فردای اقتصاد: خط فقر مطلق که نشان میدهد هر فرد چه میزان درآمد را برای تأمین حداقل نیازهای اساسی زندگی نیاز دارد، برای سال ۱۴۰۰ محاسبه شده که بر مبنای آن ۳۰ درصد از مردم ایران یا ۲۵.۶ میلیون نفر دچار فقر مطلق هستند. البته نرخ فقر در مناطق روستایی از ۳۵ درصد هم عبور میکند. نرخ فقر متوسط کشور که در چهار سال گذشته دچار افزایش از حول ۲۰ درصد به ۳۰ شده است، روشن میکند افت وضعیت اقتصادی متوسط ایران، با افتادن جمعیت بیشتری از ایران در دام فقر همزمان شده که لزوم بازنگری جدی در سیاستهای اقتصادی را یادآور میشود.
مقایسه خط فقر با حداقل دستمزد نشان میدهد در شهرهای بزرگ که هزینههای زندگی بالاتر است، حداقل دستمزد کفاف خط فقر یک خانوار سهنفره را هم نمیدهد. اما از سوی دیگر برای برخی مناطق خط فقر در ۱۴۰۰ پایینتر از حداقل دستمزد کشوری بوده است.
محاسبه فقر از چه زمانی به طور رسمی اعلام شده است؟
گزارش پایش فقر برای دومین سال متوالی از سوی دفتر مطالعات رفاه اجتماعی (ذیل وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی) منتشر شده است. این گزارش را میتوان تنها گزارش رسمی و دولتی از وضعیت فقر و به ویژه محاسبه خط فقر دانست که قرار است برای اولین بار به صورت مرتب و سالانه اعلام شود. پیش از این مرکز پژوهشهای مجلس در مقاطعی دست به محاسبه خط فقر به شیوهای نسبتاً جامع و علمی زده بود که گزارشهای جدید پایش فقر هم برداشت تعدیلشدهای از همان روش محاسبه است. این گزارشها بنابر آییننامه وزارتخانه باید در ششماهه اول سال منتشر شوند؛ اما مشکل این است که معمولاً بین ۵ ماه تا ۸ ماه پس از آغاز سال، نتایج آمارگیری هزینه و درآمد خانوار از سوی مرکز آمار انتشار مییابد. زمان انتشار این داده که منبع اصلی محاسبه خط فقر و کلاً محاسبات رفاهی است، باعث شده در سال جاری گزارش پایش فقر در پاییز تهیه شود. سال گذشته این گزارش مطابق با آییننامه در تابستان منتشر شد اما نتوانسته بود عملاً از دادههای سال ۹۹ هزینه و درآمد خانوار بهره ببرد و در نتیجه خروجی چندان معتبری نداشت. از این رو، نتایج سال جدید را میتوان اولین گزارش بهروز مجموعه وزارت کار، تعاون و رفاه درمورد خط فقر دانست.
عدد خط فقر چه چیزی را نشان میدهد؟
عدد خط فقر بارها در ایران جنجال آفریده است. افراد مختلف با معیارهای متفاوت اعدادی را به عنوان خط فقر اعلام میکنند. اما واقعاً چه معیاری از خط فقر به تحلیل وضعیت فقر در ایران کمک میکند؟ یکی از سادهترین ابزارها، درآمد یک یا دو دلار در روز است که بانک جهانی بر مبنای سطح توسعه کشورها تعیین میکند. این معیار شاید برای مقایسه بین کشوری مناسب باشد اما برای فهم تغییرات فقر در ایران و همچنین مقایسه بین مناطق مختلف، نیازمند دادههای دقیقتر هزینهای هستیم. بر مبنای دادههای هزینه و درآمد خانوار که به صورت جزئی حتی مواد خوراکی مصرفی خانوارهای نمونه را میسنجد، میتوانیم از معیارهای بهتری استفاده کنیم. کسی که دچار فقر مطلق است، فارغ از وضعیت بقیه جامعه، نمیتواند حداقل نیازهای اساسیاش در زندگی را تأمین کند. در روش مورد استفاده مرکز پژوهشها و بعدتر وزارت رفاه، یک سبد خوراکی تأمینکننده ۲۱۰۰ کیلوکالری مدنظر قرار میگیرد. کسانی که نمیتوانند چنین سبدی را تهیه کنند، دچار فقر خوراکی محسوب میشوند. بر این مبنا نمودار زیر نشان میدهد در چهار سال گذشته بیش از نیمی از جمعیت ایران کمتر از حداقل کالری مورد نیاز را دریافت کردهاند. سپس به کمک سایر اطلاعات مثل تفاوت قیمتی مناطق مختلف و قیمت مسکن، خط فقر متوسط کشور به دست میآید. طبیعتاً خط فقر میان شهرها و روستا، میان شهرهای بزرگ و شهرهای کوچک و میان استانها متفاوت است که بعضاً این خطوط فقر هم اعلام میشوند.
خط فقر سال ۱۴۰۰
تخمین گزارش پایش فقر ادعا میکند خط فقر سرانه در سال ۱۴۰۰ برای کل کشور به یک میلیون و هفتصدهزار تومان (ماهانه) رسیده و با توجه به تورم تا شهریور ۱۴۰۱ احتمالاً به حدود ۲ میلیون و هشتصد هزار تومان افزایش یافته است. در سال ۱۴۰۰ خط فقر یک خانوار سه نفره حدوداً سه میلیون و هفتصدهزار تومان بوده که نسبت حداقل دستمزد به این مقدار، ۱.۱۱ میشده است. این اعداد احتمالاً برای ساکنان شهرهای بزرگ عجیب به نظر بیاید. به طوری که توقع اعداد بسیار بالاتری را برای خط فقر کشوری دارند. اما گزارش نشان میدهد بنا بر همین خط فقر هم، ۳۰ درصد از مردم ایران دچار فقر مطلق هستند.
گسترش فقر طبق آمار رسمی
منظور از نرخ فقر، درصد جمعیت زیر خط فقر تخمینی است. نمودار اصلی در ابتدای گزارش نشان میدهد از سال ۹۶ نرخ فقر دچار یک صعود قابل توجه شده، به طوری که از سطوح بیست درصدی به حدود ۳۰ درصد افزایش یافته است. این اتفاق که نزدیک به یکسوم مردم ایران از تأمین حداقل نیازهای اساسی عاجزند، همزمان با کاهش رشد اقتصادی و مصرف سرانه رخ داده است. این افزایش جمعیت دچار فقر مطلق در ایران نشان میدهد سیاستهایی که با شعار حمایت از اقشار کمدرآمد اتفاق میافتند، از جمله قیمتگذاری دستوری در تمام حوزهها، نهتنها رشد اقتصادی را به عنوان وضعیت متوسط کشور دچار اختلال کرده، بلکه وضعیت اقشار پایین درآمدی را هم بدتر کرده است. رفع فقر مطلق از ۲۵.۶ میلیون نفر نیازمند تغییرهای اساسی در سیاستگذاری اقتصادی کشور است.
نرخ فقر تمام واقعیت فقر در ایران را نشان نمیدهد. آن ۳۰ درصدی که کمتر از خط فقر درآمد و هزینه دارند، ظاهراً دچار وضعیت بدتر شدهاند؛ یعنی فاصله آنها با خط فقر محاسبهشده افزایش یافته است؛ به طوری که شکاف فقرا با خط فقر که در سال ۹۷ حدود ۲۵ درصد بوده در دو سال اخیر به حدود ۲۷ درصد رسیده است. با وجود این که جمعیت فقرا در ۱۴۰۰ با کاهش اندکی -۷۰۰ هزار نفر- همراه بوده، اما شکاف فقر حدود ۰.۰۱ واحد درصد بیشتر شده، پس وضعیت زندگی فقرا بدتر شده است.
با وجود خط فقر پایینتر در روستاها، اما درآمد ساکنان این مناطق هم بسیار کمتر از مناطق شهری است. در نتیجه نرخ فقر در روستاهای ایران بالای ۳۵ درصد است و در شهرها کمی کمتر از ۳۰.
خط فقر استانی اشکال حداقل دستمزد کشوری را نشان میدهد
خط فقر برای شهر تهران در سال ۱۴۰۰، برای یک خانوار سهنفره ۷.۳۹۸ میلیون تومان بوده است؛ رقمی بسیار بیشتر از حداقل حقوق این سال که حدود چهار میلیون و صدهزار تومان بود. اما در همین سال، خط فقر در بسیاری از شهرهای کوچکتر مثل شهرهای استانهای یزد، اردبیل و کرمان خط فقر کمی بیشتر از ۳ میلیون تومان بوده است. اختلاف بالای سطح قیمت مسکن و تورم کل میان استانها و مناطق گوناگون کشور باعث میشود هزینههای زندگی تفاوتهای چشمگیری داشته باشند. در چنین شرایطی، تعیین یک رقم حداقل دستمزد برای کشور رویکرد کاملاً اشتباهی است. در شهر تهران این مبلغ یک خانوار سهنفره را به تأمین حداقل نیازهایش هم نمیرساند. از سوی دیگر در مناطق با سطح هزینههای پایین، ممکن است حداقل دستمزد کشوری منجر به کاهش تقاضای نیروی کار از سوی بنگاهها شود و در نتیجه به بیکاری دامن بزند. از طرف دیگر هم این اتفاق میتواند به اشتغال غیررسمی در این مناطق منجر شود.
محرومترین مناطق کشور
اطلاعات پایگاه رفاه ایرانیان هم در کنار داده هزینه و درآمد خانوار، منبعی برای محاسبات رفاهی وزارت رفاه است. گزارش پایش فقر شاخصی از محرومیت با توجه به این اطلاعات پایگاه رفاه درست کرده است؛ محرومترین استان کشور سیستان و بلوچستان است با نمره محرومیت ۵۸.۲۲ درصد. پس از آن هم خراسان شمالی، گلستان و کردستان قرار دارند. در پایین جدول استانها هم تهران با نمره محرومیت ۱۵.۴۴ درصد کمترین محرومیت را دارد. اوضاع استانهای اصفهان، یزد و البرز هم از منظر این شاخص خوب است.
ترکیب این اطلاعات با داده و هزینه مرکز آمار و اطلاعات سامانه شاپرک، یک رتبهبندی جامع از استانها از نظر محرومیت را تشکیل داده که در آن هم سیستان و بلوچستان محرومترین استان است. اما استان یزد در این رتبهبندی کمترین محرومیت را در سال ۱۴۰۰ داشته است. شهرستان بشاگرد در هرمزگان و فنوج در سیستان و بلوچستان هم محرومترین شهرستانهای کشور محسوب میشوند.
تبادل نظر