اقتصاد کشور ما در طول این سالیان چه قبل و چه بعد از انقلاب تقریبا متکی به صنعت نفت بود. نفت هم در این سالها فراز و نشیبهای فراوانی داشته است. استخراج و حمل نفت متفاوت است و متاثر از اتفاقاتی است که در بازارهای جهانی میافتد. اینکه بتوانیم همانقدر که روی نفت ارزشگذاری و سرمایهگذاری کردیم روی معدن هم ارزشگذاری و سرمایهگذاری کنیم اهمیت دارد. کشور ما روی کمربند معادن غنی در دنیا قرار دارد که میتواند کشور را از بنبستهای فراوانی نجات دهد و به توسعه کشور کمک کند. بسیاری از معادن در دنیا هستند که امروز ارزشمندند اما باید توجه داشت که ممکن است تا بیست سال آینده ارزش خود را از دست بدهد، زیرا بشر دنبال نوآوریهای مختلفی است و چه بسا آن نوآوریها میتواند جایگزین مواردی شود که در حال حاضر برای ما ثروت و ارزش محسوب میشود.
شاید ما بعدها بگوییم که میتوانستیم بیست سال گذشته از این موضوع استفاده کنیم. در حال حاضر، معادن میتواند درآمدهای کشور را ارتقا دهد و به اقتصاد کشور کمک کند. در بحث طلا و مس ذخایر خوبی داریم. در ذخایر مس در دنیا بینظیریم، اما از نظر استخراج، استفاده و فراوری واقعا ضعیفیم. از آن نظر که کشورهایی که کمتر از ما ذخایر مس دارند، بیشتر بهرهبرداری میکنند. یا معادن کرومیت، تیتانیوم و آلومینیوم. در دنیا کمتر کشوری وجود دارد که همه این نعمتهای خدادادی را یکجا داشته باشد. ما برای تحول در بخش معدن به همت عالی و مدیریت و برنامهریزی مدون نیاز داریم؛ این در حالی است که در این بخش ضعف داریم.
حلقه مفقوده توسعه معادن ما در مدیریت است. شوق به سرمایهگذاری و جذب سرمایه و ایجاد رغبت در سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در حوزه معدن را مدیران قوی و انگیزهبخش میتوانند ایجاد کنند.
متاسفانه بخش خصوصی ما ناکارآمد شده است، زیرا نمیتواند با بسیاری از هلدینگها و نهادهای وابسته به دولت رقابت کند. اینجاست که کشور ضرر میکند. در هر کجای دنیا پیشرفت، توسعه و ترقی را میبینیم، بخشخصوصی است که فعال شده است. بررسی وضعیت بسیاری از کشورهایی که رشد اقتصادی بالای ۷درصد دارند، نشان میدهدکه در اوایل دهه ۹۰میلادی به نکته مهمی به اسم خصوصیسازی و جهانیسازی در اقتصادشان توجه کردند. اتصال به بازارهای بزرگ دنیا بود و نقش پررنگ بخش خصوصی در صنعت و اقتصاد باعث شد که این کشورها تغییرکنند و تحول در اقتصادشان ایجاد شود.
متاسفانه ما شرایط اقتصادی خوبی نداریم و نتوانستیم از ظرفیت معادنمان به درستی استفاده کنیم؛ حتی نتوانستیم از ظرفیتهای فرآوردههای حوزه نفت وگاز هم درست استفاده کنیم. شاید کشوری مثل قطر در جنوب کشور ما ذخایر گازی به مراتب کمتری هم نسبت به ما دارد، ولی برداشت، بهرهوری و سرمایهگذاریاش در این حوزه قابل قیاس با کشور ما نیست. اینها نکتههایی است که نشان میدهد در حوزه مدیریت نتوانستیم از ظرفیتهای کشورهای توانمند و نخبه و علمی کشور برای پیشبرد اهداف این کشور استفاده کنیم. معتقدم که مدیریت، حلقه مفقوده معادن است که توجه به آن در بخش جایگزینی معدن با نفت اثرگذار است و باید آن را تقویت کنیم.
اگر از ظرفیتهای معدنی به درستی استفاده شود، کمتر از منابع نفتی برای کشور درآمدزا نخواهد بود. این مسئله اهتمام جدی و سرمایهگذاری جدی از سمت دولت در تمام معادن کشور از جمله فعال، کشف نشده یا نیمه فعال را میخواهد. ما هنوز در حوزه اکتشافات مشکل داریم. هنوز تفاوت بسیار معناداری با کشورهای دیگر داریم که معادن را در عمق ۴۰کیلومتری برداشت میکنند. اگر واقعا میخواهیم درآمد معادن جایگزین درآمدهای نفت شود، باید در زمینه ورود تجهیزات و ماشینآلات سرمایهگذاری کنیم و از ظرفیت دانشگاهی کشور هم استفاده کنیم.
همچنین بدنه کارشناسی دولت آنقدر باید قوی باشد که درباره بهرهوری کامل از معادن و راهکارهای توسعه معادن به مجلس ایده دهد. زیرا نمایندگان مردم اصلا قرار نیست که دانشمند علوم مختلف باشند. نمایندگان میتوانند از ظرفیت کارشناسان استفاده کنند، ولی دولت خودش بدنه کارشناسی دارد. در حال حاضر، مباحثی در حوزه معدن و اصلاح قانون معادن در کمیسیون تخصصی مطرح است.
دولت و مجلس باید با همدلی راهکاری برای استفاده از ظرفیتهای معادن کل کشور از شمال تا جنوب داشته باشند. ما در استان سیستان و بلوچستان معادن بینظیر کرومیت و تیتانیوم را داریم که متاسفانه از آن استفاده نشده است، زیرا عزم جدی برای اکتشاف معادن شناسایی شده تاکنون وجود نداشته است. امیدواریم که این جدیت در دولت ایجاد شود و همه آن ظرفیتها برای کشور به فرصت تبدیل شود.