۲۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۹:۳۸
راز توقف بنگاه‌های ایرانی در مقیاس کوچک

در ایران، اکثر کسب‌وکارها کوچک هستند، کوچک می‌مانند و در عین حال اکثر شاغلان در این کسب‌وکارها مشغول‌اند.

فردای اقتصاد: در ایران، اکثر کسب‌وکارها کوچک هستند و کوچک می‌مانند. اکثر شاغلان هم در این کسب‌وکارها مشغول‌اند. در نتیجه هم رشد اقتصادی پایین است و هم درآمد زیادی به نیروی کار نمی‌رسد. اما چرا اقتصاد ایران به این شکل است؟ و آیا کسب‌وکارهای نوپا در دهه اخیر در جهت مخالف این روند شنا کرده‌اند؟

اکثر شاغلان در اقتصاد ایران در بنگاه‌هایی کار می‌کنند که حداکثر چهار کارکن دارند و حداقل یک؛ یعنی در واقع خوداشتغال هستند. سهم اشتغال این بنگاه‌ها در ایران ۶۴ درصد است. یعنی از هر صد شاغل، ۶۴ نفر عملاً یا خودشان تنهایی کسب‌وکاری راه انداخته‌اند، یا با افراد اندکی در حد یک تا سه نفر همکارند. همانطور که نمودار بالا نشان می‌دهد، این سهم در اقتصاد سایر کشورها تا این حد بالا نیست. به ویژه وقتی مشاهده می‌کنیم که این بنگاه‌های پرتعداد و پراشتغال در ایران سهم ناچیزی از ارزش افزوده کل اقتصاد دارند، متوجه یک اتفاق خاص در اقتصاد کشور می‌شویم؛ کسب‌وکارهای کوچک تشکیل می‌شوند، اما رشد نمی‌کنند و به سوددهی مضاعف نمی‌رسند تا بزرگ‌تر شوند. بنابراین شاغلان جدید دوباره کسب‌وکارهای کوچک جدیدی خلق می‌کنند که قرار نیست «صرفه به مقیاس» چندانی داشته باشند. این اتفاق باعث می‌شود هم بخش بزرگی از نیروی کار به درآمد چندانی نرسد و هم به طور کلی اقتصاد کشور رشد زیادی نداشته باشد.

صرفه‌به‌مقیاس در کسب‌وکارهای بزرگ و شرکتی

بسیاری از فرایندهای تولید ارزش افزوده، با افزایش ابعاد یک کسب‌وکار با صرفه مقیاسی روبه‌رو هستند؛ یعنی به نوعی برای شرکت بزرگ‌تر، یک واحد تولید بیشتر با هزینه کمتر و سود بیشتر همراه می‌شود. بنابراین برای رشد اقتصادی این موضوع کلیدی است که کسب‌وکارهای کوچک فضای رشد و بزرگ‌ترشدن داشته باشند. این اتفاق معمولاً از طریق اضافه‌شدن آن‌ها به زنجیره‌های تولید رخ می‌دهد که انتهای آن‌ها به شرکت‌های بزرگ می‌رسد. مثلاً یک قطعه‌سازی کوچک می‌تواند با فروش قطعاتش در زنجیره تولید خودرو، نهایتاً به وسیله ثروتی که از شرکت‌های بزرگ در زنجیره به جریان می‌افتد، بزرگ شود. اما در ایران به دلایلی این زنجیره‌ها چندان شکل نگرفته‌اند.

وضعیت کسب‌وکارهای ایران طی دهه‌های گذشته عمدتاً شکلی کاریکاتوری داشته؛ در یک سو کارخانه‌های بزرگی قرار دارند که بسیاری یک‌شبه و با اراده دولت (و در واقع با پول نفت) سبز شده‌اند. این کارخانه‌ها به خاطر حضور در سایه حمایت دولت، در اکثر دوره‌ها به ارز ارزان‌تر و احتمالاً دست بازتر برای واردات نهاده‌ها دسترسی داشته‌اند. بنابراین نیاز چندانی برای استفاده از محصولات کسب‌وکارهای کوچک‌تر به عنوان نهاده و ماده اولیه نداشته‌اند.

چرا کسب‌وکارها کوچک می‌مانند؟

در سوی دیگر نقشه کسب‌وکارهای ایران، کسب‌وکارهای بسیار کوچک و افراد خوداشتغال قرار دارند. به خاطر مقیاس بسیار کوچک این کسب‌وکارها، تولید آن‌ها به ازای هر نیروی انسانی‌شان کم است و به خاطر نبود زنجیره‌های تولید، افقی برای رشد آن‌ها دیده نمی‌شود. البته قرار نیست تمام زنجیره‌های تولید در داخل یک کشور باشند. اتفاقاً یکی از مزایای مهم تجارت باثبات با جهان می‌توانست این باشد که کسب‌وکارهای کوچک و متوسط ایرانی به تدریج با قراردادن خود در زنجیره‌های تولید، افزایش مقیاس دهند و با رشدی طبیعی -یعنی بدون سبزشدن یک‌شبه با دست دولت- به شرکت‌هایی بزرگ تبدیل شوند.

علاوه‌بر موضوع صرفه مقیاسی، کسب‌وکار شرکتی به جای شخصی، مزایای مهمی دارد که اقتصاد ایران به اندازه کافی از آن بهره نبرده است. در کسب‌وکار شخصی فرد عملاً تمام زندگی خود را تحت ریسک ورشستگی‌های احتمالی قرار می‌دهد و همچنین برای تأمین مالی با مشکل روبه‌روست. در حالی که وقتی یک کسب‌وکار به شرکت تبدیل می‌شود، به شکل یک شخص حقوقی مجزا از مؤسسانش فعالیت می‌کند.

استارتاپ‌ها زمینه‌ای برای شرکتی‌شدن؟

در دهه گذشته ظهور پلتفورم‌ها و کسب‌وکارهای نوپای اینترنتی اتفاق جالب توجهی برای حرکت برخی مشاغل کوچک به جزئی از شرکت‌های بزرگ پدید آورده است. برای مثال، در حالی که خدماتی مثل تعمیرات عمدتاً به شکل خوداشتغالی یا در کسب‌وکارهای کوچک با زیر پنج نفر کارکن وجود داشتند، برخی کسب‌وکارهای اینترنتی توانسته‌اند پلتفورمی برای پیوند این کسب‌وکارهای خرد در قالب یک شرکت در مقابل مشتریان ایجاد کنند. در چنین شرایطی مشتریان به جای این که لازم باشد «شخص» قابل اعتمادی برای دریافت خدمت بیابند، به شرکت، خدمات پس از فروش و تضمین‌هایش اعتماد می‌کنند و در بلندمدت کیفیت این موارد اعتبار و اندازه شرکت را تعیین خواهد کرد.

راز توقف بنگاه‌های ایرانی در مقیاس کوچک

بنابراین حداقل در بخش‌هایی از اقتصاد ایران، اینترنت و کسب‌وکارهایی که حولش شکل گرفته، روندی از شرکتی‌شدن رخ داده است. با این حال، همان‌طور که نمودار بالا نشان می‌دهد و انتظار می‌رود، این روند در دهه گذشته آن‌قدر حجم بزرگی نداشته که تغییر معنی‌داری ایجاد کند. از سوی دیگر تعدادی از این کسب‌وکارها که مستقلاً توانسته‌اند به مقیاس‌های بزرگ برسند، بعضاً تحت فشارهایی از سوی نهادهای دولتی بوده‌اند. در بعضی حوزه‌ها مشاهده شده که تنظیم‌گری دولت به ابزاری برای حفظ انحصار برای خودش تبدیل شده است. قطعاً چنین نوع مداخله‌گری‌ از بالا هم از جمله موانع رشد کسب‌وکارها طی سال‌ها بوده‌اند.

برچسب‌ها

تبادل نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha