فردای اقتصاد: هافمن، موسس شبکه اجتماعی کاریابی لینکدین که اکنون به ثروتی میلیارد دلاری دست یافته است، معتقد است که کار سخت کافی نیست و میافزاید کار بیشتر هرگز پاسخ واقعی نیست. او میگوید:«نوعی سختی که برای توسعه کسبوکار به آن نیاز دارید، کمتر ربطی به تلاش وحشیانه دارد. بلکه بیشتر یک بخش عزم، یک بخش نبوغ و یک بخش تنبلی است.»
این میلیاردر میگوید: بله تنبلی. یا حداقل انرژی خود را حفظ کنید تا آن را صرف کارهای درست کنید.
«بعضی از مردم فرسایش را با پشتکار محض اشتباه میگیرند - بارها و بارها از یک تپه تکراری بالا می روند. اما منظور آنها از «فرسایش» کاملاً این نیست. "شما میخواهید اصطکاک را به حداقل برسانید و موثرترین و کارآمدترین راه را برای پیشبرد اهدافتان پیدا کنید. اگر انرژی خود را به عنوان یک کالای گرانبها در نظر بگیرید، ممکن است در واقع قدرت بیشتری را برای خود حفظ کنید». «پس کلیشه خسته شدن در دوی ماراتن را فراموش کنید. هافمن میگوید: «شما میخواهید بیشتر شبیه ایندیانا جونز باشید، در زیر تیغهها در حال حرکت، چند قدم جلوتر از یک تخته سنگ غلتان مسابقهای باشید و تازیانه خود را تاب دهید تا به جام مقدس خود برسید.»
توصیه هافمن منعکس کننده توصیههای آدام گرانت، استاد شماره 1 در مدرسه عالی کسب و کار وارتون، نویسنده پرفروش و مشاور مدیریت مراکزی مانند فیس بوک، گوگل، گلدمن ساکس و NBA است، که پیشنهاد میکند هوشمندتر کار کنید، نه سختتر .
گرانت می گوید: «استقامت یکی از مهمترین نیروها در موفقیت و خوشبختی است. "اما این فقط نیمی از داستان است.»
گرانت در سخنرانی خود در جمع فارغالتحصیلان دانشگاه ایالتی یوتا میگوید: «سرسختی به این معنا نیست که به انجام کاری که شکست میخورد مدام ادامه دهید. "به این معنی است که رویاهای خود را به اندازه کافی گسترده تعریف کنید تا بتوانید راههای جدیدی برای دنبال کردن آنها بیابید."
گرانت از مثالی از دوران کودکی خود استفاده میکند. او میخواست یک بسکتبالیست حرفهای باشد، اما هر چقدر هم که تمرین میکرد، نمیتوانست عالی باشد. وقتی وارد دبیرستان شد حتی پنج فوت هم قد نداشت. بنابراین در عوض، او به غواصی پرداخت، ورزشی که قد او مانعی برای آن نبود. او دو بار به المپیک نوجوانان راه یافت و در رشته شیرجه در سطح NCAA شرکت کرد.
هافمن میگوید در واقع، گریت «دارای توانایی تولید یک منبع بیپایان از برنامههای جایگزین» است.
منبع: سیانبیسی
نویسنده: کاترینا کلیفورد
مترجم: شادی آذری حمیدیان