بر اساس سند چشمانداز ۲۰ساله کشور، در سال ۱۴۰۴ تولید ۵۵میلیون تن فولادخام تبیین شده است. زنجیره ارزش آهن و فولاد کشور در سالهای اخیر در راه رسیدن به هدف تولید ۵۵میلیون تن فولاد، روند مناسبی را طی کرده است، اما به دلایل مختلف از جمله عدم توسعه معادن، کمبود سنگآهن، قیمتگذاری دستوری، تحریمهای بینالمللی، ممانعت از واردات ماشینآلات و... دستیابی به این هدف را در هالهای از ابهام فرو برده است. چالشهایی که اگر حل نشود، دستیابی به افق ۱۴۰۴ را ناممکن میسازد. در این گزارش قصد داریم با بررسی مهمترین چالش زنجیره فولاد یعنی تامین سنگ آهن و ارائه آمارها، راههای برونرفت از این چالشها را ارزیابی کنیم.
مقایسه آمار تولید در سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰
ظرفیت تولید فولادخام در سال ۱۳۹۹: ۳۹.۴میلیون تن
تولید فولادخام کشور در سال ۱۳۹۹: ۳۰.۳میلیون تن
ظرفیت تولید فولادخام در سال ۱۴۰۰: ۴۴.۳میلیون تن
تولید فولادخام کشور در سال ۱۴۰۰: ۲۷.۹میلیون تن
نکته: در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال ۱۳۹۹، کاهش ۸درصدی در تولید فولاد خام را تجربه کردیم که مهمترین دلیل آن قطعی برق و گاز در واحدهای احیا مستفیم و فولادسازی بود.
مهمترین چالشهای زنجیره فولاد
تامین سنگآهن: افزایش تولید سنگآهن و استخراج آن بهعنوان خوراک اولیه محصولات فولادی از مهمترین اقداماتی است که باید مدنظر قرار بگیرد، اما هنوز هیچ برنامه مدونی در مورد نحوه دستیابی به این هدف تدوین نشده است و ظاهرا دولت نیز ضرورتی برای ایجاد انگیزه در سرمایهگذاران این بخش پرریسک در نظر نگرفته است. عدم تمهیدات بهموقع در این خصوص میتواند منجر به ضرورت واردات سنگآهن شود که این خود چالش مهمی است.
ذخیره زمینشناسی سنگآهن ایران حدود ۵میلیارد تن است که ۳/۳میلیارد تن آن ذخیره قطعی است. از نظر کیفیت، ۹۰درصد سنگآهن ایران از نوع مگنتیتی با میانگین عیار ۴۶درصد است که تقریبا با میانگین جهانی، برابر است.
در حال حاضر، ظرفیت تولید سنگآهن ایران ۹۰میلیون تن در سال ۱۳۹۹ است. جهت تداوم تولید ۵۵ میلیون تن فولاد، سالانه به ۱۶۲میلیون تن سنگآهن نیاز است. در صورتیکه با ۸۰درصد ظرفیت کار کنیم، برای تولید ۴۴میلیون تن فولاد سالانه ۱۳۰میلیون تن سنگ آهن لازم است. اما ظرفیت تولید سنگ آهن کشور در سال ۱۴۰۰ معادل ۹۵میلیون تن بود. ظرفیت اسمی تولید کنسانتره در سال ۱۴۰۰ نیز ۶۹.۵میلیون تن بود، اما در سال ۱۴۰۰ حدود ۵۷.۶میلیون تن کنسانتره تولید شد.
سناریوهای مختلف ارزیابی ذخیره سنگآهن
سناریو اول؛ وضعیت مصرف سنگآهن کشور بدون اکتشافات جدید و افزایش ذخیره: فعالیت با ۸۰درصد ظرفیت ذخایر سنگآهن کشور تا ۱۹سال بعد از ۱۴۰۴، تداوم تولید ۴۴میلیون تن فولاد را میتواند تضمین کند. در صورتیکه از ۸۰درصد ظرفیت تولید فولاد کشور در افق ۱۴۰۴ استفاده کنیم، نیاز به ۱۳۰میلیون تن سنگآهن داریم که این مقدار سنگآهن تقریبا برابر با مجموع ظرفیتهای فعال و قابل تحقق کشور تا سال ۱۴۰۴ خواهد بود. در نتیجه تنها به اندازه ۵میلیون تن نیاز به واردات سنگآهن خواهیم داشت، و حتی در صورتیکه هیچگونه اکتشافات جدیدی نیز صورت نپذیرد، تقریبا پاسخگوی نیاز کشور خواهد بود.
سناریو دوم؛ استراتژی واردات سنگ آهن مورد نیاز توسعه ظرفیت فولاد جنوب کشور با نگاه صادراتی ۹.۸میلیون تن فولاد از سال ۱۴۰۴ به بعد؛ مصرف داخلی ۳۴.۲میلیون تن: با استراتژی واردات ۲۸میلیون تن سنگآهن مورد نیاز توسعه ۸۰درصدی ظرفیت فولاد جنوب با نگاه صادراتی ۹.۸میلیون تن فولاد از سال ۱۴۰۴ به بعد؛ تا ۲۵سال بعد از افق ۱۴۰۴، ذخایر سنگآهن کشور تولید ۴۴میلیون تن فولاد را میتواند تضمین کند.
سناریو سوم؛ استراتژی واردات سنگآهن مورد نیاز توسعه ظرفیت فولاد جنوب کشور با نگاه صادراتی ۱۷.۷میلیون تن فولاد از سال ۱۴۰۴ به بعد مصرف داخلی ۲۶.۳ میلیون تن: با استراتژی واردات ۵۰میلیون تن سنگآهن مورد نیاز توسعه ۸۰درصدی ظرفیت فولاد جنوب کشور با نگاه صادراتی ۱۷.۷میلیون تن فولاد از سال ۱۴۰۴ به بعد؛ تا ۳۲سال بعد از افق ۱۴۰۴، ذخایر سنگآهن کشور تولید ۴۴میلیون تن فولاد را میتواند تضمین کند.
سناریوهای تامین مواد اولیه
تامین مواد اولیه از برزیل: شرکت واله، بزرگترین شرکت تولیدکننده سنگآهن در کشور برزیل که قبلا بزرگترین تولیدکننده سنگآهن دنیا بود، پس از تأسیس کارخانه گندله سازی در بندر صحار عمان، عملا صادرات سنگآهن یا کنسانتره را به بحرین (شرکت بحرین استیل) متوقف کرد. شرکت CNS، سومین شرکت تولیدکننده سنگآهن برزیل شرکتCSN پرتغال است که به دلیل ظرفیت تولید پایین (۳-۴ میلیون تن در سال) نمیتوانست نیازهای بحرین استیل را تامین کند. شرکت انگلا امریکن، دومین تولیدکننده سنگآهن برزیل است و با افزایش ظرفیت تولید اخیرا شرکت بحرین استیل قرارداد سه ساله تأمین خوراک با این شرکت بسته است. هر سه این شرکتها، با وجود افزایش ظرفیت تولیدی خود در سالهای اخیر به دلیل طرحهای در حال اجرای خود در عمان و بحرین عملا امکان تامین مواد اولیه برای ایران را ندارند.
تامین مواد اولیه از استرالیا و معدنکاری فراسرزمینی: از کشور استرالیا هم امکان تامین مواد اولیه و هم امکان خرید معادن وجود دارد، همانند معدن سنگآهن یوگی و یلگوکه توسط چادرملو و فکور صنعت به صورت مشارکتی خریداری شده است. در استرالیا بیس سنگآهن بیشتر هماتیتی است و باید در آنجا ریکاوری نیز صورت پذیرد و بعد وارد ایران شود، مشکل اساسی در مورد استرالیا بحث حمل است. حمل سنگآهن از استرالیا باید با کشتیهای ۱۵۰ تا ۱۷۰هزار تنی انجام گیرد و چون در ایران امکان پهلو گرفتن و تخلیه در بنادر کشور وجود ندارد، در بندرگاهها باید سبکسازی (دبهکاری) صورت گیرد یعنی از طریق کشتی بزرگ بار را به کشتی کوچک منتقل میکنند که هزینه مازادی به سیستم تزریق میکند که این مورد توجیه اقتصادی ندارد. در صورتی که بخواهیم مواد اولیه را از سایر کشورها تهیه کنیم باید به موازات سایر فعالیتها، به توسعه زیرساختها در بنادر کشور بپردازیم.
تامین مواد اولیه از سایر کشور
مراکش: بعد مسافتی کمتری دارد، سنگآهن مگنتیتی دارد، اما به دلیل تحریم امکان فروش مواد اولیه به به ایران وجود ندارد.
هند: در کشور هندوستان برای صادرات سنگآهن با عیار بیشتر از ۵۸درصد عوارض صادراتی ۲۵درصدی در نظر گرفته شده است و با اینکار مانعی بر سر راه صادرات گذاشته است.
اندونزی:کشور اندونزی هم سنگآهن هماتیت با عیار زیر ۵۰درصد دارد، ولی با کنسانترهسازی به روش تر به عیار ۶۲درصد میرسد که این عیار برای گندلهسازی زیاد مناسب نیست.
شیلی و مکزیک:کشورهای شیلی و مکزیک معمولا کنسانتره در محدوده ۶۵درصد دارند که خیلی پرعیار نیست، اما آنها هم به علت تحریم به ایران نمیفروشند.
توسعه اکتشافات و فرآوری سنگآهنهای هماتیتی
الف) توسعه اکتشافات و سرمایهگذاری شرکتهای بزرگ
ب) با توجه به ذخایر بسیار بالایی که از سنگآهن هماتیت در داخل کشور وجود دارد، باید بتوان با استفاده از تکنولوژیهای نوین روز دنیا روی این ذخایر کار کرد و آنها را جهت استفاده در کارخانهها به سنگآهن مگنتیتی تبدیل کرد.
پیشنهاد فراخوان فرآوری معادن هماتیت کشور در قالب انقلاب معدنی با استفاده از تکنولوژیهای جدید مطرح میشود که در هر صورت هزینه فرآوری این مواد در حال حاضر کمتر از هزینه واردات است.
چالشهای فولاد در حوزه زیرساخت
۱- آب: حدود ۸۰درصد از مساحت کشور دارای شرایط خشک و نیمهخشک است، به طوریکه بارندگی در این مناطق (ایران) اندک و سالانه بین ۵۰ تا ۲۵۰میلیمتر است. سالانه به طور متوسط ۱۲۰میلیارد متر مکعب بارش در کشور داریم که حدودا ۹۶میلیارد مترمکعب آن استفاده میشود، اما با توجه به این شرایط تنها ۲۲درصد از طرحهای فولادی نزدیک سواحل آبی کشور هستند. این در حالی است که در کشور چین بیشترین ظرفیتهای تولید فولاد خام در نزدیکی آبهای آزاد جانمایی شده است. جهت رسیدن به چشمانداز ۲۰ساله در افق ۱۴۰۴ برای تولید ۵۵ میلیون تن فولاد خام، سالانه به ۲۵۳میلیون مترمکعب آب نیاز است که حدود ۱/ ۳ برابر مقدار فعلی است.
زنجیره سنگ آهن تا گندله (شامل کنسانتره سنگآهن تا گندله) حدود ۲۰درصد از مصرف آب کل زنجیره ارزش سنگ آهن تا فولاد را به خود اختصاص میدهد و به علت «مصرف پایین آب تا قبل از پروسه آهناسفنجی»، «توجیهپذیر بودن حمل ریلی کنسانتره و گندله به واسطه ارزش افزوده ایجاد شده» و «کاهش هزینههای حمل باطله در زنجیره»، پیشنهاد میشود کارخانجات کنسانتره سنگآهن تا گندله در نزدیکی معادن که عمدتا در مناطق بیآب هستند، احداث شود و احداث مابقی زنجیره در نزدیک آب برنامهریزی شود.
۲- گاز: برای رسیدن به چشمانداز ۱۴۰۴، در بخش فولاد به ۱۸.۹میلیارد مترمکعب گاز نیاز داریم که ۷۰درصد آن مربوط به واحدهای احیا مستقیم است. باید توجه داشت که عدم توسعه صنعت گاز در کشور و رشد مصرف باعث شد که در دو سال اخیر همواره شاهد قطعی گاز در واحدهای فولادی و واحدهای احیا مستقیم باشیم و اگر در این بخش سرمایهگذاریهای جدی صورت نگیرد، رسیدن به افق ۵۵میلیون تن میسر نخواهد شد.
۳- حمل و نقل ریلی: افق تولید مواد معدنی در سال ۱۴۰۴، حدود ۷۰۰میلیون تن است که در سالهای اخیر متوسط تولید سالانه مواد معدنی حدود ۳۵۵میلیون تن بوده است و سهم ریلی از حمل تولید مواد معدنی و صنایع معدنی ۷درصد (۲۴.۵ میلیون تن) است. انتظار بخش معدن کشور این است که سهم ۷درصد حمل ریلی مواد معدنی، در افق ۱۴۰۴ به ۳۰درصد (۲۱۰ میلیون تن) برسد.
با توجه به بررسیهای صورت گرفته در کشورهای هدف سالانه حدود ۳۰ تا ۵۰درصد مواد معدنی توسط خطوط ریلی حمل میشود، در حالیکه سهم واقعی حمل مواد معدنی توسط خطوط ریلی در ایران، ۵درصد (۲۰ میلیون تن) تولید مواد معدنی کشور را در برمیگیرد.
طول خطوط اصلی ریلی کشور در پایان سال ۱۳۹۹ برابر با ۱۴هزار کیلومتر است که با ۰.۹۲درصد از کل خطوط ریلی جهان، رتبه ۲۱ را به خود اختصاص داده است. افق طول خطوط ریلی در سال ۱۴۰۴ معادل ۲۵هزار کیلومتر است. جهت دستیابی به اهداف افق ۱۴۰۴، طول خطوط ریلی کشور نیاز به رشد سالانه ۱۶درصدی دارد.