فردای اقتصاد: درست یک سال از روزی که روسیه به اوکراین حمله کرد میگذرد و حالا جهان در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی و ... بسیار متفاوت از پیش از شروع جنگ است. اما از آنجا که یک طرف این جنگ روسیه به عنوان بزرگترین صادرکننده انرژی و طرف دیگر آن غرب به عنوان بزرگترین مصرفکننده قرار دارد، احتمالا کمتر حوزهای به اندازه بازار انرژی در این یک سال دستخوش تغییر بوده است.
افزایش شدید قیمت حاملهای انرژی، رکوردشکنی اختصاص یارانه به مصرف سوختهای فسیلی در جهان و تغییر نقشه تجارت جهانی نفت و گاز از مهمترین تاثیرات جنگ اوکراین بر بازار انرژی بوده است. اما این همه ماجرا نیست احتمالا اثرات این جنگ بر بازار انرژی بسیار بزرگتر باشد و تبعات آن دامن کشورهای تولیدکننده نفت و گاز از جمله ایران و خاورمیانه را هم در سالهای آتی بگیرد چراکه این بحران سیاستهای جهانی انرژی را به کلی تغییر داده و در نتیجه آن احتمالا جهان بسیار زودتر از آنچه که گمان میرفت به نفت و گاز بینیاز شود.
در واقع هرچند که برای تامین انرژی و جایگزینی نفت و گاز روسیه، غرب در یک سال گذشته به سمت استفاده از ذغال سنگ رفته اما این تنها اثر کوتاهمدت جنگ اوکراین بر سیاستهای انرژی بوده است و در بلندمدت و میانمدت شاهد افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر در سبد انرژی جهانی خواهیم بود. از این رو بسیاری بر این باورند که تاثیر این جنگ بر بازار انرژی میتواند به بزرگی بحران نفتی ۱۹۷۳ و تحریم غرب توسط اوپک باشد. بحرانی که روند کاهش نیاز غرب به نفت و گاز را سرعت بخشید و سرنوشت کشورهای نفتی را تغییر داد.
افزایش فقر در جهان
بعد از حمله روسیه به اوکراین قیمت انواع انرژی در بازارهای جهانی با جهش همراه شد. به طوریکه قیمت نفتخام و گاز به سطوح بیسابقهای دست یافتند. قیمت گاز طبیعی در بازار اروپا که تا پیش از جنگ اوکراین کمتر از ۷۰ دلار بود به فاصله کمتر از ۶ ماه از شروع جنگ حدود ۵ برابر شده و به بیش از ۳۳۶ دلار رسید. قیمت نفت برنت هم که در محدوده ۸۰ تا ۹۰ دلار نوسان میکرد بعد از جنگ تا بیش از ۱۲۰ دلار بر بشکه رشد کرد.
با این حال به مرور با مشخص شدن اینکه جنگ قرار نیست روی عرضه انرژی تاثیری بگذارد قیمتها در مسیر کاهشی قرار گرفت. به طوریکه حالا هم نفتخام و هم گاز طبیعی در بازارها در سطوحی پایینتر از سطوح پیش از شروع جنگ قرار دارند. قیمت گاز طبیعی در حال حاضر در بازار اروپا حدود ۴۸ دلار است که کمترین سطح طی ۱۸ ماه اخیر محسوب میشود. قیمت نفت برنت هم حالا حدود ۸۰ دلار و کمتر از زمان شروع جنگ است.
با این حال همین رفت و برگشت قیمتها به شدت به افزایش سهم هزینه انرژی در سبد هزینههای میلیونها خانوار اثر داشته است. محققان بینالمللی بر اساس یک مدل سازی در ۱۱۶ کشور که در مجموع ۸۵ درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهند به این نتیجه رسیدهاند که از زمان حمله روسیه به اوکراین در سطح جهانی، هزینه کل انرژی برای خانوارها احتمالا بین ۶۳ تا ۱۱۳ درصد افزایش یافته است. این موضوع به افزایش تا حدود ۵ درصدی سهم هزینه انرژی در هزینههای خانوارها منجر شده است. اما گران شدن انرژی به طور غیرمستقیم به افزایش قیمت تمام شده غالب کالاها هم منجر شده و افزایش سطح عمومی قیمتها را به دنبال داشته است. در این مطالعه که در نشریه نیچرانرژی منتشر شده پیشبینی شده است که ۷۸ تا ۱۴۱ میلیون نفر دیگر در سراسر جهان ممکن است در نتیجه افزایش هزینههای انرژی بعد از جنگ اوکراین به فقر شدید کشیده شوند.
رکوردشکنی پرداخت یارانه به مصرف انرژی
افزایش فشار هزینه خانوراها برای مصرف انرژی در حالی رقم خورده که بسیاری از کشورهای جهان به خصوص کشورهای اروپایی تلاش کردهاند که با پرداخت یارانه هزینه پرداختی خانوراها برای انرژی را کاهش دهند. نتیجه این سیاست این شد که بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی یارانه سوختهای فسیلی در سال ۲۰۲۲ با رسیدن به بیش از یک تریلیون دلار رکوردشکنی کرده و به بیشترین میزان در تاریخ برسد. آنطور که آژانس گزارش میدهد در سال ۲۰۲۲، یارانه نفت حدود ۸۵ درصد افزایش یافت در حالی که یارانه مصرف گاز طبیعی و برق بیش از دو برابر شد.
در مجموع یارانه پرداختی به انرژی حدود دو برابر سال ۲۰۲۱ و حدود ۵ برابر سال ۲۰۲۰ بوده است. با این حال این نهاد اعلام میکند که این حجم از یارانه پرداختی به خوبی هدفگذاری نشده و از این رو نتوانسته آنطور که باید به کمک خانوارهای کم درآمد آمده و به جلوگیری از افزایش فقر کمک کند.
تغییر نقشه جهانی بازار انرژی
اما یک تاثیر مهم دیگر جنگ تغییر نقشه جهانی تجارت انرژی بود. اتحادیه اروپا و بریتانیا روی قیمت خرید نفت و فرآوردههای نفتی روسیه سقف قیمتی گذاشتهاند و بسیاری از ناوگان نفتکشهای جهان دیگر قادر به حمل بشکههای روسیه نیستند.
دنیل یرگین، کارشناس و مورخ نفت بر این باور است که به دنبال اعمال این محدودیتها ساختار بازار نفت به طور کل تغییر کرده و حالا دیگر خبری از آن بازار جهانی نیست. او بر این باور است که به جای آن یک بازار تقسیم شده قرار گرفته است که مرزهای آن را تنها اقتصاد و لجستیک شکل نمیدهد و استراتژی ژئوپلیتیکی نقش مهمی در تعیین مرزهای آن دارد. به این معنا که حالا کشورهای تولیدکننده نفت جهان نمیتوانند به هر کجای دنیا که خواستند نفت خود را ارسال کنند. روسیه نفت خود را با تخفیف زیادی به تعداد انگشت شماری از خریداران آسیایی از جمله هند، چین و ترکیه میفروشد و نفت خاورمیانه و شمال آفریقا بیش از گذشته راهی اروپا میشود تا جای نفت روسیه را بگیرند.
در این میان این تحولات مسیرهای حمل و نقل نفت و بازار نفتکشها را هم تغییر داده است. نفت حالا مسیر طولانیتری بین مبدا و مقصد طی میکند و هزینه حمل و نقل دریایی افزایش چشمگیری داشته است.
تغییر سیاستهای جهانی انرژی
در کنار افزایش یارانه انرژی برای کاهش هزینه مصرفکننده نهایی دولتها طی یک سال گذشته به سمت منابعی از انرژی پیش رفتهاند که سالها بود برای کنترل آلودگی هوا و مسائل زیست محیطی محدود کردن مصرف آنها در دستور کار بود. آنطور که اکونومیست در این باره مینویسد، سیاستمداران در سراسر اروپا و آسیا در وحشت از کمبود انرژی معادن زغال سنگ را بازگشایی کرده، نیروگاههای آلاینده را زنده نگه داشتهاند. قراردادهایی برای واردات گاز طبیعی مایع (LNG) امضا میشود و غولهای نفتی صدها میلیارد دلار برای افزایش تولید نفت و گاز کنار گذاشتهاند. در این میان افزایش یارانه انرژی هم به معنای تشویق خانوارها به مصرف بیشتر انرژیهایی است که آلودگی را مدام افزایش میدهد.
با این حال اکونومیست بر این باور است که بازگشت سوختهای کثیف بعد از جنگ اوکراین یک داستان فرعی در داستانی بسیار بزرگتر است. با کمیابتر و گرانتر شدن زغالسنگ، گاز و نفت دولتها بیش از هر زمانی به انرژی تجدیدپذیر روی آوردهاند. این منبع انرژی که عموما در داخل کشورها تولید میشود یک مزیت استراتژیک و اقتصادی قابل توجه برای کشورها به همراه دارد.
باد و خورشید از زمان شروع جنگ یک چهارم برق اتحادیه اروپا را تولید کردهاند و ۱۱ میلیارد یورو در هزینه گاز اتحادیه اروپا صرفه جویی شده است. ۱۹ کشور عضو اتحادیه اروپا شاهد افزایش بیسابقه در تولید برق بودهاند. استفاده فرانسه از انرژیهای تجدیدپذیر ۱۴ درصد، ایتالیا ۲۰ درصد، لهستان ۱۷ درصد و اسپانیا ۳۵ درصد از فوریه ۲۰۲۲ افزایش یافته است.
آژانس بینالمللی انرژی در گزارشی تخمین میزند که انرژیهای تجدیدپذیر میتوانند تا سال ۲۰۲۵ از زغال سنگ به عنوان بزرگترین منبع تولید برق پیشی بگیرند و تولید از باد و خورشید میتواند در پنج سال آینده بیش از دو برابر شود. چشم انداز سالانه آژانس بیناللی انرژی نشان میدهد که سرمایهگذاری جهانی در انرژیهای پاک میتواند تا سال ۲۰۳۰ به بیش از ۲ تریلیون دلار در سال افزایش یابد که ۵۰ درصد نسبت به امروز بیشتر است. این در حالی است که همین نهاد برآورد میکند که سهم روسیه از تامین انرژی جهان از حدود ۲۰ درصد در پیش از جنگ به حدود ۱۳ درصد در سال ۲۰۳۰ کاهش یابد که به معنای محدود شدن نقش بزرگترین صادرکننده سوختهای فسیلی در تامین انرژی جهان است.
سرعت بخشی به عبور از سوختهای فسیلی
اما تمام این تحولات در عرصه سیاستگذاری انرژی میتواند نتیجهای تلخ برای کشورهای تولیدکننده نفت و گاز داشته باشد و آن سرعت گرفتن جهان برای عبور از سوختهای فسیلی است. برخی تحلیلگران بر این باورند که تاثیر جنگ اوکراین و استفاده از سلاح انرژی توسط روسیه در این جنگ تاثیری مشابه تحریم نفتی غرب توسط اعراب در دهه ۱۹۷۰ خواهد داشت. یعنی زمانی که اوپک شیر نفت خود را به روی غرب بست و هرچند این بحران دیری نپایید اما غرب آموخت که باید برای مستقل شدن از نفت خاورمیانه گام بردارد. همین بحران هم باعث شد که فرانسه تصمیم بگیرد مجموعه بزرگی از راکتورهای هستهای برای تامین برق خود بسازد و ایالات متحده به سمت ساخت ذخایره استراتژیک نفت پیش برود. تاسیس آژانس بینالمللی انرژی هم که کشورهای مصرفکننده در آن عضو هستند در این راستا بود و این بحران در رفتن آمریکا به سمت استفاده از ذخایر نفت شیل هم نقش داشته است. مجموعه این عوامل در نهایت موجب شد که حالا غرب بسیار کمتر از دهه ۷۰ به نفت خاورمیانه وابسته باشد.
بعد از وقوع جنگ اوکراین هم ظاهرا وضعیت مشابهی در حال رقم خوردن است. جنگ اوکراین بار دیگر به غرب یادآور شد که با سرعت بیشتری به سمت استقلال انرژی گام بردارد، موضوعی که به معنای کاهش وابستگی به نفت و گاز است. از این رو برآورد میشود که جهان با سرعتی بیش از آنچه که گمان میشد به سمت عبور از سوختهای فسیلی و کربنزدایی پیش برود. اکونومیست در گزارشی مینویسد: یافتههای ما نشان میدهد که بحران ناشی از جنگ در اوکراین، ممکن است دوره انتقال از سوختهای فسیلی به انرژیهای پاک را ۵ تا ۱۰ سال کوتاه کرده باشد.
بیپی هم در گزارش خود با عنوان چشمانداز انرژی موضوع مشابهی را مطرح میکند. در سناریوی این نهاد که بر اساس مدلهای اقتصادی طراحی شده پیشبینی میشود که سهم نفت و گاز از تامین انرژی از حدود ۸۰ درصد در سال ۲۰۲۲ به حدود ۵۵ درصد در سال ۲۰۵۰ برسد. اما در سناریوی دیگری که تاثیر جنگ اوکراین در آن لحاظ شده پیشبینی میشود که این افت با سرعت بیشتری رخ دهد به طوریکه در سال ۲۰۵۰ سوختهای فسیلی تنها سهم ۲۸ درصدی از تامین انرژی جهان داشته باشند.
تبادل نظر