اصولا مشهور است که توسعهیافتگی صنعتی یک کشور به توسعه صنعت فولاد آن کشور شناخته میشود. بر همین اساس، کشورهای صنعتی و قدرتهای اقتصادی جهان، عموما دارای صنعت فولاد قوی و تولید و تجارت پرحجم در بازارهای جهانی هستند. از بین ۱۰اقتصاد بزرگ جهان، هفت تولیدکننده بزرگ فولاد یعنی مقام اول تا هفتم حضور دارند. وجود یا عدم وجود معادن سنگآهن در آن کشورها هم نتوانسته جلوی پیشرفت صنعت فولاد آنها را بگیرد. بهطور مثال، کشور ژاپن با وجود آنکه از داشتن معادن سنگ آهن بیبهره است و از سوی دیگر انرژی ارزان و باثبات که اصلیترین مولفه تولید فولاد است را در اختیار ندارد، اما همیشه بین سومین و چهارمین رتبه در تولید فولاد جهان جابهجا میشود. به این معنی که سنگآهن را از سایر کشورها وارد میکند و انرژی را نیز به همین شکل از خارج از کشور وارد میکند و آنگاه یکی از باکیفیتترین و اقتصادیترین فولادهای دنیا را تولید و صادر میکند، چون دریافته است توجه ویژه به این صنعت بهعنوان صنعت مادر یک ضرورت است.
و اما کشور عزیز ما ایران که در سالهای گذشته به همت تلاشگران عرصه صنعت با وجود تحریمهای شدید اقتصادی از رشد بالایی در این صنعت برخوردار است؛ تاجاییکه نه تنها در مقام نهم در تولید فولاد جهان قرار گرفته، بلکه امروزه دستگاهها و تجهیزات صنعت فولاد را خود میسازد و به تازگی صادر هم میکند.
در سال ۱۳۵۷ تولید فولاد ایران ۳۸۰هزار تن بود و در سال ۱۴۰۰، ظرفیت تولید فولاد به ۴۵میلیون تن رسیده است. درست بیست سال قبل، ایران در ردیف ۶۸ قرار داشت با واردات سالانه ۱۵میلیون تن فولاد. اقلام مصرفی خود را نیز از بازارهای خارجی تأمین میکرد و به تبع آن، ماشینآلات و تجهیزات مورد نیاز خود را نیز از خارج وارد میکرد. ولی امروزه در تولید فولاد عضو رسمی و دائم باشگاه بزرگان فولاد دنیاست و در بومیسازی به استقلال کامل رسیده و تمامی دستگاهها و تجهیزات صنعتی و تولیدی خود را رأسا توسط کارشناسان و مهندسان خود میسازد و از سال گذشته به صادرکننده تجهیزات هم بدل شده است.
در سال گذشته، صنعت فولاد کشور ۹میلیون تن فولاد صادر کرد و به این ترتیب ۶میلیارد دلار درآمد ارزی برای کشور داشته و ۲۰درصد ارز کشور را تامین کرده است. مزیت وجود معادن ذخایر سنگآهن و انرژی در دسترس، میتواند شرایط را بهتر کند، البته دیگر سخنی از انرژی ارزان نیست، ولی انرژی در دسترس خود یک امتیاز قابل تامل است.
از آنجاییکه در سالهای گذشته مکررا تاکید بر وجود انرژی و مواد اولیه ارزانقیمت بود، شاید واحدهای تولید به مفهوم واقعی، توجهی به موضوع قیمت تمامشده یا آلایندههای زیستمحیطی نداشتند، ولی امروزه از لحاظ کمیت در جای خوبی از سکوهای بینالمللی ایستادهایم و میتوان گفت حجم زیاد تولید، مصرف بیشتر مواد اولیه و انرژی را به دنبال دارد. از سوی دیگر، حجم بیشتر تولید، حجم بیشتر آلایندهها را ایجاد میکند. بنابراین صرفه اقتصادی و امکان رقابتپذیری قیمت نیز از دیگر شاخصهای ضروری این صنعت به شمار میرود. به این ترتیب تولید با بهرهوری بالا، مصرف انرژی کمتر و آلودگی کمتر اجتنابناپذیر است. امروز کیفیت، دستور کار فعالان این عرصه است.
به عبارت دیگر، برای بقا باید اقتصادی تولید کرد و اقتصادی و هوشمندانه مواد اولیه خرید و محصول فروخت. بر این اساس، واحدهای تولیدی در سالهای پیش با کمک انجمنهای صنعتی خود و همکاری واحدهای مختلف دولتی، اقدام به تنظیم یک فرمول برای سودده بودن کل زنجیره فولاد کردند، چراکه دولتها اصولا در ایران با علم اقتصاد غریبهاند و به اقتصاد آزاد اعتقادی ندارند. بنیادیترین اصل اقتصاد، مسئله قیمت و اصلیترین مولفه قیمت، مکانیزم عرضه و تقاضاست.
در ایران فارغ از هر جریان سیاسی و شکل و ظاهر دولت و ریاست آن، همگی متفقالقول پیرو اقتصاد دولتی و بازار دولتمحورند و درک صحیحی از مفاهیم توسعهیافتگی ندارند. به تصور دولتها، هر چه پروژه بیشتر اجرا کنند و با دخالت مستقیم خود مثلا راه و ساختمان و سد بسازند، کشور به توسعه اقتصادی دست پیدا میکند. درحالیکه این یک اشتباه مرکب است. اتفاقا خروجی حاصل از تلاشهای دولتها که عموما صادقانه قصد خدمت دارند، برای توسعه، امروزه به وضوح و روشنی خود را نشان داده، تاجاییکه مردم کوچه و بازار هم مدعیاند که اقتصاد دستوری موجب اضمحلال پایههای اقتصاد شده و هر چه دولتیان فریاد میزنند که ما در حال خدمتیم، اما ناباورانه خود شاهد غرق شدن کشتی با عظمت اقتصاد کشور هستند. دولتمردان چون باورهای غیرکارشناسی خود را باورمندانه دنبال کردند، امروز خود متحیر شاهد به گل نشستن فضای کسبوکار هستند.
دخالت دولت در صنعت و بازار فولاد یکی از همین صفحات دردناک پیش روست، صنعتی با آن همه افتخار، امروزه بازیچه تصمیمات نادرست دولتمردان در وزارتخانههای صمت و اقتصاد و بورس شده است. مداخله در میزان عرضه، چگونگی عرضه و فروش، چگونگی صادرات و چگونگی تهیه مواد اولیه همه و همه مداخلات غیرعلمی است که پایانی هم برای آن متصور نیست.
باید اذعان کنم که دولتها فرقی ندارند، فقط در دنبال کردن این تفکر ناصحیح و مداخلهجویانه در بازار، بعضا شدت و ضعف دارند. دخالت دولتها و استوار کردن پیچیدهترین سردرگمیها، تنها این صنعت بزرگ را به ورطه نابودی نزدیک میکند.