انتخاب: عبدالرضا فرجیراد در تحلیل خود از سفر سفر شی جینپینگ به عربستان سعودی و پیامی که برای ایران در بر دارد، گفت: «چینیها به این نتیجه رسیدهاند که به کشورهای عربی نزدیک شوند. البته این نزدیکی از چند سال قبل آغاز شد؛ آنها نشستهایی را در پکن، تحت عنوان "روابط چین با دنیای عرب"، برگزار کردهاند. بعضی از نشستها هم در حوزه کشورهای خلیجفارس انجام میشد که از طریق این نشستها به یک درک مشترکی رسیدهاند.»
این تحلیلگر سیاست خارجی ادامه داد: «چینیها به انرژی نیاز دارند و میدانند که در استراتژی امریکا، چین رقیب اول است، از همین نقطه خلیجفارس و از همین کشورهای عربی، آمریکا در آینده موانعی را برای رسیدن انرژی مناسب به چین به وجود میآورد. به همین دلیل تلاش کردند به این حوزه نفوذ امریکا، ورود کنند. به ویژه در مقطعی که کشورهای عربی مثل امارات و عربستان در اوج بیاعتمادی به سیاستهای امریکا نسبت به خودشان هستند. این امر از زمان اوباما شروع شد، ترامپ هم گولشان زد و در دوره بایدن هم روابطشان خوب نیست.»
بعید است که چینیها برای ایران، همان چینیهای گذشته شوند / به هیچ وجه تصور نمیکردیم که روزی چین در خلیجفارس، برخلاف منافع ملی ایران قدم بردارد/ اگر این روند ادامه پیدا کند، حداکثر تا یک دهه آینده خود چین به اندازه امروز امریکا برای مقامات ایرانی ایجاد نگرانی میکند/ به نظر میآید که حتی چین توافق ۲۵ ساله با ایران را کنار گذاشته
فرجیراد افزود: «از طرف دیگر کشورهای عربی در منطقه مثل بحرین، امارات، عربستان و.. به این نتیجه رسیدهاند که در این دو دهه چون به دلیل رفتار امریکا نمیتوانند به آن اطمینان کنند، بنابراین خوب است الان که چینیها به انرژی نیاز دارند، نزدیک شوند و از آن وابستگی ویژهای که به ایالات متحده دارند، خلاص شوند. البته نه این شکل که سطح روابطشان با امریکا را پایین بیاورند یا تضعیف کنند بلکه در واقع دنبال این هستند که به نوعی یک رقیبی برای ایالات متحده در منطقه پیدا کنند تا بتوانند در قبال آن یک بازی ژئوپلوتیک داشته باشند و از آن امتیاز گیرند. ضمن اینکه الان کشورهای عربی منطقه بین خودشان یک رقابتی دارند برای توسعه و استفاده از فناوریهای جدید، ایجاد شهرهای هوشمند، به وجودآوردن صنایع جدید، تولید سلاحهای جنگی توسط خودشان با کشورهای پیشرفته در این زمینه مثل چین و... کشورهای عربی احساس میکنند که چینیها از نظر کاری ارزانتر، سریعتر و منظمتر هستند.»
وی ضمن اشاره به اینکه کشورهای عربی، دوری از ایالات متحده را دارند با حضور اسرائیل و ایجاد تدریجی یک رابطه استراتژیک با او پر میکنند، گفت: «آنها احساس میکنند وقتی با اسرائیل رابطه بسیار نزدیکی داشته باشند، دیگر آن مزاحمتهای ایلات متحده در نزدیکی خودشان با چین را نخواهند داشت یا کمتر خواهد بود.»
سفیر اسبق ایران در نروژ همچنین درخصوص قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین، خاطرنشان کرد: «باتوجه به اینکه ایران سیاست نزدیکی به شرق را اعلام کرده است و منظور ایران از شرق هم بیشتر چین و روسیه است، عربها میدانند که روسیه چیز زیادی ندارد که به ایران دهد بلکه این چین است که میتواند به ایران امکانات فراوانی، از حوزه نظامی گرفته تا سرمایهگذاری، بدهد. بر این اساس از فرصت قرار گرفتن ایران در یک تحریم طولانی استفاده کردند. همچنین باتوجه به اینکه چینیها در سیاست خارجی خود اقتصاد محور هستند، احساس کردند که ایران مدت زیادی است که دارد برای توافق هستهای سر و کله میزند و چشمانداز امید بخشی هم برای توافق وجود ندارد و روز به روز هم روابطش با غرب تیرهتر میشود. با این تفاصیل به نظر من آن توافق ۲۵ ساله را کنار گذاشتهاند.»
فرجیراد افزود: «عربها هم برای اینکه چینیها را از ایران دور و فضایی ایجاد کنند که چین درخصوص آنچه در رابطه با ایران فکر میکرد و دنبال منافع بود را در کشورهای عربی بهدست بیاورد، سعی کردهاند یک راهبرد استراتژیک با چین را تعریف کنند. من فکر میکنم این مهم از چند ساله گذشته آغاز شد و دارد روز به روز رشد میکند. سفر شی به عربستان و گفتوگو با سران بقیه کشورهای عربی هم یک نقطه عطفی در روابط چین و عربستان است.»
این استاد ژئوپلوتیک ضمن اشاره به اینکه چین علاوه بر اینکه دارد با عربستان، امارات و بحرین از نزدیک کار میکند، با کشورهایی که به ایران نزدیکتر هستند مثل قطر و عمان هم دارد کار میکند، بیان کرد: «قرارداد گازی بین چین و قطر نشان میدهد که چین برای همه کشورهای حوزه خلیجفارس برنامه دارد و یک رقابت ژئوپلوتیکی در خلیجفارس با امریکا راه انداخته که به هم به ضرر امریکا و هم به ضرر ایران است. ما به هیچ وجه این تصور را نمیکردیم که روزی چین در خلیجفارس خلاف منافع ملی ایران قدم بردارد. اگر این روند ادامه پیدا کند، حداکثر تا یک دهه آینده خود چین به اندازه امروز امریکا که در خلیجفارس برای مقامات ایرانی ایجاد نگرانی کرده است، میتواند به این نگرانی ما هم اضافه شود.»
فرجیراد همچنین درباره بیانیه مشترک این دو کشور که در بخشی از آن هم به موضوع ایران و پرونده فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی تاکید شده بود، گفت: «در بیانیهای که دادند، چینیها نسبت به ایران، همراهی و همدلی خود را با رقبای ژئوپلوتیکی ایران اعلام کردند. این نشان میدهد که اولویت چین در حوزه خلیجفارس، کشورهای عربی است که این را چند سال پیش به دیپلماتهای ما اعلام کرده بودند؛ ولی نگفته بودند کشورهای عربی بلکه گفته بودند عربستان.»
این کارشناس سیاست خارجی عنوان کرد: «نکته دیگر که از نظر استراتژیک و آیندهپژوهی اهمیت دارد این است که چین با پاکستان دارد همکاری استراتژیکی انجام میدهد و مرکز ثقلش هم گواتر، بندری در اقیانوس هند و دریای عمان است. این بندر با ۶۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری که چینیها دارند انجام میدهند، به یک مرکز مانور استراتژیک چینی در شمال اقیانوس هند که نزدیک خلیجفارس است، تبدیل میشود. در سالهای آینده ما شاهد خواهیم بود که وقتی این بندر کاملا توسعه پیدا کند؛ حتی کشتیهای جنگی و زیردریاییهای چین، همه در این بندر رفت و آمد میکنند، لنگر میگیرند و... در واقع چینیها از این نزدیکی به کشورهای خلیجفارس، تفکر استراتژیکی دارند.»
وی افزود: «من فکر میکنم پاکستانیها در نزدیکی چین و کشورهای عربی جنوبی خلیجفارس بینقش نبودند. همانطور که میدانید علاوه بر عربستان، امارت و بحرین، در عمان که منطقه نزدیکی به تنگه هرمز و دریای عمان است، چینیها فعالیتهای توسعهای دارند. بنابراین اینها پیوستگیهایی است که باید یک تحلیل خوب استراتژیکی و ژئوپلوتیکی داشته باشیم. در هر صورت فرصتی است که از دست ایران رفته است و بعید میدانم که حتی اگر توافق هستهای امضا شود، چینیها برای ایران، همان چینیهای گذشته باشند. آنها همیشه اولویت اولشان کشورهای عربی جنوب و رقبای ژئوپلوتیک ایران خواهد بود.»