فردای اقتصاد: جنگ روسیه و اوکراین و افزایش ناگهانی قیمت انرژیهای فسیلی، حاوی دو نکته اساسی است. اول، جشنی است که در خاورمیانه بر پا شده و کسری بودجه کشورها به مازاد درآمد تبدیل شده است. ضیافتی که البته ایران به دلیل تحریمها فعلا غایب آن است. اما روی دیگر این سکه به صدا درآمدن زنگ خطر عصر رونق نفت است. نشریه اکونومیست هشدار میدهد حال که غربیها به سمت بینیازی از انرژیهای فسیلی حرکت میکنند، سوال مهم آن است که کشورهای حوزه خلیج فارس چقدر برای اقتصاد بدون نفت آمادگی دارند؟
موج پایانی دلارهای بادآورده؟
طبق تازهترین گزارش صندوق بینالمللی پول (IMF)، ۱۳ کشور صادرکننده نفت در خاورمیانه و آسیای مرکزی در سال ۲۰۲۲ به طور خالص ۳۲۰ میلیارد دلار با افزایش درآمد مواجه میشوند؛ عددی معادل ۷ درصد تولید ناخالص داخلی تجمعی این کشورها! انتظار میرود مجموع پترودلاری بادآورده این کشورها در پنج سال آینده از ۱۴۰۰ میلیارد دلار فراتر رود.
این کشورها یک بار در دهه ۵۰ شمسی با افزایش محسوس درآمدهای نفتی مواجه شدند که آنها را به پترواستیت یا دولتهای متکی بر نفت تبدیل کرد. سیاستهای اقتصادی مبتنی بر ابرپروژههای دولتی که نتیجهای جز تورم، بیماری هلندی و تضعیف تولیدات غیرنفتی به همراه نداشت. آن دسته از کشورهایی که جمعیت کمتری داشتند (مانند کشورهای عربی حوزه خلیج فارس) با وجود ضعفهای متنوع اقتصادی، توانستند رفاه شهروندان خود را حفظ کنند. اما کشورهای دیگر مانند ایران و عراق به دلیل جمعیت بالا، علاوه بر اقتصاد در تامین رفاه عموم مردم نیز ناتوان ماندند.
قیمت نفت بار دیگر در اوایل هزاره سوم به واسطه رشد پرشتاب تقاضای نفت چین اوج گرفت. این جشن نفتی در ایران دو دوره متفاوت را تجربه کرد. نیمه دوم دهه ۸۰ درآمدهای سرشار نفتی با سیاستهای اقتصادی اشتباه به توخالی شدن تولید و وابستگی هرچه بیشتر کشور به پترودلارها منجر شد. دوره دوم نیز به اوایل دهه ۹۰ برمیگردد که به واسطه تحریمهای بینالمللی، عملا ایران از منافع قیمتهای بالای نفت بینصیب ماند. دورانی که نتایج سیاستهای غلط سالهای پیشین را از طریق جهشهای ارزی و تورمهای افسارگسیخته به مردم تحمیل کرد.
غایب بزرگ جشن نفتی
شوک منفی به قیمت نفت بعد از انقلاب شیل در سالهای ۲۰۱۴-۲۰۱۵ دوران ارزانی نفت را برای جهانیان نوید میداد. همین دو سال قبل بود که قیمت نفت در برخی قراردادهای آتی به محدوده منفی رسید! عمده کارشناسان نیز محدوده ۵۰ تا ۷۰ دلاری را بازه تعادلی قیمت طلای سیاه ارزیابی میکردند.
اما به ناگاه، شوک کرونا و جنگ اوکراین و روسیه دو محرکی بودند که جهان را غافلگیر کردند. به این ترتیب، قیمت هر بشکه نفت به بار دیگر محدودههای سهرقمی را تجربه کرد. اما در این جشن نفتی که طبق شواهد موجود و رویکرد جهان بدون کربن بعید است دوام زیادی داشته باشد و دومرتبه تکرار شود، ایران غایبی بزرگ است. در حالی که کشورهای منطقه به سرعت در حال پر کردن منابع صندوقهای ثروت ملی هستند، ایران به سختی توانسته صادرات خود را به یک میلیون بشکه در روز نزدیک کند.
کشوری که روزگاری دومین تولیدکننده بزرگ اوپک بود، اکنون در بزنگاه تصمیمگیری برجام قرار گرفته است. هرچند فرصت قیمت نفت سهرقمی طی ماههای اخیر اکنون از دست رفته و قیمتها به محدودههای پایینتری رسیده، اما به نظر میرسد محدودههای نسبتا بالای نفت تا مدتی دیگر ادامه یابد. بنابراین، رفع تحریمها فرصتی و شاید بهتر باشد بگوییم فرصت آخری باشد تا با استفاده صحیح از درآمدهای بادآورده نفتی در جهت اصلاحات اقتصادی استفاده کنیم.
ایران در قیاس با رقیب و رفیق
روند درآمدهای نفتی ایران با عربستان و عراق جالب توجه است. هرچند سعودیها به دلیل ذخایر نفتی بالاتر، همواره تولیدات بیشتری نسبت به ایران داشتند، اما این فاصله به شدت از اوایل ۲۰۰۰ بیشتر میشود. به نظر میرسد عدم مشارکت با دارندگان تکنولوژیهای جدید و ناتوانی در جذب سرمایه پایدار مهمترین عامل این شکاف سنگین بوده است.
در قیاس با عراقیها که شاید به لحاظ سیاسی نزدیکی بیشتری با ایران داشتهاند نیز جاماندگی ایران از آغاز تحریمهای دهه ۹۰ شمسی محسوس است. همسایهای که توانست در اوپک به راحتی جایگاه دومی ایران را بگیرد و جز در سال احیای برجام که به آنها نزدیک شدیم، در یک دهه گذشته همواره درآمدهای صادراتی نفت ما از آنها کمتر بوده است.
شاید نزدیکترین روند درآمد نفتی ایران با ونزوئلا است. این کشور نیز که طی سالهای اخیر با تحریم مواجه شده با کاهش محسوس درآمدهای نفتی دست و پنجه نرم میکند. البته سالهای برجام، درآمدهای ایران بالاتر از ونزوئلاییها قرار گرفته است.
تکرار تجربه آمریکا در اروپا
سمت تقاضا اما حال دیگری دارد و غربیها به محوریت اصلی آمریکا در حال کاهش وابستگی خود به نفت اوپک هستند. همانطور که در نمودار زیر مشاهده میکنید، اوپک که روزگاری بیش از ۷۰ درصد نفت وارداتی آمریکا را تامین میکرد، اکنون سهم یازده درصدی دارد. همین الگو احتمالا در سایر کشورهای غربی اروپایی تکرار شود.
یک سرمایهگذار کویتی به اکونومیست میگوید «با شرایط پیش آمده، فکر نمیکنم اروپاییها برای سالهای بعد همچنان خود را آسیبپذیر نسبت به نفت و گاز نگه دارند». بنابراین، سوال اصلی اینجاست که «آیا کشورهای خلیج فارس به نفت وابسته میمانند؟»
نحوه مواجهه با آخرین سور نفتی
برخی کشورهای نفتی از سالهای پیش که افول نفت اتفاق افتاد، اقتصاد خود را برای کاهش وابستگی به طلای سیاه آماده کردند. امارات متحده یارانه سوخت خود را از سال ۲۰۱۵ قطع کرد. قیمت بنزین طی نیمه اول سال ۲۰۲۲ با حدود ۸۰ درصد افزایش در این کشور به ۱.۲۳ دلار (حدود ۳۶ هزار تومان!) به ازای هر لیتر رسید. عربستان نیز در همین مسیر گامهای اصلاحی را برداشت، هرچند که قیمت بنزین در عربستان تقریبا نصف امارات است.
اصلاحات این چنینی در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به دلیل جمعیت پایین شهروندان راحتتر انجام میشود. شهروندان اماراتی فقط ۱۰ درصد ساکنان این کشور را تشکیل میدهند و در عربستان سعودی نیز یکسوم جمعیت مهاجر است. بنابراین، حمایتهای دولتی از شهروندان انجام اصلاحات اینچنینی را تسهیل میکند.
همچنین، این کشورها مدعی میشوند که در جشن آخر پترودلارها به سمت اقدامات اصلاحی حرکت میکنند. وزیر مالی عربستان میگوید «ما به این ثروت بادآورده دست نمیزنیم و آن را حداقل تا سال ۲۰۲۳ در بانک مرکزی نگهداری میکنیم». بحرین نیز مازاد درآمد نفتی خود را در صندوقی برای نسلهای آینده ذخیرهسازی میکند. یک مدیر در صندوق ثروت بحرین میگوید «البته که ما به خاطر قیمت بالای نفت خوشحال هستیم، اما تمرکز ما بر اقتصاد غیرنفتی است».
با این حال، کشورهای منطقه در مسیر نفتزدایی از اقتصاد مسیر سخت و همزمان کارنامه ضعیفی دارند. به ویژه آنکه مدل رشد اقتصادی که آنها برای تقویت بخش غیرنفتی در نظر گرفتهاند متزلزل است. کشورهای خلیج فارس نشان دادهاند برای توسعه به سمت ابرپروژههایی حرکت میکنند که عموما کمبازدهاند و همزمان به جای تقویت بخش خصوصی به دولت بزرگ منجر میشود.
ایران با و بدون تحریم
مستقل از کشورهای منطقه، ایران بازی متفاوتی دارد. کشورمان به واسطه تحریمها و عدم انجام به موقع اصلاحات اقتصادی با بحران ارزی و تورم بسیار بالا مواجه است. نبود برجام نیز تا کنون باعث شده از جشن نفتی فعلی و پترودلارهای بادآورده بینصیب بمانیم. بنابراین، دولت سیزدهم که تا کنون برخی گامهای اصلاحی مناسب مانند کنترل مصارف بودجه و اصلاحات ارزی را انجام داده، میتواند با استفاده از فرصت پیش آمده مسیر اصلاحات را با قدرت بیشتری پی بگیرد.
اضافه شدن درآمدهای نفتی ناشی از رفع تحریمها میتواند اول از همه خونریزی ناشی از کسری بودجههای سنگین و نقدینگی سرگردان را التیام بخشد. در گام دوم نیز این فرصت را فراهم میکند تا در اجرای سیاستهای اصلاح اقتصادی، منابع دولتی در مواقع ضرور فراهم باشد. بنابراین، بهرهمندی کشورمان از پترودلارهای بادآورده در این دور از رونق نفتی میتواند آخرین فرصتی باشد که نه تنها از مصائب اقتصادی فعلی خارج شویم و بلکه در مسیر اقتصاد مستقل از نفت گامهای بزرگ برداریم.
تبادل نظر