فردای اقتصاد: سالها، روسای شرکتها خطمشیها و دستورالعملهای خود در زمینه فعالیتشان در "رسانههای اجتماعی" را به کارکنان ابلاغ میکردند و در آنها بایدها و نبایدهای فعالیتهای آنلاین کارکنان را تعیین میکردند، و به آنها یادآوری میکردند که حضورشان در رسانههای اجتماعی باید کاملا شخصی باشد و از کارفرمایشان جدا باشد. بر این اساس، کارکنان از انتشار پست و محتوا در مورد محل کارشان منع میشدند. اما از آنجایی که حالا تیک تاک به مثابه لیندکدین نسل زد تلقی میشود و پلتفرم انتخابی بسیاری از جوانان برای به اشتراک گذاشتن زندگی شخصی و حرفهای خودشان است، شرکتهای بیشتری از جمله سیسکو سیستمز، اریکسون و یونایتد ایرلاینز، کارمندانی را بهعنوان اینفلوئنسرهای داخلی سازمان استخدام میکنند و حتی سازمانها کارکنانشان را در این زمینه آموزش میدهند و روسا از کارکنان می خواهند که اثرگذاری خود را در فضای مجازی افزایش دهند.
با انجام این کار، روسا امیدوارند که چهره معتبری را برای شرکت ایجاد کنند، در حالی که این خطر را میپذیرند که ممکن است برخی از کارکنان احساس کنند زیر بار کار بخش روابط عمومی قرار میگیرند، آن هم بدون دستمزد، یا ممکن است شکایتهایی درباره محل کار و بیعدالتیهایش ارسال کنند.
نیل کاستا، موسس شرکت تبلیغات استخدامی "هایر کلیکس"، که به شرکتها کمک میکند آگهیهای شغلی را تبلیغ کنند و به جویندگان کار دسترسی پیدا کنند، میگوید: « شرکتها، بهویژه در بخش بهداشت و درمان و خدمات مالی، باید اطمینان حاصل کنند که کارکنان اسرار حرفهای را به اشتراک نمیگذارند یا مقررات را نقض نمیکنند.
با این حال، کارشناسان استخدام میگویند ایجاد اینفلوئنسرهای داخلی، یک استراتژی هوشمندانه در زمانی است که شرکتها برای بیان داستان خود به روشهای معتبر به چالش کشیده میشوند. کاستا میگوید: «دوران ویدیوهای سه تا پنج دقیقهای از مدیر عامل درباره اینکه چرا کار کردن در محل کارش عالی است، به پایان رسیده است.»
ریتا من، استاد دانشگاه فلوریدا که در مورد حمایت از کارکنان، ارتباطات شرکتی و فناوریهای نوظهور مطالعه میکند، میگوید این استراتژی تنها در شرکتهایی موثر است که با فرهنگ سازمانی قوی کار میکنند. او میگوید: «اگر یک شرکت، فرهنگ سازمانی واقعاً بدی داشته باشد، برایش سخت خواهد بود انتظار داشته باشند کارمندان حامیان قوی آن باشند.»
در شرکت اریکسون، مدیر رسانههای اجتماعی و حمایت آنیتا وزلی میگوید یک «پلتفرم حمایت از کارکنان» ایجاد کرده است تا به آنها کمک کند تا بینشهای درستی نسبت به صنعت پیدا کنند، محتوای برند اریکسون را پیدا کنند که میتوانند به اشتراک بگذارند یا پستهایی را ارسال کنند که شرکت میتواند برای صفحه های شخصی همکاران تأیید کند.
وزلی میگوید برای مؤثر بودن، محتوای تولید شده توسط کارمندان نباید آشکارا تبلیغاتی باشد، مانند عکسهای نمایهای که با آرمهای شرکت پوشانده شدهاند. او میگوید: وقتی کارگران تعادل بین کار و زندگی خود را از طریق یک وبلاگ روزانه به اشتراک میگذارند، "این یک فرصت به دست آمده برای ما است".
بنا به اعلام دانشگاه فلوریدا، پلتفرمهایی که تیمهای ارتباطی با محتوای آماده برای پست کردن کارمندان ایجاد میکنند، رایج هستند، اما باید فقط یک نقطه شروع باشند. او میگوید: اگر کارکنان بارها و بارها پیامهای یکسانی را به اشتراک بگذارند، کاربران رسانههای اجتماعی در برابر آن پیام مقاوم میشوند.
کاستا از هایر کلیکس میگوید در عین حال، کارفرمایان باید اطمینان حاصل کنند که کارکنان امور مالی یا امنیتی شرکت اطلاعاتی را به اشتراک نمیگذارند.
کاستا میگوید ریسک دیگری که شرکتها بااین درخواستشان از کارکنان متحمل میشوند، این است که کارمندان آنقدر دنبالهرو میشوند که شروع به کسب مشارکتهای پولی کافی برای تولید محتوا به صورت تمام وقت میکنند. این تردید وجود خواهد داشت که " آیا آنها توسط شرکت دیگری که در همان صنعت است جذب میشوند؟"
بنا به اعلام دانشگاه فلوریدا، با این حال، شرکتها نمیتوانند بیش از حد آنچه کارکنان در فضای مجازی میگویند را کنترل کنند، زیرا این کار خطر بیاعتمادی ایجاد میکند. او میگوید: «کارمندان در رسانههای اجتماعی هستند و به هر حال درباره شرکتهای خود صحبت میکنند، چه شرکتها بخواهند و چه نخواهند.»
منبع: فوربس
نویسنده: امی لوکاس
مترجم: شادی آذری حمیدیان
تبادل نظر