین چالشهای سرمایهگذاری در کشور، جدا از تصمیمهای غیرکارشناسی، عجولانه و مکرر دولت و مجلس و در کل عدم توجه به حوزه معدن و صنایع معدنی، بحث نیاز به سرمایه و فناوری است. جذب سرمایهگذار خارجی از موارد مغفول ۴۰سال گذشته است که به نظرم در حکمرانی خوب حتما دولت برای حل چالشها -حتی چالشهای سیاسی و اجتماعی- باید این مورد را به طور جدی در دستور کار قرار دهد.
در سالهای گذشته و زمانیکه با توافق هستهای و برجام روبهرو بودیم، تعداد زیادی از هیاتهای خارجی و نمایندگان شرکتهای معدنی جهان در مذاکرات خود با ایران آمادگی خود را برای سرمایهگذاری در کشور اعلام کرده بودند، اما چالشهای تحریم و برقراری روابط بانکی با آنها و نگرانی از مشمول تحریمهای آمریکایی قرار گرفتن این شرکتها، آنها را از این سرمایهگذاری پشیمان کرد.
بنابراین حکمرانی خوب در ایران باید به دنبال آن باشد که در وهله نخست، ارتباط خود را با جهان بهبود بخشد تا ریسک سرمایهگذاری در کشور را کاهش دهد و واضح است که لازمه آن، بازگشت به توافق هستهای و احیای برجام و پیوستن به گروه ویژه اقدام مالی (FATF) خواهد بود.
دولت در ایران باید سرمایهگذارانی را جذب کند که بتوانند رشد قابل توجه و با جهش در صنعت کشور و بهویژه فولاد را ایجاد کنند و در ادامه آن، بستر توسعه کشور و اشتغال را فراهم کنند. بدیهی است در کنار آن، بحث فناوری و نوآوری نیز مهم است که در آن هم عقبماندگی جدی داریم و باید جبران شود. به نظر میرسد ادغام وزارت صنعت، معدن و تجارت در زمانیکه سیاستگذاری شد، برای توسعه سرمایهگذاری و سیاستگذاری صحیح و حکمرانی خوب در حوزه صنعت، معدن و تجارت انجام گرفت که متأسفانه هنوز هم مغفول مانده است.
بدیهی است جذب و حمایت از سرمایهداری خصوصی و اینکه نهایتا به خصولتیها هم نظارت و دقت بیشتری شود، جزو مواردی است که باید در دستور کار قرار بگیرد. در کنار این موارد، هم سیاستگذار و هم شرکتها باید به مسئولیت اجتماعی خود واقف باشند. نباید این مولفه را از یاد برد که ایران با کمبود جدی آب و بحرانهای زیست محیطی روبهروست؛ بنابراین جانمایی درست صنایع معدنی میتواند نه تنها کشور را از گزند این مشکلات برهاند، بلکه میتواند منجر به رشد و تولید بالای این شرکتها به سبب نزدیکی به آب (سواحل مکران) و کاهش هزینه آنها شود.